سفارش پیامبر(ص) به اباذر درباره محاسبه
پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وسلم به ابى ذر مى فرماید: اى اباذر! قبل از آن كه در قیامت به حساب تو برسند در همین دنیا به حساب خود برس، چون حساب رسى امروز از فرداى قیامت آسان تر است و نفس خود را توزین كن، قبل از توزین قیامت و به این وسیله براى قیامت آماده باش براى روزى كه عمل ها بر خدا عرضه مى شود و كوچك ترین چیزى بر او مخفى نخواهد بود.اى اباذر! انسان اهل تقوانیست مگر این كه به حساب خود برسد شدیدتر از محاسبه شریك با شریكش. باید انسان بفهمد كه خوردنى ها، نوشیدنى ها و پوشیدنى ها خود را از چه راهى به دست آورده از حلال یا حرام اگر انسان باك نداشته باشد از چه راهى كسب مى كند خداوند هم باك ندارد از چه راهى داخل دوزخش نماید.
«حاسب نفسك قبل ان تحاسب فانه اهون لحسابك غداً و زن نفسك قبل ان توزن و تجهّز للعرض الاكبر یوم لا یخفى على اللَّه خافیة الى ان قال یا اباذر لا یكون الرجل من المتقین حتى یحاسب نفسه اشدّ من محاسبة الشریك فیعلم من این مطعمه و من این مشربه و من این ملبسه امن حلال او حرام یا اباذر من لم یبال من این اكتسب المال لم یبال اللَّه من این ادخله النار»(205)
آثار محاسبه
قال على علیه السلام: «من حاسب نفسه ربح»(206) هركس به حساب خود برسد در دنیا سود مى برد. و نیز مى فرماید: «من حاسب نفسه وقف على عیوبه و احاط بذنوبه فاستقال الذنوب و اصلح العیوب»(207) هر كس به حساب نفس خویش برسد عیوبش را درك مى كند و به گناهانش احاطه پیدا مى كند پس از گناهان توبه مى كند و عیوبش را اصلاح مى نماید.
چرا به محاسبه نفس اهمیّت نمى دهیم؟
الف) به دلیل فراموشى خدا و از خودبیگانگى:
تردیدى نیست كه منشأ عدم توجه به این موضوع مهم غفلت از خداوند است و از نظر قرآن كسانى كه خداوند را فراموش كنند، خداوند نیز آن ها را از خودشان بیگانه نموده است. «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»(208) لذا خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید از آن كسى كه قلبش را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مكن چرا كه چنین فردى پیرو هواى نفس است. «وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ»(209)
ب ) به دلیل غرور و امید بى جا:
یكى دیگر از عوامل ترك محاسبه نفس، غرور و خود فریبى است: حضرت على علیه السلام مى فرماید: «یا ایها الانسان ما جرّاك على ذنبك و ما غرّك بربك و ما آنسك بهلكة نفسك؟ اما من دائك بلول ام لیس من نومتك یقظه؟ اما ترحم من نفسك ما ترحم من غیرك»(210) اى انسان! چه چیز تو را به گناهت جرأت داده؟ چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ چه چیز تو را بر هلاكت خویش علاقمند كرده است؟ آیا این بیمارى تو بهبودى ندارد؟ آیا این خوابت بیدارى ندارد؟ چرا همان گونه كه به دیگران رحم مى كنى به خودت رحم نمى كنى؟