تأثیر متقابل ایمان و عمل صالح
قرآن كریم هر جا سخن از ایمان آورده در كنارش عمل صالح را ذكر نموده كه 52 مرتبه ایمان و عمل صالح در قرآن همراه با یكدیگر ذكر شده است، به نحوى كه گویى دو امر جدا ناپذیر در رشد و تعالى انسان هستند و راستى هم چنین است زیرا ایمان و عمل صالح مكمل یكدیگرند و تأثیر متقابل در یكدیگر دارند. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتماً شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابید و عمل او را عمل صالح خواهد كرد، همچون چراغ فروزانى كه از درون اتاق نور به بیرون مى تابد و چنین است چراغ پر فروغ ایمان كه اگر در قلب انسان روشن شود آثارش از چشم و گوش و زبان و دست و پاى او آشكار مى گردد و اصولاً ایمان همچون ریشه است و عمل صالح میوه آن. وجود میوه شیرین دلیل بر سلامت ریشه است و وجود ریشه سالم سبب پرورش میوه هاى مفیداست،(632) لذا امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «فبالایمان یستدل على الصالحات و بالصالحات یستدل على الایمان»(633) به وسیله ایمان مى توان به اعمال شایسته استدلال نمود و به سبب اعمال صالح مى توان بر وجود ایمان نیز استدلال كرد.
آثار ایمان و عمل صالح
1. رسیدن به حیات طیب: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ»(634) هر كس عمل صالحى انجام دهد چه مرد باشد چه زن در حالى كه ایمان دارد او را زنده مى كنیم به زندگى پاك وپاكیزه اى وپاداش مى دهیم او را به بهتر از آنچه عمل مى كنند.
2. پوشاندن لغزش ها و اصلاح كارها: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ» كسانى كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به آنچه بر محمدصلى الله علیه وآله وسلم نازل شده و همه حق است و از سوى پروردگار نیز ایمان آوردند خداوند گناهانشان را مى بخشد و كارهایشان را اصلاح مى كند.
3. مشمول رحمت الهى شدن: «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ»(635) كسانى كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پروردگارشان آن ها را در رحمت خود وارد مى كند
4. محبوبیت در جان مردم: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا »(636) كسانى كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمن محبت آن ها را در دل هاى مردم مى افكند.
5. رستگارى: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» به تحقیق اهل ایمان رستگار شده اند در صورتى كه آثار عملى در خارج، از آن ها مشاهده شود كه قرآن مى فرماید «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ»(637) آنها كه در نمازشان خشوع دارند و از لغو و بیهودگى روى گردانند و زكات را انجام مى دهند.
6. بهترین بندگان خداوند شدن: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»(638) به تحقیق اهل ایمان و عمل صالح بهترین بندگان خداوند هستند و بهترین مردمان هستند. روایات فراوانى از طرق شیعه و سنى آمده كه آیه «اولئك هم خیرالبریه» به حضرت على علیه السلام و شیعیان او تفسیر شده است. ابن عباس مى گوید: هنگامى كه این آیه شریفه نازل شد پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به على علیه السلام فرمود: «هو انت و شیعتك تأتى انت و شیعتك یوم القیمة راضیین مرضیین و یاتى عدوك غضبانا مقمحین»
منظور از این آیه تو و شیعیانت هستید كه در روز قیامت وارد عرصه محشر مى شوید در حالى كه شما از خداوند راضى و خداوند هم از شما راضى است و دشمنت خشمگین وارد محشر مى شود و به جهنم به زور مى رود.(639)
7. شكرگزارى خداوند: «فَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْیِهِ»(640) هر كس چیزى از اعمال صالح انجام دهد، در حالى كه ایمان داشته باشد تلاش و كوشش او مورد ناسپاسى قرار نمى گیرد.
درجات ایمان
از نظر قرآن كریم ایمان داراى درجات و مراتبى است لذا به اهل ایمان دستور به ایمان مى دهد كه مقصود ایمان درجه برتر و بالاتر است. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»(641)
لذا اصحاب پیامبر اكرم از نظر ایمان و اعتقاد در یك درجه نبودند بعضى از آن ها در راه خدا جان مى دادند و پیامبر را در جبهه جنگ تنها نمى گذاشتند «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ ۚ»(642) امّا بعضى از اصحاب پیامبر به خاطر رسیدن به مسایل مادى، پیامبر را در مراسم نماز جمعه تنها گذاشتند. «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا»(643) در شأن نزول این آیه مى خوانیم: وقتى بعضى از مسلمانان خبر آمدن كاروان تجارتى را شنیدند نماز جمعه را ترك كردند و به سوى كاروان تجارتى رفتند.
قال الصادق علیه السلام: «یا عبدالعزیز ان الایمان عشر درجات بمنزله السّلم یصدر منه مرقاة بعد مرقاة فلا یقولنّ صاحب الاثنین لصاحب الواحد لست على شى حتى ینتهى الى العاشر فلا تسقط من هو دونك فیسقطك من هو فوقك و اذا رأیت من هو اسفل منك بدرجه فارفقه الیك برفق و لا تحملن علیه ما لا یطیق فتكسّره فان من كسّر مؤمناً فعلیه جبره»(644) امام صادق علیه السلام مى فرماید: اى عبدالعزیز! ایمان مانند نردبام است كه ده پله دارد و مؤمنان پله اى را بعد از پله دیگر بالا مى روند؛ پس كسى كه در پله دوم است نباید به آنكه در پله اول است بگوید: تو هیچ ایمان ندارى تا برسد به دهمى. (كه نباید چنین سخنى به نهمى بگوید) پس آن كه را از تو پایین تر است دور نیانداز كه بالاتر از تو را دور مى اندازد و چون فردى را پایین تر از خود دیدى با ملایمت او را به سوى خود كشان و چیزى را هم كه طاقت ندارد بر او تحمیل مكن كه او را بشكنى زیرا هر كه مؤمنى را بشكند بر او لازم است جبرانش كند.
از این روایت به دست مى آید كه خداوند متعال به هر یك از افراد انسان استعداد و قابلیت مخصوصى عنایت نموده كه ممكن نیست از آن مقدار تجاوز كند و به درجه بالاتر كه استعدادش را ندارد برسد البته عطاى خداوند قابلیت است و خود انسان باید با مجاهدت و كوشش در اكتساب، استعداد خود را به مرحله فعلیت برساند ولى روایت ناظر به كسانى است كه در برخورد با دیگران اگر از نظر ایمان از آن ها كمتر هستند آن ها را توبیخ و سرزنش و تحقیر نكنند در واقع این روایت شریف بهترین روش تعلیم و تربیت را به انسان مى آموزد.
اولاً مى فرماید: اگر تو در پله دوم و دیگرى در پله اول از معارف و علوم و اخلاق است ولى استعداد ترقى به پله دوم را دارد او را مأیوس و شكسته دل مكن و به او مگو تو قابل نیستى چیزى نخواهى شد. ثانیاً در صدد تعلیم و تربیت او باش ثالثاً از او توقع نداشته باش كه در یك روز با چند جمله به درجه تو رسد بلكه با نرمى و ملایمت و آهسته از او دستگیرى كن تا بذر استعدادش ترقى كند. رابعاً بدان كه اگر دل مؤمنى را شكستى و او را از تحصیل معارف دلسرد كردى بر تو لازم است این شكست را جبران كنى و دوباره به تشویق و ترغیب او بپردازى.
امام صادق علیه السلام در بیانى دیگر مى فرماید ایمان داراى ده درجه و مرتبه است همانند نردبام كه ده پله دارد كه از پله اى به پله دیگرى ترقى حاصل مى شود و بعد مى فرماید: مقداد در پله هشتم و ابوذر در پله نهم است و سلمان در پله دهم است كه تمام مراحل ایمان را طى كرده است. «ان الایمان عشر درجات بمنزلة السلّم یصدر منه مرقاة بعد مرقاة و كان المقداد فى الثامنة و ابوذر فى التاسعة و سلمان فى العاشرة»(645)