آیا خون مرد رنگین تر است؟
ممکن است بعضى ایراد کنند که در آیات قصاص دستور داده شده که نباید مرد به سبب قتل زن مورد قصاص قرار گیرد، مگر خون مرد از خون زن رنگین تر است؟
چرا مرد جنایتکار به سبب کشتن زن و ریختن خون ناحق از انسان هایى که بیش از نصف جمعیّت روى زمین را تشکیل مى دهند، قصاص نشود؟!
در پاسخ باید گفت: مفهوم آیه این نیست که مرد نباید در برابر زن قصاص شود، بلکه همان طور که در فقه اسلام مشروحآ بیان شده است، اولیاى زن مقتول مى توانند مرد جنایتکار را به قصاص برسانند به شرط آنکه نصف مبلغ دیه را بپردازند.
به عبارت دیگر منظور از عدم قصاص مرد در برابر قتل زن، قصاص بدون قید و شرط است ولى با پرداخت نصف دیه، کشتن او جایز است.
ناگفته پیداست که پرداخت مبلغ مزبور براى اجراى قصاص، نه براى این است که زن از مرتبه انسانى دورتر است و یا خون او کمرنگ تر از خون مرد است، این توهّمى است کاملاً بیجا و غیر منطقى که شاید لفظ و تعبیر «خونبها» ریشه این توهّم شده است، پرداخت نصف دیه تنها براى جبران خسارتى است که از قصاص مرد متوجّه خانواده او مى شود ـ دقّت کنید.
توضیح اینکه: مردان غالبآ در خانواده عضو مؤثّر اقتصادى هستند و مخارج خانواده را متحمّل مى شوند و با فعالیّت هاى اقتصادى خود چرخ زندگى خانواده را به گردش در مى آورند. بنابراین، تفاوت میان از بین رفتن مرد و زن، از نظر اقتصادى و جنبه هاى مالى بر کسى پوشیده نیست که اگر این تفاوت مراعات نشود، خسارت بى دلیلى به بازماندگان مرد مقتول و فرزندان بى گناه او وارد مى شود. ازاین رو اسلام با قانون پرداخت نصف مبلغ دیه در مورد قصاص مرد، رعایت حقوق همه افراد را کرده، و از این خلاءِ اقتصادى و ضربه نابخشودنى که به یک خانواده مى خورَد، جلوگیرى نموده است. اسلام هرگز اجازه نمى دهد که به بهانه لفظ «تساوى»، حقوق افراد دیگرى مانند فرزندان شخصى که مورد قصاص قرار گرفته است پایمال گردد.
البتّه ممکن است زنانى براى خانواده خود نان آورتر از مردان باشند، ولى مى دانیم احکام و قوانین بر محور افراد دور نمى زند بلکه کلّ مردان را با کلّ زنان باید سنجید ـ دقّت کنید (ر.ک: ج 1، ص 689 و 690).
مساوات یا عدالت
تنها مطلبى که باید به آن توجّه داشت ـ و در اسلام به آن توجّه خاصّى شده است ولى بعضى روى یک سلسله احساسات افراطى و حساب نشده آن را انکار مى کنند ـ مسأله تفاوت هاى روحى و جسمى زن ومرد و تفاوت وظایف آنهاست.
ما هرچه را انکار کنیم این حقیقت انکارناپذیر است که بین این دو جنس، هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت بسیارى است که ذکر آنها در کتاب هاى مختلف ما را از تکرار آنها بى نیاز مى سازد و خلاصه همه آنها این است :
چون زن پایگاه وجود و پیدایش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام مى پذیرد، همان طور که جسمآ متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسل هاى بعد آفریده شده، از نظر روحى نیز سهم بیشترى از عواطف و احساسات دارد.
با وجود این اختلافات دامنه دار آیا مى توان گفت زن و مرد باید در تمام شؤون همراه یکدیگر گام برداشته، و در تمام کارها صددرصد مساوى باشند.
مگر نه این است که باید طرفدار عدالت در اجتماع بود؟
آیا عدالت غیر از این است که هر کس به وظیفه خود پرداخته و از مواهب و مزایاى وجودى خویش بهره مند گردد. بنابراین، آیا دخالت دادن زن در کارهایى که خارج از تناسب روحى و جسمى اوست، برخلاف عدالت نمى باشد؟
اینجاست که مى بینیم اسلام در عین طرفدارى از عدالت، مرد را در پاره اى از کارهاى اجتماعى که به خشونت و یا دقّت بیشترى نیازمند است، مانند سرپرستى کانون خانه و... مقدّم داشته، و مقام معاونت را به زن واگذار کرده است.
خانه و اجتماع هر کدام احتیاج به مدیر دارند و مسأله مدیریت در آخرین مرحله خود، باید به یک شخص منتهى گردد و گرنه کشمکش و هرج و مرج حاکم خواهد شد.
با این وضع، آیا بهتر است مرد براى این کار نامزد گردد یا زن؟
همه محاسبات دور از تعصّب مى گوید وضع ساختمانى مرد ایجاب مى کند که مدیریت خانواده به عهده او نهاده شود و زن، معاون او باشد.
جمعى اصرار دارند این واقعیّت ها را نادیده بگیرند، ولى وضع زندگى ـ حتّى در جهان امروز و در کشورهایى که به زنان آزادى و مساوات کامل داده اند ـ نشان مى دهد
که عملاً مطلب همان است که در بالا گفته شد، اگرچه در مقام سخن خلاف آن گفته شود (ر.ک: ج 2، ص 197 و 198).
تفاوت زن و مرد در شهادت
در صورتى که شهود مرکب از دو مرد باشند هر کدام مى توانند مستقلّاً شهادت بدهند، امّا در صورتى که یک مرد و دو زن باشند، باید آن دو زن به اتّفاق یکدیگر اداى شهادت کنند «تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یادآورى کند» (أَنْ تَضِلَّ إِحْدَیهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَیهُمَا الاْخْرَى).
زیرا زنان به سبب عواطف قوى، ممکن است تحت تأثیر واقع شوند، و به هنگام اداى شهادت به خاطر فراموشى یا جهات دیگر، مسیر صحیح را طى نکنند، و لذا یکى دیگرى را یادآورى مى کند. البتّه این احتمال درباره مردان نیز هست ولى در حدّى پایین تر و کمتر (ر.ک: ج 2، ص 450).