فهرست کتاب


قهرمان توحید(شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم(ع))

آیت الله مکارم شیرازی گردآوری: ابوالقاسم علیان نژادی

3. آثار ایمان به معاد

ایمان به معاد مشکلات جوامع انسانى را حل کرده، و آثار فراوانى در زندگى شخصى و اجتماعى انسان خواهد داشت. سختى هاى زندگى ما انسان ها، به خاطر عدم ایمان به معاد و حساب و کتاب است.
قبل از انقلاب جهت تبلیغ به تهران رفته، و روزهاى پنجشنبه و جمعه منبر مى رفتم. فکر کردم کار فرهنگى ریشه دارى انجام دهم. بدین منظور هر روز جمعه یک حدیث با ترجمه و ذکر منبع و شرح مختصرى نوشته و فتوکپى آن را گرفته، در اختیار حضّار مجلس ـ که عموماً جوان بودند ـ گذاشته، سپس پیرامون آن سخن مى گفتم. بعداً پیشنهاد شد که مسابقه اى جهت حفظِ احادیثِ مطرح شده، برگزار و به برندگان آن جوایزى داده شود. روز امتحان تعیین، و عدّه زیادى شرکت کردند. قرار شد شرکت کنندگان، چهل حدیث با اعراب و ترجمه و ذکر منبع آن بنویسند. بسیارى از شرکت کنندگان برنده شدند. و جالب اینکه تعدادى از شرکت کنندگان حدیث را با یک رنگ، اعراب آن را با رنگ دیگر، و ترجمه و منبع آن را با رنگ هاى متفاوت نوشتند. جایزه ها را، که به وسیله تاجر نیکوکارى تهیّه شده بود، تقسیم کردیم. سپس براى ارائه گزارشى از چگونگى مسابقه و نفرات برنده و اهداى جوایز، به آن فرد نیکوکار پیشنهاد دادیم که نام ایشان را هم به عنوان تهیّه کننده جوایز بنویسیم، او فکرى کرد و گفت: «ننویسید! اگر اینجا بنویسید مى ترسم آنجا که باید بنویسند، نوشته نشود!».
این جملات، تراوش فکر یک انسان معتقد به معاد بود. او مى ترسید که با این کار عملش شائبه ریا پیدا کند، و مورد پذیرش خداوند قرار نگیرد.

تأثیر ایمان به معاد در زندگى حضرت على(علیه السلام)

معاد در زندگى اولیاى الهى ظهور و بروز فراوانى دارد، چرا که ایمان آنان به معاد فوق العاده بالاست.
براى این منظور به خطبه 224 نهج البلاغه، که حاوى دو داستان عجیب و برخورد حاکى از شدّت ایمان امام على(علیه السلام) به معاد است، اشاره مى کنیم. حضرت در ابتداى خطبه و قبل از پرداختن به آن دو جریان، در جملات زیبا و تکان دهنده اى چنین مى فرماید:
«واللهِ لاََنْ اَبیتَ عَلى حَسَکِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، اَوْ اُجَرَّ فِى الاَْغْلالِ مُصَفَّداً، اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ ألْقَى اللهَ وَرَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ الْعِبادِ، وَغاصِباً لِشَىْء مِنَ الْحُطامِ، وَکَیْفَ اَظْلِمُ اَحَداً لِنَفْس یُسْرِعُ اِلَى الْبِلى قُفُولُها، وَیَطُولُ فِى الثَّرى حُلُولُها؟!; سوگند به خدا اگر شب را بر روى خارهاى «سعدان» بیدار به سر برم! و یا در غل ها و زنجیرها بسته و کشیده شوم، برایم محبوب تر است از اینکه خدا و رسولش را روز قیامت در حالى ملاقات کنم که به بعضى از بندگان ستم کرده، و چیزى از اموال دنیا را غصب نموده باشم. چگونه به کسى ستم روا دارم، آن هم براى جسمى که تار و پودش به سرعت به سوى کهنگى پیش مى رود (و از هم مى پاشد) و مدّت هاى طولانى در میان خاک ها مى ماند».

على(علیه السلام) و تقاضاى بى مورد عقیل

سپس به داستان برادرش «عقیل»(68) اشاره کرده، مى فرماید:
عقیل در جنگ موته همراه برادرش جعفر شرکت داشت، و از «انساب» عرب و سرگذشت آنها در ایّام جاهلیت از همه داناتر، و در مناظرات سخت حاضرجواب بود. در مورد اینکه قبل از شهادت امیرمؤمنان على(علیه السلام) نزد معاویه رفت یا پس از آن، در میان مورّخان اختلاف نظر است; ولى محقّقان معتقدند پیش از شهادت نبوده است (ترجمه گویا و شرح فشرده بر نهج البلاغه، ج 2، ص 597).
به خدا قسم! عقیل برادرم را دیدم که به شدّت فقیر شده بود، و از من مى خواست که یک مَن از گندم هاى شما را (بر خلاف موازین) به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگى موهایشان ژولیده، و بر اثر فقر رنگشان دگرگون گشته، و گویا صورتشان با نیل رنگ شده بود!
عقیل باز هم اصرار کرد، و چند بار خواسته اش را تکرار نمود، من به او گوش فرا دادم! خیال کرد دینم را به او مى فروشم! و به دلخواه او قدم برمى دارم، و از راه و رسم خویش دست مى کشم! (امّا من براى بیدارى و هشدار به او) آهنى را در آتش گداختم، سپس آن را به بدنش نزدیک ساختم (توجّه کنید حضرت آهن را به بدن او نزد، بلکه آن را نزدیک بدنش برد) تا با حرارت آن عبرت گیرد، (ناگهان) ناله اى همچون بیمارانى که از شدّت درد مى نالند سر داد، و چیزى نمانده بود که از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: هان اى عقیل! زنان سوگمند در سوگ تو بگریند! از آهن تفتیده اى که انسانى آن را به صورت بازیچه سرخ کرده ناله مى کنى! امّا مرا به سوى آتشى مى کشانى که خداوند جبّار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته است. تو از این حرارت مى نالى و من از آن آتش سوزان نالان نشوم؟!».(69)
به راستى على(علیه السلام) چه مى کند، و دیگران چگونه رفتار مى کنند؟ ایمان على به او اجازه نمى دهد موادّ غذایى مختصرى را به برادر فقیر و نیازمند و عیالمند و نابینایش بر خلاف ضوابط بدهد، امّا زمامداران بى ایمان دنیا چنان رانت خوارى هایى مى کنند که انسان از بیان آن شرم مى کند. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!