فهرست کتاب


راه رشد(تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی)

اکبر دهقان

معناى قرب به خداوند

اكنون باید دید كه مقصود از قرب به خدا چیست و چگونه مى توان تصور كرد كه انسان به خدا نزدیك مى شود؟ قرب به معناى نزدیكى است و در سه مورد استعمال مى شود.
قرب مكانى: وقتى دو موجود كه از جهت مكان به هم نزدیك باشند گفته مى شود قریب به هم هستند.
قرب زمانى: در صورتى كه دو چیز از جهت زمان نزدیك به هم باشند، گفته مى شود این دو به یكدیگر قریب هستند. البته روشن است كه قرب بندگان خدا از این دو قسم نخواهد بود زیرا خداوند در ظرف زمان و مكان واقع نمى شود تا چیزى نسبت به او قرب زمانى یا مكانى داشته باشد بلكه خداوند خالق زمان و مكان و محیط به آن هاست.
قرب مجازى: گاهى مى گویند فلان شخص به فلان شخص قریب و نزدیك است. مقصودشان این است كه مورد احترام و علاقه مى باشد و به تقاضاهایش ترتیب اثر مى دهد. این نوع نزدیكى، قرب مجازى و اعتبارى و تشریفاتى است نه حقیقى. آیا قرب بنده به خدا مى تواند از این قسم باشد یا نه؟
البته این مطلب صحیح است كه خداوند به بندگان شایسته اش علاقه و محبت دارد و خواسته هاى آن ها را اجابت مى كند، لكن قرب خداوند به بنده را از این نوع نمى توان دانست؛ زیرا در علوم عقلیه به اثبات رسیده و آیات و احادیث هم دلالت دارند كه حركت ذاتى انسان و مسیر و صراط مستقیم او امورى واقعى و حقیقى هستند نه اعتبارى و مجازى. رجوع به خداوند هم كه در آیات قرآن آمده حقیقت دارد و نمى تواند اعتبارى باشد. از باب نمونه خداوند در قرآن مى فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»(862) هر كس عمل صالحى انجام دهد سودش به خود او خواهد رسید و هر كس عمل زشتى مرتكب شود به زیان خودش عمل كرده، آن گاه همه شما به سوى پروردگارتان رجوع خواهید كرد یا این كه مى فرماید: «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»(863) كسانى كه به هنگام مصیبت مى گویند: ما مملوك خدا هستیم و به سوى او رجوع خواهیم كرد.
به هر حال رجوع الى اللَّه و استكمال نفس، امورى واقعى هستند نه اعتبارى. حركت انسان به سوى خدا یك حركت آگاهانه و اختیارى است كه نتیجه آن بعد از مرگ ظاهر مى گردد. از آغاز وجود این حركت شروع مى شود و تا هنگام مرگ ادامه دارد. بنابراین، قرب به خدا هم یك امر واقعى است. بندگان شایسته الهى واقعاً به خدا نزدیك مى شوند و بندگان غیر صالح و گنهكار واقعاً از خدا دورند. بنابراین باید دید معناى قرب به خدا چیست؟

حقیقت قرب به خداوند

قرب به خداوند از قرب هاى متعارف نیست، بلكه نوع دیگرى است كه مى توان آن را قرب كمالى و درجه وجودى نامید. براى روشن شدن مطلب به یك مقدمه اشاره مى كنیم:
در كتب حكمت و فلسفه اسلامى به اثبات رسیده كه وجود و هستى حقیقتى است مشكك و داراى مراتب و درجات مختلف وجود كه مانند نور است كه مراتب شدید و ضعیف دارد. پایین ترین مرتبه نور مثلاً یك وات نور است تا عالى ترین مراتب نور كه آن هم چیزى جز نور نیست در بین مرتبه اعلا و پایین، مراتبى از نور وجود دارد كه همه نور هستند و تفاوت آن ها به شدّت و ضعف مى باشد.
وجود هم به همین گونه داراى مراتب مختلفى است كه تفاوت آن ها به واسطه شدت و ضعف مى باشد. پایین ترین مراتب وجود طبیعت و ماده است و عالى ترین مراتب وجود، ذات مقدّس خداوند است كه از جهت كمال وجودى غیر متناهى است. در بین این دو مرتبه درجاتى از وجود داریم كه تفاوت آن ها نیز به واسطه شدت و ضعف مى باشد. پس، از این جا روشن مى شود كه وجود هر چه قوى تر و درجه اش بالاتر باشد به همان نسبت به ذات خداوند نزدیك تر خواهد بود. اكنون با توجه به مقدّمه مذكور مى توان معناى قرب بنده به خداوند متعال را تصور كرد. انسان از جنبه روح حقیقت مجردى است كه از جهت فعل به ماده تعلّق دارد و به همین جهت مى تواند حركت كند و كامل و كامل تر گردد تا به مرتبه نهایى وجود خود برسد. از آغاز حركت تا رسیدن به مقصد، یك شخص و یك حقیقت بیشتر نیست لیكن هر چه بیشتر كسب كمال و فضایل نماید و در مراتب وجود سیر و صعود كند به همان نسبت تكامل روح خود به منبع وجود یعنى ذات مقدس خداوند نزدیك تر مى شود.

قرب به خداوند در قرآن كریم

هدف نهایى از تربیت وتزكیه، كه قرب به خداوند و نزدیكى معنوى و واقعى در نزد پروردگار است در قرآن كریم به صورت هاى مختلف بیان شده است.
گاهى به صورت لفظ (قرب و قربة) مطرح شده و گاهى به صورت هاى دیگر مانند «عند ربهم» یا «عند ملیك مقتدر» یا «لهم درجات» و مانند آن كه حاكى از تقرب و منزلت انسان نزد پروردگار است ذكر شده است كه در حدود 35 مرتبه جمله «عند ربهم» نزد پروردگارشان در قرآن آمده است. گاهى قرآن مى فرماید: ایمان و عمل صالح انسان موجب تقرب به خداوند مى شود نه اولاد و اموال. «و ما اموالكم و لا اولادكم بالتى تقرّبكم عندنا زلفى الامن آمن و عمل صالحاً» اموال و اولاد، شما را نزد ما مقرب نمى سازد و نزدیك نمى كند مگر كسانى كه ایمان و عمل صالح داشته باشند. گاهى قرآن مى فرماید: سجده و خضوع در برابر خداوند مایه تقرّب است: «وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب»(864) سجده كن و تقرب به سوى خداوند بجوى. لذا پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم مى فرماید: «اقرب ما یكون العبد من اللَّه اذا كان ساجداً»(865) نزدیك ترین حالت بنده به خداوند زمانى است كه در سجده باشد. گاهى قرآن مى فرماید: مؤمنین افرادى هستند كه انفاق در راه خدا مى كنند و آن را مایه تقرب خود نزد پروردگار مى دانند و جالب این است كه این طرز تفكر مؤمنین را تصدیق مى كند و مى فرماید: آرى این انفاق مایه تقرب به خداوند است.
«وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ ۚ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»(866) گروهى از اعراب به خداوند و روز رستاخیز ایمان دارند و انفاق خویش را باعث تقرب نزد خداوند مى دانند و مایه دعاى پیامبر اكرم محسوب مى دارند آگاه باشید كه این انفاق باعث تقرّب و نزدیكى این هاست، خداوند به زودى آن ها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت چرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است.
خداوند متعال در قرآن مردم را به سه دسته تقسیم مى نماید:
1. اصحاب میمنه 2. اصحاب مشئمه 3. سابقون.
گروه اول افراد سعاتمند هستند. و گروه دوم افراد بدبخت و شقاوتمند هستند گروه سوم پیشگامان در ایمان و عمل صالح هستند كه این گروه را به عنوان مقربین معرفى مى نماید. «وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ *فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ»(867) در آن روز (قیامت) شما به سه گروه تقسیم خواهید شد گروهى اصحاب میمنه مى باشند چه اصحاب میمنه اى گروه دیگر اصحاب شومند چه اصحاب شومى و سومین گروه پیشگامان هستند، پیشگام آن ها مقرّبانند در باغ هاى پر نعمت بهشت جایى دارند.
در جاى دیگر مى فرماید: «فاما ان كان من المقرّبین فروح و ریحان و جنّة نعیم»(868) اما اگر او از مقربان باشد در روح و ریحان و بهشت پر نعمت است.
مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید مراد از مقرّبین در این آیه كه براى آن ها روح و ریحان و جنّت نعیم است همان مقربین هستند كه سابقون در ایمان و عمل صالح بودند و در آیات اولیه سوره واقعه ذكر شده اند.(869)
خداوند متعال در مورد عاقبت و سرنوشت نهایى متقین مى فرماید: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِرٍ»(870) پرهیزكاران در باغ ها و نهرهاى بهشتى جاى دارند، در جایگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر. در مورد دیگر تقاضاى همسر فرعون را چنین بیان مى كند: «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَكَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ»(871) پروردگارا! براى من خانه اى نزد خود در بهشت بنا كن. در سوره انفال مى فرماید: مؤمنان حقیقى، براى آن ها درجات و مراتبى (فوق العاده) در نزد پروردگارشان است وبراى آن ها آمرزش وروزى بى نقص وبى عیب مى باشد. «لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِیمٌ»(872) در جاى دیگر مى فرماید: كسانى كه مطیع فرمان خداوند هستند و از خشنودى و رضایت او پیروى مى كنند این گروه در بهشت خود داراى درجه و موقعیتى هستند «هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللَّهِ»(873) جالب این كه در این آیه نمى فرماید براى این ها درجه و مرتبه اى است؛ اگر چه در آیات دیگر مى فرماید: «لهم درجات» امّا در این آیه مى فرماید: خود این ها درجه و مرتبه هستند «هم درجات» و این تفاوتِ تعبیر دلالت بر تفاوت منزلت و تقرب آن ها نزد پروردگار است.
در جاى دیگر مى فرماید: «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ»(874) براى آن ها خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او ولى و یاور آن هاست به خاطر اعمالى كه انجام دادند.
والحمدللَّه رب العالمین و صلى اللَّه على محمد و آله الطاهرین.