فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

شرایط بیعت زنان

در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مى کرد، در نخستین آیه مورد بحث حکم بیعت زنان را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرح مى دهد.
به طورى که مفسّران نوشته اند: این آیه روز فتح مکّه هنگامى نازل شد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر کوه صفا مستقر شد و از مردان بیعت گرفت و زنان مکّه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند. در این آیه کیفیّت بیعت با زنان را شرح مى دهد.
آیه روى سخن را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) کرده مى فرماید: «اى پیامبر، هنگامى که زنان مومن نزد تو آیند و با این شرایط با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى
نکنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را به قتل نرسانند، تهمت و افترایى پیش دست و پاى خود نیاورند و در هیچ دستور شایسته اى نافرمانى تو نکنند، (با این شرایط) با آنها بیعت کن و برایشان آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است» (یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُوْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لاَ یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَ لاَ یَسْرِقْنَ وَ لاَ یَزْنِینَ وَ لاَ یَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَ لاَ یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاَ یَعْصِینَکَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
و به دنبال این ماجرا، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آنها بیعت گرفت.
در مورد چگونگى بیعت بعضى نوشته اند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد ظرف آبى آوردند، دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مى گذاردند.
و بعضى گفته اند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) از روى لباس با آنها بیعت مى کرد.
قابل توجّه اینکه در آیه فوق شش شرط براى بیعت زنان ذکر شده که آنها باید همه را پذیرا شوند :
1. ترک هرگونه شرک و بت پرستى؛ این شرط اساس اسلام و ایمان است.
2. ترک سرقت؛ شاید بیشتر ناظر به اموال شوهر باشد زیرا وضع بد مالى آن زمان سختگیرى مردان و پایین بودن سطح فرهنگ سبب مى شد که زنان از اموال همسران خود سرقت کنند و احتمالاً به بستگان خود دهند. داستان هند که بعداً خواهد آمد نیز شاهد این معناست، ولى به هر حال مفهوم آیه وسیع و گسترده است.
3. ترک آلودگى به زنا؛ تاریخ مى گوید در عصر جاهلیّت انحراف از جادّه عفّت بسیار زیاد بود.
4. عدم قتل اولاد؛ که به دو صورت انجام مى شد: گاه سقط جنین بود و گاه به صورت «وئاد» (زنده به گور کردن دختران و پسران).
5. ترک بهتان و افترا؛ بعضى آن را چنین تفسیر کرده اند که فرزندان مشکوکى را از سر راه برمى داشتند و مدّعى مى شدند این فرزند از همسرشان است (این امر در غیبت هاى طولانى شوهر بیشتر امکان پذیر بود).
بعضى نیز آن را اشاره به عمل شرم آورى دانسته اند که باز از بقایاى عصر جاهلى
بود که یک زن خود را در اختیار چند مرد قرار مى داد و هنگامى که فرزندى از او متولّد مى شد، او را به هر یک از آنها که مایل بود نسبت مى داد.
ولى با توجّه به اینکه مسأله زنا قبلاً ذکر شده و ادامه چنین امرى در اسلام امکان پذیر نبود، این تفسیر بعید به نظر مى رسد و تفسیر اوّل مناسب تر است، هرچند گستردگى مفهوم آیه هرگونه افترا و بهتان را شامل مى شود.
تعبیر «بَینَ أیدِیهِنَّ وَ أرجُلِهِنَّ» (پیش دست و پاهایشان) ممکن است اشاره به همان فرزندان سرراهى باشد که به هنگام شیر دادن در دامان آنها قرار مى گرفت و طبعاً پیش پا و دست آنها بود.
6. نافرمانى نکردن در برابر دستورهاى سازنده پیامبر (صلی الله علیه و آله)؛ این حکم نیز گسترده است و تمام فرمان هاى پیامبر را شامل مى شود، هرچند بعضى آن را اشاره به برخى اعمال زنان در جاهلیّت، مانند نوحه گرى با صداى بلند بر مردگان و پاره کردن گریبان و خراشیدن صورت و جز آن دانسته اند، ولى منحصر به اینها نیست.
در اینجا این سوال پیش مى آید که چرا بیعت با زنان، مشروط به این شرایط بود، در حالى که بیعت با مردان، تنها بر اسلام و جهاد بود.
در پاسخ مى توان گفت: آنچه در مورد مردان در آن محیط از همه مهم تر بوده، همان ایمان و جهاد است و در مورد زنان، چون جهاد مشروع نبود شرایط دیگرى ذکرشده که مهم تر از همه بعد از توحید امورى بوده که زنان در آن جامعه گرفتار انحراف از آن بودند.
نکته ها :

1. رابطه بیعت زنان با شخصیّت اسلامى آنها

در تفسیر سوره فتح (ذیل آیه 18) بحث مشروحى پیرامون بیعت و شرایط وخصوصیّات آن در اسلام داشتیم که نیاز به تکرار آن نمى بینیم.
آنچه یادآورى آن در اینجا لازم است، مسأله بیعت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با زنان است، آن هم با شرایطى مفید و سازنده که در آیه فوق آمد.
این مسأله نشان مى دهد برخلاف گفته بى خبران یا مغرضانى که مى گویند: اسلام براى نیمى از جامعه انسانى یعنى زنان، ارزشى قائل نشده و آنها را به حساب نیاورده است.
دقیقاً آنها را در مهم ترین مسائل به حساب آورده است، از جمله مسأله بیعت است که یک بار در حدیبیّه (در سال ششم هجرت) و یک بار در فتح مکّه انجام گرفت و آنها دوش به دوش مردان در این پیمان الهى وارد شدند و حتّى شرایط بیشترى را نسبت به مردان پذیرا گشتند.
شرایطى که هویّت انسانى زن را زنده مى کرد و او را از اینکه تبدیل به متاع بى ارزش، یا وسیله اى براى کامجویى مردان بوالهوس گردد، نجات مى داد.

2. ماجراى بیعت هند همسر ابوسفیان

در جریان فتح مکّه، از جمله زنانى که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کردند هند همسر ابوسفیان بود. زنى که تاریخ اسلام ماجراهاى دردناکى از او به خاطر دارد، از جمله ماجراى شهادت حمزه سیّدالشهدا در میدان احد با آن وضع غم انگیز.
گرچه او سرانجام ناچار شد در برابر اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله) زانو بزند و ظاهراً مسلمان شود، ولى ماجراى بیعتش نشان مى دهد که در واقع همچنان به عقاید سابقش وفادار بود.
و لذا جاى تعجّب نیست که دودمان بنى امیّه و فرزندان او بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، چنان جنایاتى را مرتکب شوند که سابقه نداشت.
به هر حال مفسّران نوشته اند که هند نقابى بر صورت انداخته، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد، در حالى که حضرت بر کوه صفا قرار داشت، جمعى از زنان نیز با او بودند، هنگامى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من با شما زنان بیعت مى کنم که چیزى را شریک خدا قرار ندهید».
هند اعتراض کرد و گفت: تعهّدى از ما مى گیرى که از مردان نگرفتى (زیرا در آن روز بیعت مردان تنها بر ایمان و جهاد بود).
پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بى آنکه اعتنایى به گفته او کند، ادامه داد و فرمود: «و سرقت نکنید».
هند گفت: ابوسفیان مرد ممسکى است و من از اموال او چیزهایى برداشته ام، نمى دانم مرا حلال مى کند یا نه؟
ابوسفیان در آنجا حاضر بود، گفت: آنچه را از اموال من در گذشته برداشته اى همه را حلال کردم (امّا در آینده مواظب باش).
اینجا بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خندید و هند را شناخت. فرمود: «تویى هند؟» عرض کرد : آرى اى پیامبر خدا، گذشته را ببخش، خدا تو را ببخشد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) ادامه داد: «و آلوده زنا نشوید».
هند از روى تعجّب گفت: مگر زن آزاده هرگز چنین عملى را انجام مى دهد؟!
بعضى از حاضران که در جاهلیّت وضع او را مى دانستند از این سخن خندیدند، زیرا سابقه هند بر کسى مخفى نبود.
باز پیامبر (صلی الله علیه و آله) ادامه داد و فرمود: «و فرزندان خود را به قتل نرسانید».
هند گفت: ما در کودکى آنها را تربیت کردیم، ولى هنگامى که بزرگ شدند شما آنها را کشتید و شما خود بهتر مى دانید (منظورش فرزندش حنظله بود که روز بدر به دست على (علیه السلام) کشته شده بود).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این سخن تبسّم کرد و هنگامى که به این جمله رسید: «بهتان و تهمت روا مدارید»، هند افزود: بهتان قبیح است و تو ما را جز به صلاح و خیر و مکارم اخلاق دعوت نمى کنى.
و هنگامى که فرمود: «باید در تمام کارهاى نیک فرمان مرا اطاعت کنید».
هند افزود: ما در اینجا ننشسته ایم که در دل قصد نافرمانى تو داشته باشیم (در حالى که مسلّمآ مطلب چنین نبود، ولى طبق تعلیمات اسلام، پیامبر (صلی الله علیه و آله) موظّف بود این اظهارات را بپذیرد))82( (ر.ک: ج 24، ص 56 ـ 62).