فهرست کتاب


راه رشد(تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی)

اکبر دهقان

آثار اخلاص

1. زهد: قال على علیه السلام: «طوبى لمن اخلص للَّه عمله وعلمه وحبّه وبغضه واخذه و تركه وكلامه وصمته وفعله وقوله لایكون المسلم مسلماً حتى یكون ورعاً ولایكون ورعاً حتى یكون زاهداً»(848) خوشا به حال كسى كه خالص گرداند براى خدا عمل و علم و دوستى و دشمنى و پذیرفتن و ترك كردن و گفتن و لب فرو بستن وگفتار وكردار خود را ونیز انسان مسلمان، مسلمان نیست، مگر آن كه پارسا و پرهیزگار باشد و پارسایى نیز به دست نمى آید مگر آن كه انسان، زاهد باشد.
2. محبوبیت نزد خداوند: قال على علیه السلام: «احبّ عباداللَّه من اخلص»(849) محبوب ترین بندگان خدا كسى است كه داراى اخلاص باشد.
3. سرانجام نیك: قالت فاطمة الزهراءعلیها السلام: «من اصعد الى اللَّه خالص عبادته اهبط اللَّه عزوجل الیه افضل مصلحته»(850) كسى كه عبادت با اخلاص را به سوى خدا تقدیم بدارد خداوند هم برترین مصلحت ها را براى او منظور مى دارد.
4. آزادگى: قال على علیه السلام: «بالاخلاص یكون الخلاص»(851) به وسیله اخلاص است كه انسان از اسارتها آزاد مى شود.
5. جارى شدن حكمت از قلب بر زبان: قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم: «ما اخلص عبدللَّه عزوجل اربعین صباحاً الاّ جرت ینابیع الحكمة من قلبه على لسانه»(852) كسى كه تا چهل شبانه روز براى خدا اخلاص پیشه كند، چشمه سار حكمت از قلب وى بر زبانش جارى مى شود.
6. سعادت: قال على علیه السلام: «السعید من اخلص الطاعة»(853) سعادتمند كسى است كه طاعت خود را براى خدا خالص گرداند.
7. رسیدن به هدف ومقصود: قال على علیه السلام: «اخلص تنل»(854) اخلاص بورز تا به مقصد برسى.
8. معرفت و بصیرت: قال على علیه السلام: «عند تحقق الاخلاص تستنیر البصائر»(855) با وجود اخلاص بصیرت ها و بینش ها نافذ و نورانى مى شود.
9. ملاك پذیرش اعمال: قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم: «اذا عملت عملاً فاعمل للَّه خالصاً لانّه لا یقبل اللَّه من عبادة الاعمال الاّ ما كان خالصاً»(856) هركارى كه انجام مى دهى خالصانه و براى رضا خدا انجام ده، زیرا جز عمل خالص در پیشگاه خداوند پذیرفته نمى شود.

نشانه هاى اخلاص

1. رضا و توكّل: «جاء جبرئیل الى النبى صلى الله علیه وآله وسلم فقال له النبىّ: یا جبرئیل ما تفسیر الاخلاص؟ قال: المخلص الذى لا یسأل الناس شیئاً حتى یجد و اذا وجد رضى و اذا بقى عنده شى اعطاه... و اذا اعطى للَّه عزوجل فهو على حدّ الثقة بربّه عزوجل»(857)
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم به جبرئیل فرمود: اخلاص چیست؟ جبرئیل پاسخ داد: مخلص كسى است كه دست حاجت به سوى دیگران دراز نكند و تلاش كند تا بى نیاز شود و بدانچه دست یافت بدان راضى باشد و از بقیه آن به دستگیرى نیازمندان بپردازد... و هنگامى كه به دستگیرى نیازمندان پرداخت پس به خداى خویش اعتماد دارد.
2. عدم انتظار ستایش: قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم: «لكل حق حقیقة و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص حتى لایحبّ ان یحمد على شى ء من عمل للَّه»(858) براى هر چیزى حقیتى است. انسان مؤمن به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن كه دوست ندارد در برابر كارى كه براى خدا انجام مى دهد مورد ستایش دیگران قرار مى گیرد.
3. برابرى ستایش و نكوهش: قال الصادق علیه السلام: «لا یصیر العبد عبداً خالصاً للَّه عزوجل حتّى یصیر المدح و الذمّ عنده سواء»(859) آدمى بنده خالص خدا نخواهد بود جز آن كه به مقامى رسد كه ستایش و نكوهش مردم پیش او مساوى باشد
4. اجتناب از حرام: قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم: «من قال لا اله الاّ اللَّه مخلصاً دخل الجنة و اخلاصه بها ان یحجزه لا اله الاّ اللَّه عمّا حرم اللَّه»(860) كسى كه ذكر (لا اله الاّ اللَّه) را با اخلاص به زبان آورد، داخل بهشت خواهد شد و البته نشانه اخلاص این است كه ذكر (لا اله الا اللَّه) وى را از ارتكاب معاصى باز دارد.
5. پرهیز از خودبینى: قال الصادق علیه السلام: «و ادنى حدّ الاخلاص بذل العبد طاقته ثم لا یجعل لعمله عنداللَّه قدراً فیوجب به على ربّه مكافاة بعمله لعلمه انّه لو طالبه بوفاء حق العبودیّة لعجز» امام صادق علیه السلام فرمود: كم ترین نشانه اخلاص آن است كه آدمى در اطاعت و عبادت كوشا باشد و براى عمل خود اهمیتى قایل نباشد و خود را در برابر خدا طلب كار نداند، زیرا بنده مى داند كه اگر خدا از بندگان خود عبادت واقعى را خواستار بشود همگان عاجز خواهند بود.
6. پرهیز از مردم آزارى: قال رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم: «و اما علامة المخلص فاربعة یسلم قلبه و یسلم جوارحه و بذل خیره وكفّ شرّه» نشانه هاى اخلاص چهار چیز است داشتن قلب سلیم و اعضا و جوارح سالم و توسعه در خیر و نیكى و پرهیز از بدى ها.

هدف نهایى از تربیت، تكامل و قرب به خداوند

هدف نهایى از تربیت روحى تكامل یافتن و به مقام قرب الهى رسیدن است. قرآن كریم و احادیث دلالت روشن بر این مطلب دارند. باید دانست كه حركت انسان یك حركت واقعى و حقیقى است نه اعتبارى. این حركت مربوط به روح مجرّد است نه جسم در این حركت گوهر ذات انسان تلاش مى كند و دگرگون مى شود. بنابراین، مسیر حركت انسان نیز یك طریق واقعى است نه اعتبارى و مجازى، امّا مسیر حركت از ذات متحرك جدا نیست بلكه متحرك در باطن ذات خود حركت مى كند و مسیر را به همراه خود مى برد و این حركت یك روزى باید آرام بگیرد و به مقصد و غایتى نایل گردد. اكنون این سؤال به ذهن مى آید كه غایت و نهایت حركت انسان چیست؟ و در این جهان انسان ها به سوى چه غایتى در حركت هستند و سرنوشتشان بالاخره به كجا خواهد رسید؟ از قرآن كریم و احادیث استفاده مى شود كه نهایت حركت بشر به سوى خداست « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ »(861) و غایتى كه براى حركت انسان مقدّر شده، قرب به خداوند است لكن همه انسان ها به مقام قرب الهى نایل نمى شوند، بلكه كسانى كه داراى ایمان و عمل صالح هستند به درجات و مراتب اخروى در بهشت نایل مى گردند.