تربیت به معناى تزكیه نفس و اخلاق
تربیت نفس عبارت است از آراستن نفس به نیكى ها و پیراستن آن از بدى ها و آلودگى ها به تعبیر دیگر تربیت و تزكیه نفس، یكى از اهداف بزرگ رسالت انبیاست كه قرآن مى فرماید: « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ »(97) یعنى همانا خداوند بر افراد با ایمان منت نهاد و نعمت سنگینى را بر آن ها ارزانى داشت كه بر آنان پیامبرى را مبعوث نمود تا بر آنان آیات خداوندى را تلاوت كند و آنان را از آلودگى ها پاك سازد و به آن ها كتاب و حكمت تعلیم دهد.
اخلاق كه ناظر بر جنبه هاى معنوى و روحى شخصیت انسان و ارائه طریق به سوى كمالات و خوبى ها و فضایل است در ابتدا اصطلاحى براى علم اخلاق نبوده است وضع اولیه اخلاق به صورتى بوده است كه شامل همه خصوصیات باطنى و شخصیتى فرد مى گردیده است. اخلاق جمع «خُلق» و به معناى خصوصیات و اوصاف باطنى و درونى انسان است حدیث معروف نبوى «انما بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق»(98) یعنى من براى به اتمام رساندن خوبیهاى اخلاق مبعوث شده ام. ناظر به تكمیل و كمال رساندن ابعاد معنوى و شخصیتى انسان ها و بیان و تعبیرى از تربیت است. سیرى در كتاب هاى اخلاق از قبیل جامع السعادات، معراج السعاده، اخلاق ناصرى، محجّة البیضاء، احیاء العلوم، این حقیقت را به خوبى روشن مى سازد كه اخلاق و تربیت سابقاً از یكدیگر جدا نبوده اند. این كتاب ها مملوّ از رهنمودهاى تربیتى است. دانشمندان اسلامى مطالب تربیتى را ضمن مباحث اخلاقى مورد بحث قرار دادند و این امر دلالت مى كند كه تربیت و اخلاق در نظر آنان به یك معنا بوده و در یك بخش مورد بررسى قرار گرفته است. به نظر فارابى سعادت آخرین هدفى است كه انسان براى وصول به آن مى كوشد. سعادت جز با ممارست كارهاى نیك به دست نمى آید. ابن سینا معتقد است كه پدر و مادر باید براى فرزندان خود نام نیكو انتخاب كنند و آن گاه كه كودك براى هرگونه تربیتى آمادگى و قابلیت دارد به تربیت او بپردازند و سختى و نرمى و تشویق و ترهیب را به هم آمیزند. براى طفل، معلمى را در نظر بگیرند كه دیندارو خردمند و داراى اخلاق پسندیده باشد.(99)
تربیت از نظر غزالى براى این است كه:
الف: كودك سعادت دین و دنیا را حاصل كند.
ب: خوشنودى خداوند را به دست آورد.
ج: نفس امّاره را مطیع و اخلاق خود را مهذّب نماید.
همان گونه كه بدن انسان با غذا رشد و كمال مى یابد، نفس انسان نیز در ابتدا ناقص و پذیراى كمال است. كمال نفس، به تربیت و تهذیب اخلاق و تغذیه آن به علم است.(100)
اخلاق
چون تربیت نفس به معناى تزكیه اخلاقى وبُعد روحى انسان است مناسب است معناى چند اصطلاح را درباره مفهوم اخلاق، فلسفه اخلاق، اصول فضایل اخلاقى، مكتب اخلاقى قرآن، معیار فضیلت اخلاقى و... را ذكر كنیم.
مفهوم اخلاق
برخى دانشمندان، مانند غزالى در «احیاء العلوم» و فیض كاشانى در «محجةالبیضاء» و خواجه نصیرالدّین طوسى در «اخلاق ناصرى» گویند: اخلاق حالتى است، راسخ و مؤثّر در روان انسان كه در سایه آن بدون اندیشه و تأمل افعال و رفتار از بشر ظاهر مى گردد و ملكه اى است نفسانى، كه موجب صدور فعل به سهولت و آسانى است كه نیازى به فكر و اندیشه ندارد.(101) و هرگاه این حالت مزبور و هیئت راسخه در نفس به طورى ظهور پیدا كند كه افعال پسندیده از آن ناشى شود چنان كه مورد رضایت عقل و شرع باشد آن را خوى نیك و اخلاق فاضله نامند اگر بر خلاف انتظار از آن كارهاى نكوهیده سرزند آن را خوى زشت و اخلاق رذیله نامند و جهت این كه اخلاق بایستى راسخ و ثابت در نفس باشد آن است كه هرگاه تصادفاً یكى از افراد دست بذل و بخشش از كیسه بیرون آورد و مبلغى پول به یكى از همنوعان خود داد نمى توان گفت نامبرده حاتم زمان و سخاوتمند است؛ بلكه موقعى انسان سخاوت دارد كه هنگام بخشش، دچار تردید و شك نگردد و خود به خود جهت فعل را رجحان دهد.(102)