فهرست کتاب


زن در تفسیر نمونه

آیت الله مکارم شیرازی تهیه و تنظیم : سعید داودی

1. معنى «رمى» در آیه چیست؟

«رمى» در اصل به معنى انداختن تیر، یا سنگ و مانند آن است، و طبیعى است که در بسیارى از موارد آسیب هایى مى رساند، سپس این کلمه به عنوان کنایه در متّهم ساختن افراد، دشنام دادن و نسبت هاى ناروا به کار رفته است، چرا که گویى این سخنان همچون تیرى بر پیکر طرف مى نشیند و او را مجروح مى سازد.
شاید به همین دلیل است که در آیات مورد بحث و همچنین آیات آینده این کلمه به صورت مطلق به کار رفته است. مثلاً نفرموده است: وَ الَّذینَ یَرمونَ المُحصَناتِ بِالزّنا : «کسانى که زنان پاکدامن را به زنا متّهم کنند»، زیرا در مفهوم «یَرمونَ» مخصوصاً با توجّه به قرائن کلامیه، کلمه زنا افتاده است.
ضمناً عدم تصریح به آن، در جایى که سخن از زنان پاکدامن در میان است، یک نوع احترام و ادب وعفّت در سخن محسوب مى شود.

2. چهار شاهد چرا؟

مى دانیم که معمولاً براى اثبات حقوق و جرم ها در اسلام دو شاهد عادل کافى است، حتّى در مسأله قتل نفس با وجود دو شاهد عادل جرم اثبات مى شود، ولى در مسأله اتّهام به زنا چهار شاهد الزامى است.
ممکن است سنگینى وزنه شاهد در اینجا به خاطر آن باشد که زبان بسیارى از مردم در زمینه این اتّهامات باز است و همواره عرض و حیثیت افراد را با سوءِظن و بدون سوءِظن جریحه دار مى کنند. اسلام در این زمینه سختگیرى کرده
تا حافظ اعراض مردم باشد، ولى در مسائل دیگر حتّى قتل نفس، زبان ها تا این حد آلوده نیست.
از این گذشته، قتل نفس در واقع یک طرف دارد. یعنى مجرم یکى است، در حالى که در مسأله زنا براى دو نفر اثبات جرم مى شود و اگر براى هر کدام دو شاهد بطلبیم چهار شاهد مى شود.
این سخن مضمون حدیثى است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است. ابوحنیفه فقیه معروف اهل تسنّن مى گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا زنا شدیدتر است یا قتل؟
فرمود: «قتل نفس».
گفتم: اگر چنین است پس چرا در قتل نفس دو شاهد کافى است، امّا در زنا چهار شاهد لازم است؟
فرمود: شما درباره این مسأله چه مى گویید؟
ابوحنیفه پاسخ روشنى نداشت بدهد.
امام فرمود: «این براى آن است که در زنا دو حدّ است، حدّى بر مرد جارى مى شود و حدّى بر زن، لذا چهار شاهد لازم است، امّا در قتل نفس تنها یک حد درباره قاتل جارى مى گردد». (58)
البتّه مواردى وجود دارد که در زنا تنها بر یک طرف حد جارى مى شود (مانند زناى به عنف و امثال آن) ولى اینها جنبه استثنایى دارد، آنچه معمول و متعارف است آن است که با توافق طرفین صورت مى گیرد و مى دانیم همیشه فلسفه احکام تابع افراد غالب است.

3. شرط مهمّ قبولى توبه

بارها گفته ایم توبه تنها استغفار یا ندامت از گذشته و حتّى تصمیم بر ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها شخص گناهکار باید در مقام جبران برآید.
اگر واقعاً حیثیت زن یا مرد پاکدامن را لکّه دار ساخته، براى قبولى توبه خود باید
سخنان خویش را در برابر تمام کسانى که این تهمت را از او شنیده اند تکذیب کند و به اصطلاح اعاده حیثیت نماید.
جمله «وَ أصلَحوا» بعد از ذکر جمله «تابوا» اشاره به همین حقیقت است که باید این گونه اشخاص از گناه خود توبه کنند و در مقام اصلاح فسادى که مرتکب شده اند برآیند.
این صحیح نیست که یک نفر در ملاء عام (یا از طریق مطبوعات و وسایل ارتباط جمعى) دیگرى را به دروغ متّهم کند و بعد در خانه خلوت استغفار کرده از پیشگاه خدا تقاضاى عفو نماید. هرگز خداوند چنین توبه اى را قبول نخواهد کرد.
لذا در چند حدیث از پیشوایان اسلام نقل شده است در جواب این سؤال که: آیا آنها که تهمت ناموسى مى زنند بعد از اجراى حدّ شرعى و بعد از توبه، شهادتشان قبول مى شود یا نه؟ فرمودند: «آرى».
هنگامى که سؤال کردند: توبه او چگونه است؟ فرمودند: نزد امام (یا قاضى) مى آید و مى گوید: من به فلان کس تهمت زدم و از آنچه گفته ام توبه مى کنم. (59)