فهرست کتاب


قهرمان توحید(شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم(ع))

آیت الله مکارم شیرازی گردآوری: ابوالقاسم علیان نژادی

آیة الله العظمى بروجردى(رحمه الله) از زبان یکى از یاران

یکى از یاران و همراهان استاد ما، آیة الله العظمى بروجردى(رحمه الله) در مدح و توصیف معظّم له مى گفت: «ایشان قیامت را باور کرده است!» این جمله در توصیف مرجع تقلید بزرگى همچون ایشان در بدو نظر شاید جمله ساده و سبکى به نظر برسد، امّا با دقّت و اندیشه، بزرگى و عظمت آن ظاهر مى گردد.
اگر مردم قیامت را باور داشتند، لازم نبود طلبکار به سراغ بدهکار برود، بلکه ترس از دادگاه الهى در قیامت بدهکار را به دنبال طلبکار مى فرستاد! باور قیامت باعث مى شود که مجرم به دنبال پلیس و دستگاه قضایى باشد تا با اجراى قانون مجازات، بار او را سبک کند.
* * *

فصل نهم: بناى خانه کعبه

یکى دیگر از امتیازات مهمّ حضرت ابراهیم(علیه السلام)، قهرمان بت شکن، تجدید بناى خانه کعبه است. کعبه در زمان حضرت آدم(علیه السلام) ساخته شد،(71) امّا به هنگام طوفان نوح(علیه السلام) ویران گشت، و ابراهیم خلیل(علیه السلام) از سوى خداوند جلیل مأموریّت یافت آن را تجدید بنا کند.
به شهادت آیه شریفه: (إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدًى لِلْعَالَمِینَ)(72) کعبه اوّلین معبد در جهان است، و قبل از آن هیچ عبادتگاهى وجود نداشته است.
سؤال: چرا همه مسلمانان به هنگام نماز باید به سمت کعبه بایستند؟
جواب: زیرا کعبه قدیمى ترین معبد در جهان است; بنابراین همه مسلمانان در سراسر کره زمین بر گرد آن به نماز ایستاده، و به پرستش خداوند مى پردازند.

مقدّمات ساختن کعبه

خداوند متعال در آیات 37 تا 41 سوره ابراهیم، مقدّمات ساختن کعبه را بیان مى کند. توضیح این که: حضرت ابراهیم(علیه السلام) دو همسر به نام هاى «ساره» و «هاجر» داشت. ساره همسر اوّل، و هاجر که کنیزى بود، همسر دوم حضرت محسوب مى شد. آن حضرت از هیچ کدام صاحب فرزند نشد. در سنّ کهولت و پیرى، از خداوند تقاضاى فرزند کرد. خداوند دعایش را مستجاب نمود.
ابتدا پسرى از هاجر متولّد شد که نام او را اسماعیل نهادند، سپس خداوند به ساره هم پسرى عنایت کرد و نام اسحاق براى او انتخاب شد.
هنگامى که هاجر بچّه دار شد و هنوز ساره صاحب فرزند نشده بود، ناراحت و غمگین شد، در نتیجه از حضرت ابراهیم(علیه السلام) تقاضا کرد هاجر را از نزد او ببرد. خداوند به ابراهیم(علیه السلام) دستور داد که هاجر را با فرزند شیرخوارش به سرزمین مکه ببرد. فاصله شام تا مکّه زیاد بود. مکّه در آن زمان آب و آبادى نداشت، بلکه یک بیابان خشک و سوزان بود. طبق برخى از روایات، جبرئیل قافله کوچک ابراهیم و هاجر و اسماعیل(علیهم السلام) را همراهى کرد، و مرکبى در اختیار آنها گذاشت. پس از طىّ این مسیر طولانى به جوار خانه کعبه رسیدند، یک درخت در وسط بیابان خشک و بى آب و علف بود. چادرى بر روى آن انداخت، و هاجر و اسماعیل را با مقدارى آب و غذا در آنجا گذاشت. هاجر گفت: ابراهیم! من زنى تنها، با این بچّه شیرخوار در وسط این بیابان خشک و سوزان و بى آب و علف، چه کنم؟ ابراهیم فرمود: آن کس که فرمان داد تو را به اینجا بیاورم، از تو حمایت خواهد کرد.