5. توجّه به چند نکته دیگر
الف) آنچه درباره ارث برادران و خواهران آمده است، گرچه ظاهرآ به طور مطلق است و برادران و خواهران پدر و مادرى، و پدرى تنها، و مادرى تنها را شامل مى شود، ولى با توجّه به آخرین آیه سوره نساء که تفسیر آن به زودى خواهد آمد روشن مى شود که منظور از این آیه تنها برادران و خواهران مادرى متوفّى هستند (آنها که فقط از طرف مادر با او ارتباط دارند) در حالى که آیه آخر سوره نساء درباره برادران و خواهران پدر و مادرى و یا پدرى تنها مى باشد (شواهد این موضوع را به خواست خدا در ذیل همان آیه بیان خواهیم داشت).
بنابراین گرچه هر دو آیه بحث از ارث «کلاله» (برادران و خواهران) مى کنند و ظاهرآ با هم سازگار نیستند، امّا با دقّت در مضمون دو آیه روشن مى شود هر کدام درباره یک دسته خاص از برادران و خواهران سخن مى گوید، و هیچ گونه تضادّى در میان آنها نیست.
ب) روشن است ارث بردن این طبقه در صورتى است که وارثى از طبقه اوّل ـیعنى پدر و مادر و فرزندان ـ در کار نباشد، گواه این موضوع آیه (وَ أُولُوا الاْرْحَامِ
بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى کِتَابِ اللَّهِ) «خویشاوندان طبق کتاب خدا بعضى بر بعض دیگر در مقرّرات ارث ترجیح دارند». آنها که به شخص میّت نزدیک ترند مقدّم هستند. (74)
و همچنین اخبار فراوانى که در این زمینه وارد شده گواه دیگرى بر تعیین طبقات ارث و ترجیح بعضى بر بعض دیگر است.
ج) از جمله «هُم شُرَکاءُ فِى الثُّلثِ» (برادران و خواهران مادرى اگر بیش از یک نفر باشند در ثلث مال شریک اند) استفاده مى شود آنها یک سوم را در میان خود به طور مساوى تقسیم مى کنند و زن ومرد در اینجا هیچ تفاوتى ندارند، زیرا مفهوم شرکت مطلق، مساوى بودن سهام است.
د) از آیه به خوبى استفاده مى شود انسان حق ندارد از طریق وصیّت یا اعتراف به بدهى که بر ذمّه او نیست صحنه سازى بر ضدّ وارثان کند و حقوق آنها را تضییع نماید. او موظّف است دیون واقعى خود را در آخرین فرصت گوشزد نماید و حق دارد وصیّتى عادلانه که در اخبار مقدار آن، ثلث تعیین شده بنماید.
در روایات پیشوایان اسلام در این زمینه تعبیرات شدیدى دیده مى شود از جمله در حدیثى مى خوانیم: «اِنَّ الضِّرارَ فِى الوَصِیَّةِ مِنَ الکَبائِرِ؛ زیان رسانیدن به ورثه و محروم ساختن آنها از حقّ مشروعشان با وصیّت هاى نابه جا از گناهان کبیره است».(75)
اسلام در حقیقت با این دستور مى خواهد هم شخص را از بخشى از اموال خود حتّى بعد از وفات بهره مند سازد، و هم وارثان را؛ مبادا کینه اى در دل آنها به وجود بیاید و پیوند محبّت که باید بعد از مرگ هم باقى باشد سست گردد (ر.ک: ج 3، ص360 ـ 379).
تساوىها و تفاوتها و رمز و راز آن
(وَلاَ تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ وَسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ کَانَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمآ)
(امتیازات و) برترى هایى را که خداوند براى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید. (این تفاوت هاى طبیعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگى شماست. با این حال،) مردان به سبب آنچه به دست مى آورند نصیبى دارند، و زنان نیز نصیبى؛ (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد). و از فضل خدا، (براى رفع تنگناها) استمداد جویید، زیرا خداوند به هر چیز داناست. (سوره نساء، آیه 32)
شأن نزول :
طبرسى مفسّر معروف در مجمع البیان نقل مى کند که: اُمّ سَلَمه (یکى از همسران پیامبر) به حضرت عرض کرد: چرا مردان به جهاد مى روند و زنان نمى روند؟ و چرا براى ما نصف میراث آنها مقرّر شده؟ اى کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد مى رفتیم و موقعیّت اجتماعى آنها را داشتیم!
آیه فوق نازل گردید و به این پرسش ها و مانند آن پاسخ گفت. (76)
و در تفسیر المنار مى خوانیم: جمعى از مردان مسلمان، هنگامى که آیه ارث نازل شد و سهم مردان را دو برابر زنان ذکر کرد، گفتند: اى کاش اجر و پاداش معنوى ما نسبت به آنها نیز چنین بود.
و جمعى از زنان نیز گفتند: اى کاش مجازات و کیفرهاى ما نصف مجازات مردان بود همان طور که سهم ارث ما نیمى از ارث آنهاست.
آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(77)
همین شأن نزول در تفسیر فى ظلال القرآن و روح المعانى با تفاوت مختصرى ذکر شده است.
تفسیر :