تساوى مرد و زن در کسب
همان طور که در شأن نزول آمده است، تفاوت سهم ارث مردان و زنان براى جمعى
از مسلمانان به صورت یک پرسش درآمده بود،گویى آنها توجّه نداشتندکه این تفاوت به خاطر آن است که هزینه زندگى عمومآ بر دوش مردان است و زنان از آن معافند.
افزون بر این، هزینه خودشان نیز بر دوش مردان است و همان طور که سابقآ اشاره شد، سهمیّه زنان عملاً دو برابر مردان خواهد بود. لذا آیه فوق مى گوید: «برترى هایى را که خداوند براى بعضى از شما نسبت به بعض دیگر قائل شده هرگز آرزو نکنید» (وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ).
زیرا این تفاوت ها هر کدام اسرارى دارد که از شما پنهان است؛ چه تفاوت هایى که از نظر آفرینش، جنسیّت، صفات جسمى و روحى دارید و پایه نظام اجتماعى شماست، و چه تفاوت هایى که از نظر حقوقى به سبب موقعیّت هاى مختلف همانند ارث قرار داده شده است.
تمام این تفاوت ها بر طبق عدالت و قانون الهى است و اگر غیر از آن مصلحت بود براى شما قائل مى شد. بنابراین آرزوى تغییر آنها یک نوع مخالفت با مشیّت پروردگار است که عین حق و عدالت است.
البتّه نباید اشتباه کرد آیه به تفاوت هاى واقعى و طبیعى اشاره مى کند نه تفاوت هاى ساختگى که بر اثر استعمار و استثمار طبقاتى به وجود مى آید، چه اینکه آنها نه خواست خداست، و نه چیزى است که آرزوى دگرگون کردن آن نادرست باشد، بلکه تفاوت هایى است ظالمانه و غیر منطقى که باید در رفع آن کوشید.
فى المثل زنان نمى توانند آرزوکنند اى کاش مرد بودند و مردان نیز نباید آرزوکنند اى کاش زن مى شدند، زیرا این دو جنس، اساس نظام اجتماع انسانى است.
امّا در عین حال نباید این تفاوت جنسیّت سبب شود که یکى از این دو جنس حقوق دیگرى را پایمال کند، و آنها که آیه را دستاویز براى ادامه تبعیضات نارواى اجتماعى پنداشته اند سخت در اشتباهند.
لذا بلافاصله مى فرماید: «مردان نصیبى از آنچه به دست مى آورند دارند و زنان نیز نصیبى» و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد (لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ).
خواه موقعیّت طبیعى باشد مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با یکدیگر، یا تفاوت به سبب تلاش هاى اختیارى. قابل توجّه اینکه کلمه «اکتساب» که به معنى تحصیل کردن و به دست آوردن است، مفهوم وسیعى دارد که هم کوشش هاى اختیارى را شامل مى شود، و هم آنچه را که انسان با ساختمان طبیعى خود مى تواند به دست بیاورد.
پس از آن مى فرماید: به جاى آرزوکردن این گونه تفاوت ها، «از فضل خدا و لطف و کرم او تمنّا کنید که به شما از نعمت هاى مختلف و پاداش هاى نیک ارزانى دارد» (وَسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ).
و در نتیجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشید، خواه مرد باشید یا زن، و خواه از این نژاد باشید یا نژاد دیگر، و در هر حال آنچه را خیر واقعى و سعادت شما در آن است بخواهید نه آنچه شما خیال مى کنید.
شاید جمله «مِن فَضلِهِ» اشاره به همین معنى باشد.
روشن است تقاضاى فضل و عنایت پروردگار به این نیست که انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چیز نرود، بلکه باید فضل و رحمت او را در لابه لاى اسبابى که او مقرّر داشته است جست وجو کرد؛ «زیرا خداوند به همه چیز داناست» (إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمًا).
و مى داند براى نظام اجتماع چه تفاوت هایى از نظر طبیعى و یا حقوقى لازم است. بنابراین در کار او هیچ گونه تبعیض ناروا و بى عدالتى نیست. همچنین از اسرار درون مردم با خبر است و مى داند چه افرادى آرزوهاى نادرست در دل مى پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى اندیشند.
نکته ها :
این تفاوت ها براى چیست؟
بسیارى از خود مى پرسند چرا برخى از افراد استعدادشان بیشتر و برخى کمتر است؟
برخى زیبا هستند و برخى دیگر از زیبایى کم بهره اند؟
برخى از نظر جسمى فوق العاده نیرومند و بعضى معمولى هستند؟
آیا این «تفاوت هاى طبیعى» با اصل عدالت پروردگار سازگار است؟
در پاسخ باید به چند نکته توجّه داشت :
1. تفاوت هاى ساختگى
قسمتى از تفاوت هاى جسمى و روحى مردم با یکدیگر معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و یا سهل انگارى هاى فردى است که هیچ ارتباطى به دستگاه آفرینش ندارد. مثلاً بسیارى از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقیر هم از نظر جسمى قوى تر و زیباتر و هم از نظر استعداد پیشرفته ترند؛ به دلیل اینکه آنها از تغذیه و بهداشت کافى بهره مندند در حالى که اینها در محرومیّت قرار دارند. یا افرادى هستند که بر اثر تنبلى و سهل انگارى نیروهاى جسمى و روحى خود را از دست مى دهند. این گونه اختلافات را باید اختلافات ساختگى و بى دلیل دانست که با از بین رفتن نظام طبقاتى و تعمیم عدالت اجتماعى از میان خواهد رفت، و هیچ گاه اسلام و قرآن بر این گونه تفاوت ها صحّه نگذاشته است.