ناخشنودى از دختر
(وَیَجْعَلُونَ للهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمْ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُّفْرَطُونَ * تَاللهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)
و آنها براى خدا چیزهایى ]= دخترانى[ قرار مى دهند که خودشان از آن کراهت دارند؛ با اینحال زبانشان به دروغ مى گوید که براى آنها پاداش نیک است! بى تردید براى آنان آتش است؛ و آنها از پیشگامان (دوزخ)اند. * به خدا سوگند، به سوى امّت هاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم؛ امّا شیطان اعمال آنها را در نظرشان آراست؛ و امروز او ولىّ و سرپرستشان است؛ و (در سراى آخرت) مجازات دردناکى براى آنهاست!
(سوره نحل، آیات 62 و 63)
تفسیر :
بار دیگر با بیان تازه اى، بدعت هاى زشت و خرافاتى را که عرب هاى جاهلى داشتند (در زمینه تنفّر از فرزندان دختر و اعتقاد به اینکه فرشتگان دختران خدایند) محکوم کرده مى گوید: «آنان براى خدا چیزهایى قرار مى دهند که خود از آن کراهت دارند ]= فرزندان دختر[» (وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُونَ).
این تناقض عجیبى است و همان گونه که در سوره نجم آیه 22 آمده است: «این یک تقسیم ناهنجار است». اگر فرشتگان دختران خدایند، پس معلوم مى شود دختر چیز خوبى است، چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مى شوید؟ و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستید؟
«با این حال زبانشان به دروغ مى گوید که سرانجام نیکى دارند» (وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى).
با کدام عمل، انتظار چنین پاداشى دارند؟ با زنده به گور کردن دختران معصوم و بیگناه و بى دفاع؟ یا با تهمت و افترا به ساحت مقدّس پروردگار؟ با کدامین عمل؟
کلمه «حُسنى» که مؤنّث «احسن» و به معنى نیکوتر یا نیکوترین است، در اینجا به معنى بهترین پاداش ها یا بهترین عاقبت هاست که این قوم مغرور گمراه با همه جنایاتشان براى خود قائل بودند.
در این صورت این پرسش پیش مى آید که با اینکه عرب جاهلى به معاد عقیده نداشت، چگونه چنین سخنى را مى گفتند؟
ولى باید توجّه داشت که همه آنها منکر معاد به طور مطلق نبودند، بلکه معاد جسمانى را نفى مى کردند و از اینکه انسان بار دیگر به حیات مادّى بازگردد تعجّب داشتند. به علاوه این تعبیر ممکن است به صورت قضیّه شرطیّه بوده باشد. یعنى آنها مى گفتند: «اگر جهان دیگرى هم در کار باشد ما در آنجا بهترین پاداش را خواهیم داشت». و همین گونه است طرز تفکّر بسیارى از جبّاران و منحرفان لجوج که در عین دورى از خدا خود را از همه نزدیک تر به خدا مى دانند و ادّعاهاى پوچ و مسخره اى دارند.
این احتمال را نیز برخى از مفسّران داده اند که منظور از «حُسنى» همان «نعمت حسنى» یعنى پسران است، زیرا دختران را شوم و بد مى دانستند ولى پسران را خوب و نعمت عالى.
امّا تفسیر اوّل صحیح تر به نظر مى رسد. لذا بلافاصله مى گوید: «ناچار براى آنها آتش دوزخ است» (لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ).
یعنى نه تنها عاقبت نیکى ندارند بلکه پایان کارشان جز آتش دوزخ نیست.
«وآنان از پیشگامان (دوزخ)اند» (وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ).
«مُفرَط» از مادّه «فَرَط» (بر وزن فقط) به معنى پیشگام و متقدّم است.
و از آنجا که ممکن است، بعد از شنیدن داستان عرب جاهلى براى بعضى این سؤال پیش آید که چگونه ممکن است انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زیر خاک ها بفرستد، مگر چنین چیزى امکان پذیر است؟ در آیه بعد گویى به پاسخ این پرسش پرداخته مى گوید: «به خدا سوگند، به سوى امّت هاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم، امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست» (تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ).
آرى، شیطان چنان در وسوسه هاى خود مهارت دارد که زشت ترین و بدترین جنایات را گاه در نظر انسان چنان زینت مى دهد که آن را یک افتخار مى پندارد، همان گونه که عرب جاهلى زنده به گور کردن دختران خود را سند افتخار مى دانست و آن را به عنوان حمایت از ناموس و حفظ حیثیّت و آبروى قبیله، مدح و تمجید مى کرد و مى گفت: من امروز دخترم را به دست خود زیر خاک ها مى فرستم تا فردا در جنگ به دست دشمن نیفتد.
جایى که ننگین ترین اعمال در زیر فریبنده ترین ماسک ها بر اثر تزیین و وسوسه شیطان امکان پذیر باشد، حال بقیّه کارها روشن است (ر.ک: جلد11، ص306-312).
كشتن فرزند از ترس فقر
(وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئآ کَبِیرآ)
و فرزندانتان را از ترس فقر، به قتل نرسانید؛ ما آنها و شما را روزى مى دهیم؛ به یقین کشتن آنها گناه بزرگى است! (سوره اسراء، آیه 31)