جهاد اكبر
جهاد با نفس و تهذیب آن از رذایل آنقدر مهم است كه پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم آن را به عنوان جهاد اكبر معرفى نموده است و آنقدر عظمت دارد كه حتى از جهاد مسلحانه هم بزرگ تر شمرده شده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام نقل كرده كه: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم سپاهى را به جنگ دشمن فرستاد هنگامى كه از جنگ برگشتند به آن ها فرمود: آفرین بر كسانى كه جهاد كوچك را انجام دادند ولى جهاد اكبر هنوز بر آن ها واجب است گفته شد: یا رسول اللَّه! جهاد اكبر كدام است؟ فرمود: جهاد با نفس.
عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال: «ان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم بعث سرّیة فلما رجعوا قال مرحباً بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى علیهم الجهاد الاكبر قیل یا رسول اللَّه و ما الجهاد الاكبر فقال جهاد النفس»(74)
تفاوت هاى جهاد اصغر با جهاد اكبر
1. انجام هر عبادت به طور كامل و با جمیع شرایط حتى جهاد مسلّحانه در راه خداوند نیازمند به جهاد با نفس است آیا اداى نماز با حضور قلب و رعایت جمیع شرایط به طورى كه ناهى از فحشا و منكر باشد بدون جهاد با نفس ممكن است؟ آیا بدون جهاد با نفس، انسان مى تواند جان بر كف در میدان نبرد حاضر گردد و با دشمنان اسلام بجنگد؟
2. جهاد اصغر واجب كفایى است یعنى اگر به اندازه لازم، گروهى شركت كردند از دیگران ساقط است. امّا جهاد اكبر واجب عینى است و هیچ فردى از آن معاف نیست.
3. جهاد اصغر، در زمان و مكان و با شرایط خاصى انجام مى پذیرد امّا جهاد اكبر به زمان و مكان خاصى محدود نخواهد بود.
4. در جهاد اصغر دشمن ظاهر است لكن در جهاد اكبر، دشمن مخفى و پنهان است.
5. در درگیرى با دشمن ظاهر انسان یك مرتبه از دنیا مى رود؛ آن هم احتمالاً. امّا در جهاد اكبر مبارزه با نفس هر روز انسان چندین مرتبه معنویت انسان در خطر قرار مى گیرد. در حدیث معراج مى خوانیم: «یموت الناس مرّة و یموت احدهم فى كل یوم سبعین مرّة من مجاهدة انفسهم و مخالفة اهوائهم»(75)
6. در جهاد اكبر چون نفس انسان، خارج از منطقه جغرافیایى است هیچ سنگر و دژ كارساز نیست، حتى در شب تاریك و در منزل خلوت انسانى كه در حال اشك ریختن و سجده و مناجات است نفس او را رها نمى كند.
7. شكست در جهاد اصغر زود آشكار مى شود ولى شكست در جهاد اكبر به زودى آشكار نمى شود زیرا گاهى انسان یك عمر انسان از هوى نفس خود شكست مى خورد امّا توجّه ندارد.
8. هجوم در جهاد اصغر، و مبارزه با دشمن ظاهرى زمان و برنامه و بودجه لازم دارد. ولكن وسوسه نفس فورى و مجانى صورت مى گیرد.
9. از دشمن ظاهرى، در جهاد اصغر فرار ممكن است امّا در جهاد اكبر از دشمن باطن فرار ممكن نیست.
10. در جهاد اكبر، مباشرت لازم است ولى در جهاد اصغر با اموال نیز مى توان جبهه را كمك نمود.
11. در جهاد اصغر، وسیله هاى جنگى در هر زمان محدود است و به تناسب آن، باید اسلحه هایى به دست گرفت، ولى جهاد اكبر وسیله مخصوصى ندارد باید از كلمات انبیا و اولیا و تاریخ گذشتگان و نیز گریه بر حال خویشتن وسیله جنگى براى مبارزه با نفس امّاره استخدام كرد. «وسلاحه البكاء».
12. جنگ با دشمن داخلى وجهاد نفسانى پشتوانه جهاد خارجى است. آن كه بر خصم درون پیروز شد مبارزه با خصم برون برایش آسان تر است ولى كسى كه اسیر زن وفرزند وثروت است نمى تواند آن طور كه لازم است بجنگد.
13. اهمیت جهاد، به اهمیت و قدرت دشمن است جنگ با یك كشور كوچك آسان تر است تا با یك كشور بزرگ؛ زیرا دشمن هر چه قوى تر باشد جنگ با آن مشكل تر است و نفس و شیطان قوى ترین دشمنان انسان هستند.
آثار جهاد با نفس
1- سلامتى عقل. قال على علیه السلام: «مخالفة الهوى شفاء العقل»(76) مخالفت با هواى نفس مایه شفاى عقل و خرد است.
2- دستیابى به خیر دنیا و آخرت. قال الرضاعلیه السلام «سألنى رجل عما یجمع خیر الدنیا والاخرة فقلت خالف نفسك(77)» امام رضاعلیه السلام فرمود: مردى از من پرسید: كدام عمل است كه باعث حصول خیر دنیا و آخرت است؟ گفتم: به مخالفت با نفس خود بپرداز كه خیر دنیا و آخرت تو در آن است.
3- بى نیازى درونى و تضمین رزق. قال الباقرعلیه السلام «ان اللَّه عزوجل یقول و عزّتى و جلالى و عظمتى و بهائى و علوّ ارتفاعى لا یؤثر عبد مؤمن هواى على هواه فى شئ من امر الدنیا. الاّ جعلت غناه فى نفسه و همّته فى آخرته و ضمنت السموات والارض رزقه و كنت له من وراء تجارة كل تاجر»(78)
امام باقرعلیه السلام فرمود: «خداوند متعال مى فرماید: به عزت و جلال و عظمت و اُبهّت و بلندى شأن خودم سوگند كه بنده اى در امور زندگى خواست مرا برخواست خود ترجیح ندهد، جز آن كه من بى نیازى درونى به او عطا مى كنم و همّت وى را در رابطه با امور اخروى بلند گردانم و پشتوانه كسب و تجارت وى خواهم بود و آسمان و زمین روزى وى را تضمین مى كنند.
4- حفظ ایمان. قال على علیه السلام: «رأس الدین مخالفة الهوى»(79) اساس دین مخالفت با هواى نفس است.
5 - گوارا شدن زندگى. قال على علیه السلام: «و طلبت العیش فما وجدته الاّ بترك الهوى فاترك الهوى لیطیب عیشكم»(80) در جستجوى زندگى شتافتم و آن را جز در ترك هواى نفس نیافتم.