تشویق به تربیت
تعالیم اسلام، به تربیت جان و پرورش روح بسیار توجّه دارد؛ زیرا انسان در پرتو تربیت نفس و تزكیه روح، به مراحل كامل انسانیت دست مى یابد و عاقبت به فلاح و سعادت ابدى نایل مى شود؛ چنان كه امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «لو كنّا لا نرجوا جنة و لا نخشى ناراً و لا ثواباً و لا عقاباً لكان ینبغى لنا ان نطلب مكارم الاخلاق فانّها تدّل على سبیل النجاح».(39) اگر فرضاً به بهشت امید نداشتیم و از آتش دوزخ نمى ترسیدیم و به ثواب هم عقیده نداشتیم، باز هم سزاوار بود كه در جستجوى مكارم اخلاق باشیم، زیرا مكارم اخلاق، راه پیروزى و سعادت را به انسان نشان مى دهد.
از سوى دیگر لازم است انسان در امور مادّى و جسمى غرق نباشد بلكه احیاناً ریاضت جسمى بكشد تا بتواند دقیقاً در مسیر تربیت روح قدم بردارد چنان كه امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «اسهروا عیونكم و اضمروا بطونكم و استعملوا اقدامكم و خذوا من اجسادكم فجودوا بها على انفسكم».(40) چشمان خود را بیدار نگه دارید و شكم خویش را لاغر كنید و قدم هاى خود را به كار گیرید، از جسمتان بكاهید و بر جان و روح و تربیت نفس خویش بیفزایید.
به قول مولوى:
در زمین دیگران خانه مكن
كار خود كن كار بیگانه مكن
كیست بیگانه تن خاكى تو
كز براى اوست غمناكى تو
تاتوتن راچرب و شیرین مى دهى
گوهر جان را نیابى فربهى
رستگارى در پرتو تربیت
قرآن كریم مى فرماید: رستگارى و فلاح از آنِ كسى است كه نفس خویش را تربیت و روح خود را تزكیه كند و جنبه معنوى را رشد و تعالى بخشد و از آلودگى به خلق و خوى شیطانى و گناه پاك سازد. در عظمت تربیت نفس، همین بس كه قرآن كریم در سوره شمس، پس از ذكر یازده سوگند مى فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»(41)
درباره هیچ موضوعى در قرآن این طور سوگند یاد نشده و طبیعى است هر قدر سوگندهاى قرآن در یك زمینه بیشتر و محكم تر باشد، دلیل بر اهمیّت موضوع است. رستگارى انسان، در گرو پندارهاى خام و در سایه مال و ثروت و مقام نیست، بلكه در گرو پاكسازى و تعالى روح در پرتو ایمان و عمل صالح است چنان كه قرآن مى فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ »(42) هر كس موفق به تزكیه نفس شود، سعادت ابدى خود را تأمین كرده و به خویشتن خدمت نموده است «وَمَن تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا یَتَزَكَّىٰ لِنَفْسِهِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ»(43).
امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرماید: «بهترین نفس ها پاك ترین آن هاست. «خیر النفوس ازكاها»(44) و نیز مى فرماید: نفس خویش را از بدى و آلودگى شهوات پاكیزه سازید، تا به بالاترین درجات انسانى نایل شوید. «طهّروا انفسكم من دنس الشهوات تدركوا رفیع الدرجات».(45)
اسناد تربیت به خداوند و انسان
قرآن كریم گاهى مسأله تربیت و تزكیه روحى را به خود انسان نسبت مى دهد « قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ »(46) و گاهى مى فرماید: « وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا»(47) مسأله تربیت و تزكیه را به فضل الهى مستند مى سازد؛ یعنى اگر فضل و رحمت پروردگار نبود هیچ كس به تزكیه و تربیت خویش قادر نبود. بدون شك فضل و رحمت الهى است كه موجب نجات انسان ها از آلودگى هاست و توفیقات خاص اوست كه شامل حال انسان هاى آماده و مستعد مى گردد كه مهم ترین عامل، تزكیه و تربیت است. لذا رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله وسلم هنگامى كه آیه « قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا »(48) را تلاوت مى نمود چنین دعا مى كرد: «اللَّهم آت نفسى تقواها انت ولیها و مولاها و زكها انت خیر من زكاها»(49) پروردگارا! به نفس من تقوا مرحمت فرما وتو ولى و مولاى آن هستى، آن را تزكیه فرما كه تو بهترین تزكیه كنندگانى. این سخن نشان مى دهد كه پیمودن این راه پر پیچ و خم و گذشتن از این گردنه صعب العبور، حتى براى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم جز به توفیق وفضل الهى ممكن نیست.
از طرفى هم مسئولیت تربیت معنوى و اصلاح نفس و پرورش جان، بر عهده خود انسان است زیرا هیچ كس بهتر از خود انسان قادر بر تربیت نیست. اوست كه با حسن انتخاب و اختیار مصالح و مفاسد خویش را تشخیص مى دهد و مى تواند در مسیر تربیت روح خود قدم بردارد.