فهرست کتاب


قهرمان توحید(شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم(ع))

آیت الله مکارم شیرازی گردآوری: ابوالقاسم علیان نژادی

پاورقی

1 - «ابراهیم» را به پدر مهربان ترجمه کرده اند، و لقب آن حضرت خلیل الله بوده و خلیل الرحمن نیز گفته اند، و کنیه اش ابومحمد و ابوالانبیاء و ابوالضیفان است (تاریخ انبیا، ص 15).
2 - تاریخ انبیا، ص 15.
3 - مادرش «نونا» و پدرش «تارخ بن ناحور» از نوادگان حضرت نوح(علیه السلام) بوده است. و در روز اوّل ذیحجّه به دنیا آمده است (تاریخ انبیا، ص 15).
4 - تاریخ انبیا، ص 15.
5 - طبق آنچه در کتاب تاریخ انبیا، صفحه 15 آمده است حضرت ابراهیم(علیه السلام) در قریه «کوثى» که به زبان عبرانى آن را «اورکیریم» نامیده اند، متولّد شد و مادرش وى را در غارى پنهان ساخت و به مراقبت از وى پرداخت.
6 - سوره انعام، آیه 75.
7 - شرح این قصّه عبرت آموز را در تفسیر نمونه، ج 27، ص 330، به بعد مطالعه فرمایید.
8 - شرح این مطلب را در کتاب، آیات ولایت در قرآن، ص 271 به بعد مطالعه فرمایید.
9 - در این که چند نفر از نوزادان بنى اسرائیل در این برنامه قربانى شدند، به طور دقیق روشن نیست، بعضى عدد آن را نود هزار و بعضى صد هزار گفته اند! آنها گمان مى کردند با این جنایت وحشتناک مى توانند جلوى قیام حضرت موسى(علیه السلام) و بنى اسرائیل و تحقّق اراده حتمى خدا را بگیرند (تفسیر نمونه، ج 16، ص 15).
10 - در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «حسود قبل از آن که به محسود (شخصى که مورد حسادت واقع شده) ضررى برساند به خود ضرر مى زند، همان گونه که ابلیس حسود بر اثر حسادت، براى خود لعن و نفرین، و براى محسود (حضرت آدم) مقام نبوّت و پیامبرى را به ارمغان آورد!» (میزان الحکمه، ج 2، باب 846، ح 3918).
11 - سؤال: چگونه گفتید: «حضرت ابراهیم(علیه السلام) شیخ الانبیاء است» در حالى که در میان مردم مشهور است که: «حضرت نوح(علیه السلام) شیخ الانبیاست»، کدام صحیح مى باشد؟
جواب: این تعبیر در مورد هر دو پیامبر مذکور وجود دارد، هر چند بیشتر در مورد حضرت ابراهیم(علیه السلام)مى باشد. در کتاب هاى 1. الصحیح من السیره، ج 2، ص 41، 2. حیاة الامام الرضا(علیه السلام)، ج 2، ص 46، 3. موسوعة التاریخ الاسلامى، ج 1، ص 41، 4. المجدى فى انساب الطالبین، 5. ادب الضیافة، ص 51،
6. القواعد الفقهیة، ج 1، ص 395 و 388 در مورد حضرت ابراهیم(علیه السلام)، و در کتاب اللمعة البیضاء، ص 49 در مورد حضرت نوح ذکر شده است. ولى حضرت ابراهیم(علیه السلام) را به خاطر عظمتش در میان پیامبران و حضرت نوح(علیه السلام)را به خاطر طولانى بودن عمرش شیخ الانبیاء گفته اند.
12 - این مطلب در آیه 24 سوره نازعات آمده است.
13 - سوره بقره، آیه 258.
14 - تاریخ انبیا، ص 15.
15 - سوره انعام، آیه 78. ترجمه: «گفت: اى قوم من! به یقین من از آنچه همتاى خدا قرار مى دهید، بیزارم».
16 - سوره انعام، آیه 79.
17 - وسائل الشیعة، ج 12، ص 103، ح 7.
18 - این روایت در منابع مختلف آمده است، مرحوم علاّمه مجلسى(رحمه الله) تنها در جلد دهم بحارالانوار سه بار آن را در صفحات 432 و 445 و 451 نقل کرده است.
19 - نهج البلاغه، خطبه 79.
20 - میزان الحکمه، ج 1، باب 301، ح 1499.
21 - در روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: «کسى که به سخن سخنگویى گوش دهد (گوش دادن از روى تسلیم و رضا) او را پرستش کرده، اگر این سخنگو از سوى خدا سخن مى گوید خدا را پرستیده، و اگر از سوى ابلیس سخن مى گوید ابلیس را عبادت کرده است» (سفینة البحار، واژه عبد).
22 - بحارالانوار، ج 21، ص 135.
23 - بحارالانوار، ج 21، ص 132.
24 - سوره فصلّت، آیه 34.
25 - منتهى الآمال عربى، ج 1، ص 40
26 - تاریخ انبیا «محلاّتى»، ص 143.
27 - کتاب تاریخ انبیاى محلاّتى نیز داستان گفتگوى حضرت با نمرود را پس از نجات آن حضرت از آتش مى داند. به ص 145 کتاب مذکور مراجعه فرمایید.
28 - نهج البلاغه، خطبه 224.
29 - بحارالانوار، ج 22، ص 40; مستدرک الوسائل، ج 13 ص 256، ح 15289; تفسیر نمونه، ج 8، ص 65، ذیل آیه 75 سوره توبه.
30 - سوره قصص، آیه 38.
31 - سوره فصّلت، آیه 30.
32 - سرچشمه مراسم خرافى سیزده بدر از نظر تاریخى به اصحاب الرّس، که در قرآن به آن اشاره شده، بر مى گردد. به حالات اصحاب الرّس در تفاسیر اشاره شده، و در یکى از شرح هاى نهج البلاغه نیز داستان مفصّل آن را چنین یافتم: دوازده شهر یا آبادى بود، که هر شهر و آبادى به یکى از ماه هاى سال خورشیدى نامیده شده بود; آیین مردم آن شهرها بت پرستى بود. درختان صنوبر را پرستش مى کردند. زیرا صنوبر منبع درآمد خوبى براى آنها بود. روز اوّل سال، همه مردم از تمام دوازده شهر یا روستا در شهر فروردین جمع مى شدند، و مراسم جشنى داشتند. فردا به شهر اردیبهشت مى رفتند، و در آنجا مراسمى داشتند. روز سوم به آبادى خرداد مى رفتند...، تا به آبادى اسفند که مى رسید، دوازده شهر تمام مى شد; روز سیزدهم دسته جمعى از آبادى ها خارج شده، به بیابان ها مى رفتند، و مراسم سیزده و جشن و پایکوبى و آلودگى به انواع مفاسد را در آنجا برگزار مى کردند. بنابراین سیزده بدر سنّتى بوده که از بت پرستان باقى مانده است، همانطور که مراسم شب چهارشنبه سورى، که احترامى براى آتش قائل مى شوند، سنّتى از آتش پرستان است.
33 - آمارهاى مرکز اورژانس و بیمارستان ها بیانگر این واقعیّت تلخ است که نقص عضو و مرگ و میر ناشى از سوختگى در اسفندماه به دلیل استفاده از موادّ محترقه خطرناک نسبت به ماه هاى دیگر افزایش مى یابد، که در این میان جوانان و نوجوانان بیشترین قربانى هاى شعله هاى دامنگیر آتش چهارشنبه سورى هستند، به طورى که تنها در اسفند سال 85 حدود 229 مرگ ناشى از سوختگى در کشور اتفاق افتاده که در مقایسه با بهمن ماه همان سال 2/16 درصد افزایش را نشان مى دهد!
همچنین فقط در یک شب چهارشنبه پایانى سال 84 بى احتیاطى و سهل انگارى هاى خواسته و ناخواسته بیش از 400 معلول و نقص عضو از ناحیه چشم برجاى گذاشت! (سایت روزنامه جام جم، دوشنبه 26 اسفند 1387).
34 - سوره صافّات، آیه 88 و 89 .
35 - مجمع البیان، ج 7، ص 95.
36 - مجمع البیان، ج 7، ص 97.
37 - بحارالانوار، ج 20، ص 45 و ص 91.
38 - همان مدرک، ص 44.
39 - تاریخ انبیا (محلاتى)، ص 141 .
40 - التفسیر الکبیر، ح 22، ص 187.
41 - التفسیر الکبیر، ج 22، ص 187.
42 - موقعى که حضرت را در آتش انداختند گفت: «لا اله الا انت، سبحانک رب العالمین، لک الحمد ولک الملک، لا شریک لک» (التفسیر الکبیر، ج 22، ص 187).
43 - تفسیر نمونه، ج 13، ص 445.
44 - التفسیر الکبیر، ج 22، ص 188.
45 - سفینة البحار، ج 8، ص 574.
46 - سوره انبیاء، آیه 72 .
47 - بحارالانوار، ج 6، ص 293، ح 1 و ص 294، ح 3 و 4 و 5.
48 - میزان الحکمه، ج 11، ص 456 (باب 4000، ح 21136).
49 - عوالى اللئالى، ج 1، ص 431 ; صحیح مسلم، و کتاب الایمان، باب 12، ح 58 .
50 - بحارالانوار، ج 2، ص 24، ح 70 .
51 - سوره ذاریات، آیه 35 و 36 .
52 - بحارالانوار، ج 75، ص 461، ح 17.
53 - همان مدرک، ص 460، ح 14.
54 - سفینة البحار، ج 5، ص 268، واژه «الضیف والضیافة».
55 - بحارالانوار، ج 75، ص 461، ح 14.
56 - سفینة البحار، ج 5، ص 270.
57 - همان مدرک.
58 - همان مدرک.
59 - بحارالانوار، ج 75، ص 453، ح 16.
60 - سفینة البحار، ج 5، ص 272.
61 - همان مدرک، ص 270.
62 - بحارالانوار، ج 75، ص 459، ح 5.
63 - سفینة البحار، ج 5، ص 269.
64 - این روایت در کتب مختلف نقل شده است; از جمله مرحوم علاّمه مجلسى(رحمه الله) در بحارالانوار، ج 41، صفحات 32 و 37 و 43 و 58 و 102 و 110 و 130 و 133 و 138 آن را نقل فرموده و طبق برخى از روایات این کار در زمان حیات رسول الله(صلى الله علیه وآله) رخ داده است.
65 - وسائل الشیعه، ج 13، احکام الوقوف والصدقات، باب 10، ح 4; فروغ ولایت، ص 298.
66 - التبیان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 326 ; البتّه آنچه که در متن آمده یکى از احتمالات چندگانه اى است که مفسّران ذکر کرده اند; شرح بیشتر را در همان کتاب مطالعه فرمایید.
67 - تفسیر نمونه، ج 2، ص 360 .
68 - ابوطالب چهار پسر داشت، که هر کدام با یکدیگر 10 سال فاصله سنّى داشتند. اسامى آنها به ترتیب سن عبارت است از: 1. طالب. 2. عقیل. 3. جعفر. 4. على(علیه السلام). ابوطالب «عقیل» را بسیار دوست مى داشت، از همین رو پیامبر به عقیل مى فرمود: «من از دو جهت تو را دوست دارم: یکى از نظر خویشاوندى، و دیگر به خاطر آنکه مى دانم عمویم ابوطالب تو را سخت دوست مى داشت».
69 - عقیل داستان خود را براى معاویه چنین نقل مى کند:
زندگی بر من سخت شده بود، فرزندانم را جمع کردم و به نزد برادرم علی علیه السلام رفتم. گرسنگی در قیافه فرزندانم هویدا بود، به من فرمود: شب بیا تا چیزی به تو بدهم. شب یکی از فرزندانم دست مرا گرفت و به سوی او برد. پس از نشستن، امام به فرزندم دستور داد از آنجا خارج شود. سپس به من گفت: بگیر من خیال کردم کیسه ای از طلا است، دستم را دراز کردم ناگاه احساس کردم که پاره آهن داغی است... صدایم بلند شد. به من فرمود: مادرت برایت گریه کند. این آهنی است که آتش دنیا آن را داغ کرده است. من و تو چگونه خواهیم بود آنگاه که به زنجیرهای جهنم کشیده شویم؟ آنگاه این آیه را قرائت کرد: إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ (غافر آیه 71) سپس فرمود: بیش از آنچه خداوند برای تو قرار داده نزد من نیست.
عقیل می گوید: پس از نقل این جریان، معاویه در شگفتی فرو رفت و گفت: هیهات هیهات عقمت النساء ان یلدن مثله؛ دیگر زنان همانند علی نخواهند زایید(شرح ابن ابی الحدید، ج 11، ص 253).
70 - منظور از رانت خوارى گرفتن امتیازات ویژه اى از حکومت است.
71 - شاهد این مطلب در آیات قرآن مجید یافت مى شود، که به دو نمونه آن اشاره مى شود:
الف) آیه 127 سوره بقره که طبق مضمون آن، حضرت ابراهیم(علیه السلام) به کمک اسماعیل(علیه السلام) فرزندش پایه هاى خانه کعبه را بالا برد. یعنى پایه هاى آن از زمان هاى سابق موجود بود، و حضرت همان را تعمیر و بازسازى کرد، و خود شالوده کعبه را نریخت.
ب) خداوند در آیه 37 سوره ابراهیم، به نقل از آن حضرت مى فرماید: «خانواده ام را در کنار خانه ات گذاشتم»; اگر ابراهیم(علیه السلام) بنیانگذار خانه کعبه بود، این مطلب چه معنایى دارد؟ نتیجه این که بنیان اصلى کعبه را حضرت آدم(علیه السلام) نهاد، و ابراهیم خلیل(علیه السلام) آن را بازسازى کرد.
72 - سوره آل عمران، آیه 96; ترجمه: «نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) بنا نهاده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پربرکت، و مایه هدایت جهانیان است».
73 - پیام امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ج 1، ص 313; الغدیر، ج 10، ص 271.
74 - سوره بقره، آیه 126.
75 - سوره بقره، آیه 126.
76 - وسائل الشیعه، ج 6، ص 4، ح 6.
77 - سوره بقره، آیه 127.
78 - سوره بقره، آیه 128 .
79 - سوره بقره، آیه 128 .
80 - سوره بقره، آیه 128 .
81 - تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 365.
82 - سوره بقره، آیه129 .
83 - سوره یوسف، آیه 4.
84 - سوره فتح، آیه 27.
85 - تفسیر نمونه، ج 19، ص 111.
86 - تفسیر المیزان، ج 22، ص 155.
87 - اطیب البیان، ج 10، ص 231 و ج 11، ص 56 و 178 ; و تفسیر اثنى عشرى، ج 11، ص 143 .
88 - شرح این مطلب را در کتاب «حکم الاضحیة فى عصرنا» مطالعه فرمایید.
89 - نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 93.
90 - بحارالانوار، ج 99، ص 65، ح 47.
91 - همان مدرک، ص 61، ح 31.
92 - اعیان الشیعه، ج 3، ص 646; الصراط المستقیم، ح 2، ص 21.
93 - تفسیر القمى، ج 2، ص 83 .
94 - وسائل الشیعه، ج 8، ص 5، ح 9.
95 - بحارالانوار، ج 99، ص 307، ح 15.
96 - بحارالانوار، ج 66، ص 67.
97 - همان مدرک، ج 41، ص 148.
98 - تفسیر رُوح الجنان، ج 8، ص 89 .
99 - سوره آل عمران، آیه 97.
100 - ترجمه: «امّا کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است».
101 - وسائل الشیعه، ج 8، ابواب وجوب الحج، باب 6، ح 5.
102 - همان مدرک، باب 7، ح 1.
103 - تهذیب الاحکام، ج 5، باب ثواب الحج، ص 29، ح 17.
104 - عوالى اللئالى، ج 1، ص 427، ح 114; صحیح بخارى، ج 3، ص 2.
105 - همان مدرک، ص 426، ح 113.
106 - مستدرک الوسائل، ابواب صلاة الجماعة، باب 1، ح 1.
107 - بخشى از این روایات در وسائل الشیعه، ج 5، ابواب صلاة الجماعة، باب 2 آمده است.
108 - تفسیر ثعلبى، ج 9، ص 80.
109 - سوره حج، آیه 28.
110 - تفسیر نمونه، ج 14، ص 78.
111 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 255.
112 - این چهار فلسفه در حدیثى از امام علىّ بن موسى الرّضا(علیه السلام) نقل شده است. به وسائل الشّیعه، ج 8، ص 7، ح 15، مراجعه فرمایید.
113 - سوره یوسف، آیه 33.
114 - الفضائل والرذائل، ص 103.
115 - اصول کافى، ج 1، باب طبقات الانبیاء والرسل والأئمّه، ص 175، ح 2 .
116 - تفسیر المنار، ج 1، ص 455.
117 - سوره مائده، آیه 3.
118 - مجمع البیان، ج 1، ص 376
119 - سوره توبه، آیه 33; ترجمه: «تا آن (اسلام) را بر همه آیین ها غالب گرداند».
120 - منتهى الآمال عربى، ج 2، ص 775; بحارالانوار، ج 52، ص 178، باب 24.
121 - منتهى الآمال عربى، ج 2، ص 788; بحارالانوار، ج 53.
122 - بحارالأنوار، ج 25، ص 199.
123 - سوره لقمان، آیه 13.
124 - اصول کافى، ج 1، ص 174، ح 1 ; بحارالأنوار، ج 11، ص 55 ; و الإختصاص، ص 22.
125 - امالى طوسى، ص 378 ; مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 248 ; و بحارالأنوار، ج 25، ص 200، ح 12.
126 - تفسیر المنار، ج 1، ص 457.
127 - سوره بقره، آیه 164 .
128 - تفسیر نمونه، ج 11، ص 384.
129 - سوره فاطر، آیه 15; ترجمه: «اى مردم! شما (همگى) نیازمند به خدایید».
130 - مجمع البیان، ج 3، ص 201; تفسیر تبیان، ج 3، ص 342.
131 - عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 76; بحارالانوار، ج 12، ص 4، و ج 93، ص 150.
132 - بحارالانوار، ج 12، ص 4، باب 1 از ابواب قصص ابراهیم(علیه السلام).
133 - سفینة البحار، ج 5، واژه ضیف، ص 268.
134 - تاریخ انبیا (محلاّتى)، ص 121.
135 - تفسیر نمونه، ج 13، ص 90.
136 - سفینة البحار، ج 5، ص 65.
137 - تفسیر نمونه، ج 19، ص 325 تا 329.
138 - تفسیر برهان، ج 4، ص 826، ح 7162.
139 - سوره ممتحنه، آیه 4.
140 - سوره آل عمران، آیه 67.
141 - بحارالانوار، ج 12، ص 78، ح 7.
142 - بحارالانوار، ج 12، ص 79، ح 9.
143 - بحارالانوار، ج 12، ص 79، ح 8.
144 - تاریخ انبیا (محلاّتى)، ص 164.
145 - همان مدرک، ص 165.