شکر نعمت
ما باید در مقابل نعمت هایى که خداوند به ما ارزانى داشته شاکر و قدردان باشیم. آیا شکر نعمت این است که صدها هزار قربانى را در کوره هاى مخصوص ریخته و آنها را آتش بزنیم، و یا در گودال هاى بزرگ به وسیله لودر و مانند آن دفن کنیم؟ به خاطر دارم زمانى که قربانى ها دفن مى شد، یا آن را آتش مى زدند، شخصى در قربانگاه به من گفت: آیا اسلام دستور داده که این همه قربانى تلف شود، و میلیون ها گوسفند را بکشند و بسوزانند یا دفن کنند؟ خدا را شکر مى کنیم که عربستان سعودى تصمیم عاقلانه اى گرفت و با هزینه فراوان امکان بسته بندى بهداشتى گوشت ها و ارسال آن را به مناطق محروم فراهم کرد، و این علامت سؤال از اعمال و مناسک حج برداشته شد.
مقایسه اى بین حجّ امروز و دیروز
حجّى که امروز انجام مى شود در مقابل حجّى که گذشتگان ما انجام مى دادند، تفاوت بسیارى دارد. اکنون زوّار بیت الله الحرام سوار بر هواپیما مى شوند و ظرف کمتر از سه ساعت به فرودگاه مقصد مى رسند و از آنجا با اتوبوس هاى مجهّز، که انسان در درون آن ماشین ها احساس گرما نمى کند، به هتل هاى محلّ سکونت منتقل مى گردند. امّا در گذشته طىّ این مسیر مشکلات و ناملایمات بسیار زیادى داشت. مرحوم شیخ ابوالفتوح رازى از بزرگان مفسّران قرآن مى گوید: «یکى از برادران مسلمان به هنگام طواف پیرمرد قدخمیده اى را، که عصازنان در حال طواف بود، دید. احوال او را پرسید. پیرمرد گفت: مى دانى چه مدّت در راه بودم؟ پنج سال طول کشید تا به مکّه برسم! من این گونه پیر و قدخمیده و شکسته نبودم، و موهایم سفید نشده بود. ناملایمات سفر با من چنین کرد».(98)
سؤال: مگر مى شود سفر کسى، هر چند پیاده، پنج سال طول بکشد؟
جواب: فرض کنید در زمان هاى گذشته شخصى از شمال آفریقا یا اقیانوسیّه با پاى پیاده و مقدار محدودى پول به سمت مکّه حرکت کند. در بین راه پولش تمام مى شود، براى مخارج روزانه و هزینه سفر باید چند ماهى را در مکانى توقّف کرده، و از راه کارگرى و مانند آن مقدارى پس انداز نماید، سپس به حرکت خود ادامه مى دهد. در مسیر راه بیمار مى گردد، براى معالجه و درمان مجبور مى شود مدّتى دیگر توقّف کرده، و پس از درمان به مسیر خود ادامه مى دهد. ولى به جایى مى رسد که به علّت ناامنى یا سیل و مانند آن راه بسته شده، و مجبور مى شود تا باز شدن راه صبر کرده، سپس حرکت کند. با وجود چنین مشکلات و موانعى، زمان زیادى نیاز است تا به مکّه برسد.
آرى! در زمان هاى گذشته مردم با مشکلات فراوان و طاقت فرسا به حج مشرّف مى شدند، امّا اکنون سفرها بسیار راحت و آسان شده، ولى متأسفانه گاه با ناشکرى هایى مواجه مى شویم. به تازگى شخصى به حج رفته و سفر سختى را پشت سر گذاشته بود (که در مقابل سختیهاى گذشتگان قابل مقایسه نیست) پس از بازگشت مى گفت: «به خداوند گفتم این سفر را نصیب من کردى، ولى نصیب فرزندانم مکن!» ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.
در سال هاى نه چندان دور نیز امکانات سفر بسیار متفاوت با زمان ما بود، به خاطر دارم در اوّلین سفرى که به حج مشرّف شدیم بسیار سخت بود، باید هنگام صبح سوار بر ماشین هاى بارى بى سقف و سرباز مى شدیم. آفتاب سوزان بر سر و صورت برهنه ما مى تابید. ساعت ها در راه بودیم. شدّت سوزش آفتاب به قدرى زیاد بود که پوست صورت عدّه زیادى مى افتاد. اکنون حجّاج محترم با توجّه به فتاواى مراجع معظّم تقلید شبانه با اتوبوس هاى مجهّز حرکت کرده، و فارغ از این مشکلات به راحتى فاصله میقات تا مکّه را طى نموده، و اعمال خود را بجا آورده، و از احرام خارج مى شوند; در حالى که اصحاب ائمّه در طىّ 12 روز فاصله مدینه تا مکّه را طى مى کردند. مسلمانان باید شکر این نعمت ها را بجا آورند.
اهمیّت حج
حج یکى از ارکان مهمّ اسلام، و از بزرگترین فرایض دینى است.
قرآن مجید در یک عبارت کوتاه و پرمعنا مى فرماید: «(وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا); و براى خدا بر مردم (واجب) است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند».(99) و در ذیل همین آیه مى فرماید: «(وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِىٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ); و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، و خداوند از همه جهانیان بى نیاز است».
جمله «براى خداست بر مردم...» به ضمیمه تعبیر به «کفر» در مورد کسانى که حجّ واجب را ترک مى کنند، اهمیّت فوق العاده آن را در اسلام کاملاً روشن مى سازد.
قابل توجّه این که در تفسیر آیه شریفه 72 سوره إسراء (وَمَنْ کَانَ فِى هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِى الاْخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلا)(100) از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که یکى از معانى آیه، کسى است که حجّ واجب خود را پیوسته به تأخیر مى اندازد، تا مرگ او فرا مى رسد (او در قیامت نابینا خواهد بود).(101) در حدیث دیگرى آمده است: «هر کس حجّ واجب را بدون عذر ترک کند، روز قیامت یهودى یا نصرانى محشور مى شود».(102)
و در مقابل، براى حج پاداش هاى عظیمى در روایات اسلامى وارد شده، که درباره کمتر عملى دیده مى شود.
چنان که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کسانى که حج و عمره بجا آورند میهمان خدا هستند، هر چه بخواهند خدا به آنها مى دهد، و هر دعایى کنند به اجابت مى رسد، و اگر درباره کسى شفاعت کنند پذیرفته مى شود... و اگر در این راه بمیرند خداوند تمام گناهان آنها را مى بخشد».(103)
و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اَلْحَجُّ المَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزاءٌ اِلاَّ الجَنَّة; حجّ مقبول پاداشى جز بهشت ندارد!».(104)
و در حدیث سوم از همان حضرت مى خوانیم: «مَنْ حَجَّ الْبَیْتَ... خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ; کسى که حج بجا آورد از گناه پاک مى شود، همانند روزى که از مادر متولّد شده است».(105)
و این بزرگترین موهبت، و برترین افتخار و بالاترین پاداش است.
در اهمیّت حج همین بس که روح انسان در ضمن چند روز از عالم مادّه خارج شده، و به ملکوت اعلى مى رود. یکى از افسران رده بالاى ارتش که مدال هاى فراوان روى سینه اش سنگینى مى کرد، گفت: «وقتى که به میقات رسیده، و لباس هاى عادى و معمولى روزمرّه را از تن بیرون کرده، و دو حوله احرام پوشیدم، احساس سبکى و راحتى عجیبى کردم»; آرى، پس از احرام و یکسان شدن همه انسان ها، و به دست فراموشى سپردن کبر و غرور و خودخواهى و تکبّر و خودبرتربینى، انسان احساس دیگرى پیدا مى کند. در آنجا علاوه بر خداحافظى با لباس هاى دوختنى و زینتى، موهایت را نیز شانه نمى زنى، از کِرِم هم استفاده نمى کنى، از همسرت که بر تو حلال است نیز فاصله مى گیرى، و حتّى نگاه عاشقانه و همراه با لذّت جنسى به او را ترک مى کنى. آن قدر روحانى و ملکوتى مى شوى که آزارت به حشرات هم نخواهد رسید، یک مورچه هم زیر پایت له نمى شود، با دیگران جرّ و بحث و مجادله و مفاخره نمى کنى، در حرم صید نمى کنى، گیاه حرم را نمى کَنى، خون از بدنت خارج نمى نمایى، و حتّى قیافه ات را در آیینه و هر جسم صیقلى دیگر به نظاره نمى نشینى. راستى که آدمى از دنیاى پست و مملوّ از پلیدى و زرق و برق، دل مى کند و در عالمى دیگر سیر مى کُند. به راستى چنین برنامه اى براى انسان مؤثّر است، و در حقیقت وى را تربیت مى کند.
افسوس که عدّه اى از مردم در آن مکان مقدّس به دنبال چیزهایى مى روند که همه جا یافت مى شود، و از آنچه که فقط در آن مکان با ارزش و در آن اجتماع عظیم مى توان بدست آورد غفلت مى کنند، و پس از بازگشت همانند انسان هایى که تازه از خواب بیدار شده، متوجّه مى شوند که چه اشتباه بزرگى کرده، و چه کلاهى سرشان رفته است. بدین جهت، معتقدیم زوّار خانه خدا قبل از سفر و در هنگام اقامت در مدینه منوّره باید آموزش هاى لازم را ببینند، و روحانیون محترم کاروان ها به آنها بفهمانند که به چه سرزمین مقدّسى پا نهاده و در آنجا پا جاى پاى چه بزرگانى مى نهند، و عزم سفر به خانه اى دارند که قدیمى ترین معبد جهان است. که اگر این تعلیمات را ببینند و در این عبادت بزرگ اندیشه نمایند، انسان دیگرى خواهند شد.
حج با این اهمیّت و عظمت باید محور وحدت مسلمانان، و عامل رفع اختلافات شود; امّا چون این گوهر گرانبها به دست گوهرناشناسان افتاده قدر آن را نمى دانند. و نه تنها از آن استفاده بهینه نمى برند، که آن را تبدیل به عامل اختلاف و عناد کرده اند. وهّابیهاى سلفى بجاى پرداختن به توطئه هاى دشمن و شناساندن آن به مسلمانان، به طور دائم بر علیه شیعه تبلیغات منفى و دروغین کرده، و اتّهامات واهى و بى اساس خود را در ایّام حج و عمره تکرار نموده، و بذر کینه و اختلاف را در دل شیعیان و دیگر مسلمانان مى پاشند.