فهرست کتاب


قهرمان توحید(شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم(ع))

آیت الله مکارم شیرازی گردآوری: ابوالقاسم علیان نژادی

فصل هفتم: داستان هجرت

حضرت ابراهیم(علیه السلام) در مبارزه با بت پرستان و مشرکان بابل پیروز شد و به هدف خود که آبیارى قلب و روح آنان با آب چشمه سار توحید و یکتاپرستى بود رسید. بدین جهت تصمیم گرفت از بابل هجرت کند و در منطقه اى دیگر که مردم تشنه معارفِ ناب آیین یکتاپرستى هستند به تبلیغ آیین حق بپردازد.
آیه 71 سوره انبیا داستان هجرت را چنین بیان مى فرماید:
«(وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطاً إِلَى الاَْرْضِ الَّتِى بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ); و او و لوط را به آن سرزمین که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم ]= سرزمین شام[ نجات دادیم».
ابراهیم(علیه السلام) و لوط پیامبر(علیه السلام) از بابل به کجا هجرت کردند؟ به مصر رفتند؟ یا به مکّه عزیمت نمودند؟ و یا به شام سفر کردند؟
آیه اوّل سوره إسراء پاسخ این سؤال را مى دهد، توجّه فرمایید:

«(سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ); پاک و منزّه است خدایى که بنده اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم ـ برد، تا برخى از نشانه هاى خود را به او ارائه دهیم، چرا که او شنوا و بیناست».
از این آیه شریفه استفاده مى شود که سرزمین مبارک، سرزمینى است که مسجدالاقصى در آن قرار دارد و آن سرزمین شام است. بنابراین، حضرت ابراهیم(علیه السلام) از بابل به سوى شام هجرت کرد. هر چند بعداً به مصر و مکّه هم سفر نمود.

اهمیّت هجرت

مهاجرت، یکى از برنامه هاى مهمّ اسلام است. بنابراین، هنگامى که مى خواهند براى تاریخ اسلامى مبدأیى در نظر بگیرند، سال هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مسلمانان به مدینه به عنوان مبدأ تاریخ اسلامى انتخاب مى شود. چرا که بزرگترین حادثه زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان هجرت از مکّه به مدینه بود.
سؤال: آیا مسأله هجرت، پس از هجرت مسلمانان از مکّه به مدینه به پایان رسید، یا این حکم زیباى دین، در تمام اعصار و مکان ها جریان دارد؟
جواب: هجرت مانند سایر احکام و معارف دینى اختصاص به عصر و زمان و مکان خاصّى ندارد، بلکه شرایط آن براى هر کس محقّق شود باید به آن عمل کند. بنابراین، اگر زنان یا مردان مسلمان به مکانى بروند که فعالیّت هاى دینى و انجام اعمال عبادى در آن ممکن نیست، باید به نقاطى که این امکان وجود دارد هجرت کنند، و این هجرت از برون است.
نوع دیگرى از هجرت داریم که هجرت از درون نام دارد. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در توصیف این هجرت فرمود: «یَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ هَجَرُوا السَّیِّئاتِ; برخى از انسان ها، مدّعى هجرتند در حالى که هجرت نکرده اند، مهاجران واقعى کسانى هستند که از گناه، به طاعت (از بخل به سخاوت، از هواپرستى به خداپرستى، از حرص به قناعت، از بى تقوایى به تقوا) مهاجرت کرده اند».
حضرت ابراهیم(علیه السلام) نه بر اساس نیاز خود، بلکه بر اساس نیاز جامعه از بابل به سوى شام هجرت کرد، تا آیین خداپرستى و یکتاپرستى را در آنجا هم بسط و گسترش دهد.

جایزه حضرت ابراهیم(علیه السلام)

مأموریّت سخت و دشوار حضرت ابراهیم(علیه السلام) با موفقیّت به پایان رسید و به سوى شام حرکت کرد. اکنون خداوند متعال مى خواهد در مقابل زحمات طاقت فرساى ابراهیم(علیه السلام) به او جایزه و پاداش بدهد. فکر مى کنید جایزه آن حضرت چیست؟ به آیه زیر توجّه فرمایید:

«(وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلاّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ); واسحاق ـ و علاوه بر او ـ یعقوب را به وى بخشیدیم، و همه آنان را افرادى صالح قرار دادیم».(46)
جایزه اى که خداوند متعال طبق این آیه شریفه به حضرت ابراهیم(علیه السلام) داده (که انسان هایى برومند و پاک و پیامبرانى الهى بودند) نشان مى دهد که فرزند خوب چقدر اهمیّت دارد، و مى توان آن را بزرگترین نعمت خدا دانست. بنابراین وقتى که انسان از دنیا مى رود، اعمال نیک فرزندش هم در پرونده اعمال فرزند ثبت مى شود و هم در پرونده اعمال والدینش.(47) مردم هم، براى پدر و مادر کسى که کار خیرى انجام مى دهد طلب رحمت و مغفرت مى کنند. چرا که والدین در تربیت این فرزند نقش داشته، آنها سبب شده اند که فرزند چنین مسیرى را انتخاب کند. همان گونه که اگر فرزندى ناخلف شود و کار زشتى کند در آنجا هم والدین او را نفرین مى کنند. یکى از این فرزندان ناخلف خدمت پدر رسید و از او تقاضایى کرد، که پدر قادر بر انجام آن نبود. فرزند او را تهدید کرد که اگر خواسته ام را اجابت نکنى کارى مى کنم که مردم تو را نفرین کنند! پدر گفت:
چطور؟ فرزند گفت: کارهاى زشت و ناشایستى انجام مى دهم تا مردم تو را نفرین کنند! بنابراین، تربیت فرزند بسیار مهم و در عین حال پیچیده است.
بدین جهت لازم است از یک سو پدران و مادران، و از یک سو مدارس و دانشگاه ها و مراکز آموزشى، و از سوى دیگر صدا و سیما و سایر رسانه ها، و از سوى چهارم جامعه اسلامى دست به دست هم دهند و در تربیت فرزندان کشور اسلامى تلاش نمایند.
خداوند متعال در آیه 73 سوره انبیا ضمن بیان ویژگى هاى جایزه حضرت ابراهیم(علیه السلام)، به ما یادآور مى شود که یک فرزند صالح و شایسته باید چه ویژگى هایى داشته باشد. مى فرماید:
«(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ); و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت مى کردند; و انجام کارهاى نیک و برپا داشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم، و تنها ما را عبادت مى کردند».
در اهمیّت تربیت فرزند همین بس که از لحظه انعقاد نطفه شروع مى شود. از این رو حتّى در آن لحظه نیز باید به یاد خدا باشد، و در دوران حمل ادامه دارد، تا از غذاى حرام استفاده نکند، و با تولد بچّه وارد مرحله تازه اى مى شود. بدین جهت، باید در گوش او اذان و اقامه گفته شود، و در بدو ولادت با مفاهیم توحید و یکتاپرستى و رسالت و امامت و فلاح و رستگارى و نماز و مانند آن آشنا شود.
به امتیازات پنجگانه اى که در آیه مذکور آمده توجّه فرمایید: