فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

استفتاء در مورد کَلاله

آیه مورد بحث در صدد تبیین مقدار ارث برادران و خواهران است. همان طور که در اوایل این سوره در تفسیر آیه 12 گفتیم، درباره ارث خواهران و برادران، دو آیه در قرآن نازل شده است: یکى همان آیه 12، و دیگر آیه مورد بحث که آخرین آیه سوره نساء است.
واین دو آیه اگرچه در بیان مقدار ارث آنها با هم تفاوت دارند، امّا همان طور که در آغاز سوره نیز بیان کردیم، هر کدام ناظر به یک دسته از خواهران و برادران است آیه12، ناظر به برادران و خواهران «مادرى» است، ولى آیه مورد بحث درباره خواهران و برادران «پدر و مادرى» یا «پدرى تنها» سخن مى گوید.
گواه این مطلب این است که معمولاً کسانى که با واسطه با شخص متوفّى مربوط مى شوند، مقدار ارثشان به اندازه همان واسطه است. یعنى برادران و خواهران مادرى به اندازه سهم مادر مى برند که یک سوم است، و برادران و خواهران پدرى، یا پدر و مادرى، سهم ارث پدر را مى برند که دوسوم است. و چون آیه 12 درباره ارث برادران و خواهران روى یک سوم دور مى زند و آیه مورد بحث روى دوسوم، روشن مى شود که آیه سابق درباره آن دسته از برادران و خواهران است که تنها از طریق مادر با متوفّى مربوطند، ولى آیه مورد بحث درباره برادران و خواهرانى است که از طریق پدر، یا پدر و مادر مربوط مى شوند.
به علاوه، روایاتى که از ائمّه اهل بیت علیهم السلام در این زمینه وارد شده است نیز این حقیقت را اثبات مى کند.
در هر حال چنانچه یک سوم یا دوسوم ارث به برادر یا خواهر تعلّق گرفت، باقى مانده طبق قانون اسلام میان سایر ورثه تقسیم مى شود. اکنون که عدم منافات میان دو آیه روشن شد، به تفسیر احکامى که در آیه وارد شده است مى پردازیم. قبلاً باید توجّه داشت که آیه به عنوان پاسخ به پرسش درباره کلاله (80)(برادران و خواهران) نازل شده است. ازاین رو مى فرماید: «از تو در این باره سؤال مى کنند، بگو: خداوند حکم
کلاله (برادران و خواهران) را براى شما بیان مى کند» (یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِى الْکَلاَلَةِ).
پس از آن به چندین حکم اشاره مى نماید :
1. «هرگاه مردى از دنیا برود و فرزندى نداشته باشد، فقط یک خواهر داشته باشد، نصف میراث او به آن یک خواهر مى رسد» (إِنِ امْرُوٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ).
2. «و اگر زنى از دنیا برود و فرزندى نداشته باشد و یک برادر (برادر پدر و مادرى یا پدرى تنها) از خود به یادگار بگذارد، تمام ارث او به یک برادر مى رسد» (وَ هُوَ یَرِثُهَا إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ).
3. اگر کسى از دنیا برود و دو خواهر از او به یادگار بماند، دوسوم از میراث او را مى برند. مى فرماید: «و اگر وارث دو خواهر بود، دوسوم از ارث به او مى رسد» (فَإِنْ کَانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ).
4. اگر ورثه شخص متوفّى چند برادر و خواهر باشند (از دو نفر بیشتر) تمام میراث او را در میان خود تقسیم مى کنند به طورى که سهم هر برادر دو برابر سهم یک خواهر شود. مى فرماید: «و اگر وارث چند برادر و خواهر بودند، ارث بین آنها هر مرد، دو برابر زن خواهد بود» (وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُْنْثَیَیْنِ).
و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند این حقایق را براى شما بیان مى کند تا گمراه نشوید و راه سعادت را بیابید (و حتمآ راهى را که خدا نشان مى دهد راه صحیح و واقعى است)، زیرا به هر چیزى داناست» (یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ).(81)
ناگفته نماند که آیه فوق، ارث خواهران و برادران را در صورتى که فرزند در میان نباشد بیان مى کند و سخنى از وجود و عدم پدر و مادر در آن نیامده است. ولى با توجّه به اینکه طبق آیات آغاز همین سوره، پدر و مادر همواره در ردیف فرزندان یعنى در طبقه اوّل ارث قرار دارند، روشن مى شود که منظور از آیه فوق جایى است که نه فرزند در میان باشد و نه پدر و مادر (ر.ک: ج 4، ص 306 ـ 309).

گفتار چهارم: جایگاه اجتماعى زن در قرآن

(یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لّاَ یُشْرِکْنَ بِاللهِ شَیْئآ وَلاَ یَسْرِقْنَ وَلاَ یَزْنِینَ وَلاَ یَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَلاَ یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلاَ یَعْصِینَکَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)
اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که چیزى را همتاى خدا قرار ندهند، و دزدى وزنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و تهمت و افترایى را که ساخته اند به کسى نسبت ندهند و در هیچ کار شایسته اى مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است.
(سوره ممتحنه، آیه 12)

تفسیر :

شرایط بیعت زنان

در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مى کرد، در نخستین آیه مورد بحث حکم بیعت زنان را با پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرح مى دهد.
به طورى که مفسّران نوشته اند: این آیه روز فتح مکّه هنگامى نازل شد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر کوه صفا مستقر شد و از مردان بیعت گرفت و زنان مکّه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند. در این آیه کیفیّت بیعت با زنان را شرح مى دهد.
آیه روى سخن را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) کرده مى فرماید: «اى پیامبر، هنگامى که زنان مومن نزد تو آیند و با این شرایط با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى
نکنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را به قتل نرسانند، تهمت و افترایى پیش دست و پاى خود نیاورند و در هیچ دستور شایسته اى نافرمانى تو نکنند، (با این شرایط) با آنها بیعت کن و برایشان آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است» (یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُوْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لاَ یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَ لاَ یَسْرِقْنَ وَ لاَ یَزْنِینَ وَ لاَ یَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَ لاَ یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاَ یَعْصِینَکَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
و به دنبال این ماجرا، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آنها بیعت گرفت.
در مورد چگونگى بیعت بعضى نوشته اند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد ظرف آبى آوردند، دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مى گذاردند.
و بعضى گفته اند: پیامبر (صلی الله علیه و آله) از روى لباس با آنها بیعت مى کرد.
قابل توجّه اینکه در آیه فوق شش شرط براى بیعت زنان ذکر شده که آنها باید همه را پذیرا شوند :
1. ترک هرگونه شرک و بت پرستى؛ این شرط اساس اسلام و ایمان است.
2. ترک سرقت؛ شاید بیشتر ناظر به اموال شوهر باشد زیرا وضع بد مالى آن زمان سختگیرى مردان و پایین بودن سطح فرهنگ سبب مى شد که زنان از اموال همسران خود سرقت کنند و احتمالاً به بستگان خود دهند. داستان هند که بعداً خواهد آمد نیز شاهد این معناست، ولى به هر حال مفهوم آیه وسیع و گسترده است.
3. ترک آلودگى به زنا؛ تاریخ مى گوید در عصر جاهلیّت انحراف از جادّه عفّت بسیار زیاد بود.
4. عدم قتل اولاد؛ که به دو صورت انجام مى شد: گاه سقط جنین بود و گاه به صورت «وئاد» (زنده به گور کردن دختران و پسران).
5. ترک بهتان و افترا؛ بعضى آن را چنین تفسیر کرده اند که فرزندان مشکوکى را از سر راه برمى داشتند و مدّعى مى شدند این فرزند از همسرشان است (این امر در غیبت هاى طولانى شوهر بیشتر امکان پذیر بود).
بعضى نیز آن را اشاره به عمل شرم آورى دانسته اند که باز از بقایاى عصر جاهلى
بود که یک زن خود را در اختیار چند مرد قرار مى داد و هنگامى که فرزندى از او متولّد مى شد، او را به هر یک از آنها که مایل بود نسبت مى داد.
ولى با توجّه به اینکه مسأله زنا قبلاً ذکر شده و ادامه چنین امرى در اسلام امکان پذیر نبود، این تفسیر بعید به نظر مى رسد و تفسیر اوّل مناسب تر است، هرچند گستردگى مفهوم آیه هرگونه افترا و بهتان را شامل مى شود.
تعبیر «بَینَ أیدِیهِنَّ وَ أرجُلِهِنَّ» (پیش دست و پاهایشان) ممکن است اشاره به همان فرزندان سرراهى باشد که به هنگام شیر دادن در دامان آنها قرار مى گرفت و طبعاً پیش پا و دست آنها بود.
6. نافرمانى نکردن در برابر دستورهاى سازنده پیامبر (صلی الله علیه و آله)؛ این حکم نیز گسترده است و تمام فرمان هاى پیامبر را شامل مى شود، هرچند بعضى آن را اشاره به برخى اعمال زنان در جاهلیّت، مانند نوحه گرى با صداى بلند بر مردگان و پاره کردن گریبان و خراشیدن صورت و جز آن دانسته اند، ولى منحصر به اینها نیست.
در اینجا این سوال پیش مى آید که چرا بیعت با زنان، مشروط به این شرایط بود، در حالى که بیعت با مردان، تنها بر اسلام و جهاد بود.
در پاسخ مى توان گفت: آنچه در مورد مردان در آن محیط از همه مهم تر بوده، همان ایمان و جهاد است و در مورد زنان، چون جهاد مشروع نبود شرایط دیگرى ذکرشده که مهم تر از همه بعد از توحید امورى بوده که زنان در آن جامعه گرفتار انحراف از آن بودند.
نکته ها :