مهربانى پیامبر اكرم (ص)
قرآن كریم پیامبر اكرم را به عنوان دلسوزترین شخص نسبت به هدایت مردم معرفى مى كند لذا مى فرماید: « لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ »(397). رسولى از خود شما به سویتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است، به اندازه اى پیامبر اكرم براى هدایت و راهنمایى و رسیدن به سعادت مردم سعى و تلاش مى كرد و غصه مى خورد كه خداوند در قرآن در چند مورد به او تسلیت مى گوید و مى فرماید: ناراحت و غمناك مباش از جمله: « فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ »(398) جان خودت را به خاطر شدت تأسف بر آن ها از دست نده كه خداوند به آنچه انجام مى دهند عالم است. « فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا »(399) گویى مى خواهى خود را از غم و غصه به خاطر اعمال آنها هلاك كنى،اگر آن ها به این گفتار ایمان نیاورند. « لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ »(400) گویى مى خواهى خود را هلاك كنى كه چرا این ها ایمان نمى آورند،این اوصاف برجسته كه حرص بر هدایت مردم و مهربانى نسبت به مؤمنین و غصه خوردن از عدم ایمان كفار و منافقین است فقط در قرآن براى پیامبر اكرم ذكر شده است.
قرآن كریم دستورات مختلفى به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم مى دهدكه مقصود اصلى از آن دستورات تربیت و تزكیه مردم است كه مردم با عمل كردن به این دستورات و فرامین قرآن بتوانند به فضایل و مكارم اخلاق دست یابند از جمله به پیامبر مى فرماید: « خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ »(401) با آن ها مدارا كن و عذرشان را بپذیر و به نیكیهادعوت كن و از جاهلان روى بگردان و با آن ها ستیزه مكن.
الگوهاى تربیتى در كلام امیرالمؤمنین (ع)
امیرالمؤمنین علیه السلام كه خود نمونه اى كامل در اخلاق وتربیت نفسانى است و زندگى ورفتار واخلاق واعتقاد او سرمشق و درس براى همه مسلمین است چهار پیامبر بزرگوار را به عنوان اسوه و الگو معرفى مى كند كه عبارت است از: پیامبراكرم صلى الله علیه وآله وسلم، حضرت موسى علیه السلام، حضرت داوودعلیه السلام وحضرت عیسى علیه السلام مى فرماید: كفایت مى كند تو را كه از رسول گرامى اسلام (در رفتارش با دنیا) پیروى كنى و نكوهش و عیب جوییش تو را دلالت و راهنمایى مى كند به بسیارى رسوائى و زشتى هاى دنیا زیرا كه اطراف و اكناف آن (مال و منال دنیا و عشق و دلبستگى به آن) از آن حضرت گرفته شده و براى غیر او مهیّا گشته و آن حضرت از نوشیدن شیر گواراى آن باز داشته شد و از زر و زیورش دور گردیده شده.
«و لقد كان فى رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم كاف لك فى الاسوه و دلیل لك على ذم الدنیا و عیبها و كثرة مخازیها و مساویها. اذ قبضت عنه اطرافها و وطئت لغیره اكنافها و فطم عن رضاعها و زوى عن زخارفها»
و اگر در مرتبه ثانى بخواهى از (رحمت هاى الهى برخوردار شده و در زمره خاصان محسوب شوى) از موساى كلیم علیه السلام پیروى كن آنجا كه گفت: پروردگارا! من به آنچه از خیر و نیكویى به سویم بفرستى نیازمندم. به خدا سوگند موسى از خدا جز نانى كه بخورد نخواست، زیرا كه خوراك او گیاهان زمین بود به طورى كه از لاغرى شكم و كم گوشتى سبزى گیاهان از اندرون وپوست شكمش دیده مى شد.
«و ان شئت ثنیت بموسى كلیم اللَّه علیه السلام حیث یقول: «رب انّى لما انزلت الّى من خیر فقیر» و اللَّه ما ساله الا خبزاً یأكله لانه كان یاكل بقلة الارض و لقد كانت خضرة البقل ترى من شفیف صفاق بطنه لهزاله و تشذب لحمه»
و در درجه سوّم اگر مى خواهى از حضرت داوودعلیه السلام كه داراى مزامیر بود وقارى اهل بهشت است آن حضرت به دست خویش از لیف خرما زنبیل ها بافته به رفقا و به همراهان خودمى دادومى فرمود: كدام یك از شما در فروش این، مرا یارى مى كند؟ (پس دوستانش آن ها را برایش فروخته و از بهایش نان جوین بود خریدارى مى كردند) و خوراك آن حضرت یك دانه از همان قرص هاى جوین بودكه از بهاى آن زنبیل ها تهیه شده بود.
«وان شئت ثلّثت بداود صاحب المزامیر و قاریى اهل الجنة فلقد كان یعمل سفائف الخوص بیده ویقول لجلسائه ایكم یكفینى ببیعها؟ و یاكل قرص الشعیر من ثمنها»
واگر در عیسى سخنى دارى ومى خواهى از او پیروى نمایى؛ فرزند مریم سنگ خارا را بالش مى ساخت. لباس زبر ودرشت مى پوشید، طعام خشن و غیر نرم میل مى فرمود. نان خورشش گرسنگى بود. چراغش در شب، روشنى ماه بود وسایه بان وپناهگاهش در زمستان مركز طلوع و غروب آفتاب بود. میوه خوشبویش گیاهى بود كه براى بهایم وچهارپایان مى روئید. نه زنى داشت كه او را به فتنه افكند، نه فرزندى كه او را غمناك سازد و نه مالى كه او را از یاد خدا غافل سازد ونه طمعى كه او را خوار سازد مركبش دو پایش، و خدمتكارش دو دستش بود. همه جا پیاده مى رفت وهركارى را خودش انجام مى داد.
«وان شئت قلت فى عیسى ابن مریم علیه السلام فلقد كان یتوسد الحجر و یلبس الخشن و یاكل الجشب و كان ادامه الجوع و سراجه بااللیل القمر و ظلاله فى الشتاء مشارق الارض و مغاربها و فاكهته و ریحانه ما تنبت الارض للبهائم و لم تكن له زوجة تفتنه و لاولد یحزنه و لامال یلفته و لاطمع یذّله دابّته رجلاه و خادمه یداه»
بعد از جملاتى حضرت مى فرماید: البته در روش پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم چیزى است كه معایب و رسوائى هاى جهان را به تو نشان مى دهد زیرا كه آن حضرت با اهل بیتش در گرسنگى به سر بردند و با آن مقام ارجمندى كه او نزد خدا داشت از زیورهاى آن كناره گرفت. پس بیننده باید به عقل خود مراجعه كند و بنگرد كه آیا خداوند محمدصلى الله علیه وآله وسلم رادر این امر، بزرگ شمرده یا كوچگ گرفته است؟ اگر گوید:كوچك گرفته به خداى بزرگ سوگند كه دروغ گفته و بهتان بزرگ زده (زیرا كه ممكن نیست خداوند به اشرف مخلوقات خود توجه نكند) و اگر گوید: او را گرامى داشته و بزرگ شمرده پس باید بداند كه غیر آن حضرت را كه جهان را برایش وسیع نموده كوچك داشته و بزرگ ترین و مقرب ترین بندگانش را از آن دور نموده است.
«و لقد كان فى رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم ما یدّلك على مساوى الدنیا و عیوبها اذجاع فیها مع خاصّته و زویت عنه زخارفها مع عظیم زلفته فلینظر ناظر بعقله اكرم اللَّه محمّداًبذلك ام اهانه فان قال اهانه فقد كذب و اللَّه العظیم و اتى بالافك العظیم و ان قال اكرمه فلیعلم ان اللَّه قد اهان غیره حیث بسط الدنیا له و زواها عن اقرب الناس منه»(402)
ارزش و اهمیت تربیت عقلانى
موضوع تربیت عقلانى از مهم ترین موضوعات و مسایل فرد و جامعه است و امرى است كه سرنوشت زندگى بشر بدان وابسته است. هر فرد یا امّتى با استفاده از تربیت عقلانى مى تواند وضع حال و آینده خویش را روشن سازد و آرمان هایش را محقق نماید. از طریق تربیت و پرورش نیروى عقلانى است كه مى شود قواى روحى انسان را به نحو شایسته به حد كمال رساند و در سایه به كار انداختن عقل و استفاده صحیح از آن، انسان واقعیت و حقیقت خویش را مى شناسد و از دیگر موجودات برتر مى شود.
از نظر شیعه امامیه عقل به عنوان یكى از چهار منبع و مدرك مهم استنباطات فقهى به شمار مى رود و نیز یكى از راه هاى شناسایى اخبار ناسازگار است بدین معنى كه هر روایت قابل قبول عقل را باید پذیرفت و هر روایت معارض و مخالفت عقل را باید رها كرد.
مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: شما اگر كتاب الهى را تفحص نموده و در آیاتش دقت كنید بیش از 300 آیه رامى بینیدكه مردم را به تفكر و تذكر و تعقل دعوت نموده یا به پیامبر استدلالى را براى اثبات حقى یا از بین بردن باطلى مى آموزد.