شأن نزول :
از روایات اسلامى استفاده مى شود که در آغاز نزول حکم روزه، مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب شبانه غذا بخورند و چنانچه کسى در شب به خواب مى رفت سپس بیدار مى شد، خوردن و آشامیدن بر او حرام بود.
و نیز در آن زمان، آمیزش با همسران در روز و شب ماه رمضان مطلقآ تحریم شده بود.
یکى از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نام مُطعم بن جُبَیر که مرد ضعیفى بود، با این حال روزه مى داشت، هنگام افطار وارد خانه شد. همسرش رفت براى افطار او غذا حاضر کند، به سبب خستگى خواب او را ربود. وقتى بیدار شد گفت: من دیگر حق افطار ندارم. با همان حال شب را خوابید و صبح در حالى که روزه دار بود براى حفر خندق ـ در آستانه جنگ احزاب ـ در اطراف مدینه حاضر شد. در اثناى تلاش وکوشش، به واسطه ضعف و گرسنگى مفرط، بیهوش شد. پیامبر بالاى سرش آمد و از مشاهده حال او متأثّر گشت.
و نیز جمعى از جوانان مسلمان که قدرت کنترل خویشتن را نداشتند، شب هاى ماه رمضان با همسران خود آمیزش مى کردند.
در این هنگام آیه نازل شد و به مسلمانان اجازه داد در تمام طول شب مى توانند غذا بخورند و با همسران خود آمیزش جنسى داشته باشند. (83)
آیه مورد بحث شامل چهار حکم اسلامى در زمینه روزه و اعتکاف است.
تفسیر :
نخست مى گوید: «آمیزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهایى که روزه مى گیرید، حلال است» (أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلى نِسَائِکُمْ). (84)
آن گاه به فلسفه این موضوع پرداخته مى فرماید: «آنان لباس شمایند، و شما لباس آنان هستید» (هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ).
لباس از یکسو انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیا به بدن حفظ مى کند، و از سوى دیگر عیوب او را مى پوشاند، و از سوى سوم زینتى است براى تن آدمى.
این تشبیه که در آیه فوق آمده اشاره به همه این نکات است.
دو همسر، یکدیگر را از انحرافات حفظ مى کنند، عیوب هم را مى پوشانند، باعث راحت و آرامش یکدیگرند، و هر یک زینت دیگرى محسوب مى شود.
این تعبیر نهایت رابطه معنوى مرد و زن و نزدیکى آنها به یکدیگر و نیز مساوات آنها را در این زمینه کاملاً روشن مى سازد، زیرا همان تعبیر که درباره مردان آمده، بدون هیچ تغییر درباره زنان هم آمده است.
سپس قرآن علّت این تغییر قانون الهى را بیان کرده مى فرماید: «خداوند مى دانست شما به خویشتن خیانت مى کردید (و این کار ممنوع را انجام مى دادید)؛ پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید» (عَلِمَ اللهُ اَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ اَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ).
آرى، براى اینکه شما آلوده گناه بیشتر نشوید، خدا به لطف و رحمتش این برنامه را بر شما آسان ساخت و از مدّت محدودیت آن کاست.
«اکنون با آنان آمیزش کنید، و آنچه را خداوند بر شما مقرّر داشته، طلب نمایید» (فَالْـَـنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللهُ لَکُمْ).
مسلّمآ این امر به معناى وجوب نیست بلکه اجازه اى است بعد از ممنوعیت، که در اصطلاح اصولیون «امر عقیب حظر» نامیده مى شود و دلیل بر جواز است.
جمله وَابتَغوا ما کَتَبَ اللهُ لَکُم، اشاره به این است که استفاده از این توسعه و تخفیف که در مسیر قوانین آفرینش و حفظ نظام و بقاى نسل است، هیچ مانعى ندارد.
سپس به بیان دومین حکم مى پردازد، مى فرماید: «و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد» (وَ کُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ آلاَْبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ آلاْسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ).
به این ترتیب مسلمانان حق داشتند در تمام طول شب از خوردنى ها و نوشیدنى ها استفاده کنند، امّا به هنگام طلوع سپیده صبح امساک نمایند.
بعد به بیان سومین حکم پرداخته مى فرماید: «سپس روزه را تا شب تکمیل کنید» (ثُمَّ اَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى الَّیْلِ).
این جمله تأکیدى است بر ممنوع بودن خوردن و نوشیدن و آمیزش جنسى در روزها براى روزه داران، و نیز نشان دهنده آغاز و انجام روزه است که از طلوع فجر شروع و به شب ختم مى شود.
سرانجام به آخرین حکم پرداخته مى گوید: «و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید» (وَ لاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ اَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِى الْمَسَاجِدِ).
بیان این حکم مانند استثنایى است براى حکم گذشته، زیرا به هنگام اعتکاف ـ که حدّاقل مدّت آن سه روز است ـ روزه مى گیرند امّا در این مدّت نه در روز حقّ آمیزش جنسى با زنان دارند و نه در شب.
در پایان آیه به تمام احکام گذشته اشاره کرده مى فرماید: «این، مرزهاى الهى است؛ پس به آن نزدیک نشوید» (تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا).
زیرا نزدیک شدن به مرز وسوسه انگیز است و گاه سبب مى شود که انسان از مرز بگذرد و در گناه بیفتد.
آرى، «خداوند این چنین آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، باشد که پرهیزگار شوند» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ) (ر.ک: ج 1، ص 730ـ 734).
ایمان شرط نخست همسرگزینى
(وَلاَ تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلاَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ)
و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید؛ (اگرچه مجبور شوید با کنیزان ازدواج کنید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن (آزاد) بت پرست، بهتر است؛ هرچند (زیبایى یا ثروت او) توجّه شما را به خود جلب کند. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید؛ (زیرا) غلام باایمان، از مرد (آزاد) بت پرست، بهتر است؛ هرچند (ثروت یا موقعیّت او،) توجّه شما را به خود جلب کند. آنان دعوت به سوى آتش مى کنند؛ و خدا به فرمان خود، دعوت به بهشت و آمرزش مى نماید، و آیات خویش را براى مردم روشن مى سازد؛ شاید متذکّر شوند! (سوره بقره، آیه 221)