اوصاف مؤمنان حقیقى
تعبیر «اولئك هم المؤمنون حقاً» كه حكایت از ایمان حقیقى افراد مى كند در دو مورد در قرآن كریم ذكر شده و تحقق ایمان حقیقى در صورتى است كه انسان داراى اوصاف زیر باشد.
1. تكان خوردن دل به هنگام یاد الهى.
2. افزوده شدن ایمان به هنگام تلاوت قرآن.
3. توكل به خداوند.
4. برپا داشتن نماز.
5. انفاق در راه خدا. قابل توجه این كه اوصاف سه گانه اول، حالات قلبى و مترتّب بر یكدیگر است و دو وصف اخیر مربوط به اعمال ظاهرى است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ * الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ * أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»(628)
6. هجرت در راه خدا.
7. جهاد در راه خداوند.
8. پناه دادن و یارى كردن مسلمانان. «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»(629)
آیا ایمان صرف اعتقاد قلبى است؟
بعضى از علما گویند: ایمان فقط صرف اعتقاد قلبى است و عمل به جوارح و اركان از شرایط آن است و به دو دلیل استناد جسته اند اول این كه: ایمان جایگاه آن قلب و جان آدمى است قرآن كریم مى فرماید: «كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ»(630) «وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ»(631) علاوه بر این كه قرآن كریم بعد از ایمان، عمل صالح را بیان مى كند و عمل صالح غیر از ایمان است، زیرا اگر یكى باشند لازم مى آید عطف شئ بر نفس خود كه از نظر ادبى باید بین معطوف و معطوف علیه تغایر باشد نه اتحاد.
امّا برخى دیگر از علما معتقدند ایمان اعم از اعتقاد و عمل صالح است. مرحوم علاّمه مجلسى معتقد است عمل جزء ایمان است و لذا بابى را تحت عنوان «ان العمل جزءالایمان» در جلد 69 بحارالانوار مطرح نموده و روایات مختلفى را ذكر كرده است. از جمله از حضرت رضاعلیه السلام نقل مى كند: «الایمان عقد بالقلب لفظ باللسان عمل بالجوارح لا یكون الایمان الاّ هكذا»
مشهور بین علماء آنست كه ایمان صرف اعتقاد قلبى است و عمل جزء كمال ایمان است. شاهدش روایاتى است كه گوید ایمان كامل نمى گردد مگر به بعضى از امور مانند تفقّه در دین و اندازه گیرى در زندگى و صبر در مصائب.
تأثیر متقابل ایمان و عمل صالح
قرآن كریم هر جا سخن از ایمان آورده در كنارش عمل صالح را ذكر نموده كه 52 مرتبه ایمان و عمل صالح در قرآن همراه با یكدیگر ذكر شده است، به نحوى كه گویى دو امر جدا ناپذیر در رشد و تعالى انسان هستند و راستى هم چنین است زیرا ایمان و عمل صالح مكمل یكدیگرند و تأثیر متقابل در یكدیگر دارند. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتماً شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابید و عمل او را عمل صالح خواهد كرد، همچون چراغ فروزانى كه از درون اتاق نور به بیرون مى تابد و چنین است چراغ پر فروغ ایمان كه اگر در قلب انسان روشن شود آثارش از چشم و گوش و زبان و دست و پاى او آشكار مى گردد و اصولاً ایمان همچون ریشه است و عمل صالح میوه آن. وجود میوه شیرین دلیل بر سلامت ریشه است و وجود ریشه سالم سبب پرورش میوه هاى مفیداست،(632) لذا امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «فبالایمان یستدل على الصالحات و بالصالحات یستدل على الایمان»(633) به وسیله ایمان مى توان به اعمال شایسته استدلال نمود و به سبب اعمال صالح مى توان بر وجود ایمان نیز استدلال كرد.