فهرست کتاب


راه رشد(تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی)

اکبر دهقان

معناى ایمان

ایمان به معناى تسلیم توأم با اطمینان خاطر است. مرحوم طبرسى مى فرماید: ازهرى مى گوید: علماى اتفاق دارند ایمان به معناى تصدیق است.
علامه طباطبایى آن را استقرار اعتقاد در قلب معنا نموده و راغب ایمان را به معنى تصدیق توأم با اطمینان خاطر گفته است. لكن قرآن كریم ایمان به معناى اعتقاد را تأیید نمى كند بلكه بهترین معناى آن همان تسلیم است زیرا مى بینیم كسانى را كه اعتقاد دارند ولى تسلیم عقیده خویش نیستند كافر مى شمارد «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا»(611) فرعونیان در باطن و نفس خویش عقیده داشتند كه آیات موسى از قبیل عصا و غیره از جانب خداست ولى در ظاهر تسلیم نشدند... یا این كه شیطان به خدا عقیده داشت مى گفت: «خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ»(612) و به انبیا نیز معتقد بود كه نمى تواند آن ها را بفریبد و مى دانست به بندگان با اخلاص راه ندارد «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ »(613) و به قیامت نیز معتقد بود، لذا مى گفت: تا روز قیامت مهلتم بده «أَنظِرْنِی إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»(614) با همه این ها قرآن درباره اش مى فرماید: «أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ»(615) او امتناع و استكبار كرد و از كافران گردید.
بسیارى از اهل كتاب به حضرت رسول اكرم صلى الله علیه وآله وسلم عقیده داشتند و مى دانستند او پیامبر است و حتى او را مانند پسران خود مى شناختند ولى حق را كتمان مى كردند و به عقیده خویش تسلیم نبودند «الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»(616) بنابراین، ایمان به معناى اعتقاد تنها نیست بلكه به معناى تسلیم در ظاهر و باطن است و مؤمن آنست كه به حق تسلیم شود.(617) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا»(618)
حقیقت ایمان چیست؟
حضرت على علیه السلام مى فرماید: «ان من حقیقه الایمان ان تؤثرالحق و ان ضرك على الباطل و ان نفعك»(619) حقیقت ایمان این است كه حق و حقیقت را بپذیرى و اختیار كنى اگر چه براى تو ضرر دارد بر باطل، گرچه باطل براى تو سود و منفعت دارد.(620) و نیز مى فرماید: «لا یصدق ایمان عبد حتى یكون بما فى یداللَّه اوثق منه بما فى یده»(621) ایمان بنده صادق نیست و حقیقى نیست مگر این كه اعتمادش به خداوند بیشتر باشد از آنچه كه در اختیار خودش مى باشد.
«أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»(622) عباس عمومى پیامبر و شیبه هركدام بر دیگرى افتخار مى كردند، عباس به آبرسانى خود به زائران خانه خدا مباهات مى كرد و شیبه به كلیددارى. حضرت على علیه السلام فرمود: من با سنّ كم خود به این افتخار مى كنم كه من با شمشیر جهاد كردم تا شما به خدا و پیامبر آیمان آوردید. آن ها ناراحت شده، نزد پیامبر آمدند و جریان را گفتند. در این هنگام آیه فوق نازل شد.
از این آیه استفاده مى شود كه ارزش عمل به زنده بودن آن و داشتن روح ایمان است و امّا عمل بى ایمان كه همچون لاشه اى بى روح است از نظر دین و در بازار حقیقت، هیچ وزن و ارزشى ندارد. پس مؤمنین نباید ظاهر اعمال را معتبر شمرده، آن را ملاك فضیلت و مایه قرب به خدا بدانند، بلكه باید آن را بعد از نظر داشتن حیات كه همان ایمان وخلوص است به حساب بیاورند.(623)

شرایط ایمان واقعى

«فَلَا وَرَبِّكَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَكِّمُوكَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا »(624) خداوند در آیه فوق سوگند یاد مى كند كه مردم ایمان واقعى پیدا نمى كنند مگر اینكه سه شرط را دارا باشند:
الف) به هنگام اختلاف و نزاع، به پیامبر مراجعه كنند نه به طاغوت.
ب) در دل خود هیچ گونه احساس ضیق و دلتنگى از قضاوت پیامبر نكنند.
ج) در برابر قضاوت پیامبر تسلیم محض باشند.(625)

ایمان بدون عمل فاقد ارزش

قرآن وقتى پیروان حقیقى تورات را توصیف مى كند مى فرماید آنان كسانى هستند كه از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تبعیت مى كنند. «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ»(626)
در این آیه به جاى كلمه (یؤمنون) كلمه (یتّبعون) به كار رفته و این بهترین تعبیر است؛ زیرا ایمان به آیات خداى سبحان و ایمان آوردن به انبیا و شرایع ایشان با طاعت و تسلیم در برابر دستورات ایشان است و تعبیر به (یتبعون) دلالت بر همین معنا مى كند و مى فهماند كه ایمان به معناى اعتقاد تنها فایده اى ندارد، چون هر قدر هم شخص به حقانیت آیات و شرایع الهى اعتقاد داشته باشد با این حال وقتى اطاعت و تسلیم در كارش نباشد، عملاً حق بودن آن آیات را تكذیب كرده است.(627)