4. حقیقت مرگ و زندگى
به مناسبت استدلالى که حضرت ابراهیم(علیه السلام) به مرگ و زندگى داشت، اشاره اى کوتاه به این مسأله مهم، که بشر على رغم پیشرفت هاى خیره کننده اى که در علم و دانش داشته و نتوانسته آن را حل کند، لازم به نظر مى رسد. توجّه فرمایید:
دانشمندان مى توانند در لابراتوارها و آزمایشگاه هاى خود تخم مرغى همانند تخم مرغ طبیعى بسازند که در ظاهر تمام صفات و ویژگى هاى تخم مرغ طبیعى را داشته باشد و به راحتى از تخم مرغ طبیعى قابل تمیز نباشد. ولى تخم مرغ طبیعى اگر چند روز زیر مرغ قرار گیرد جوجه مى شود، امّا اگر صد سال تخم مرغ مصنوعى زیر مرغ قرار گیرد جوجه نخواهد شد; زیرا یک تخم زنده نیست و حیات ندارد.
دانشمندان مى توانند گندمى همانند گندم طبیعى بسازند، امّا گندم طبیعى در شرایط مناسب سبز شده و رشد مى کند، ولى اگر گندم مصنوعى سالیان درازى در مناسب ترین شرایط قرار گیرد سبز نخواهد شد; زیرا گندم مصنوعى یک موجود زنده نیست و حیات ندارد. بنابراین، بشر نمى تواند حیات آفرین باشد، و به موجود غیر زنده زندگى ببخشد.
سؤال: شبیه سازى، که دانشمندان عصر و زمان ما به آن دست یافته اند، به نوعى اعطاى زندگى و حیات آفرینى است; زیرا قطعه کوچکى از بدن یک انسان را گرفته، و آن را در رحم یک زن کاشته، و شرایط رشد و نموّ را برایش فراهم کرده، و در نهایت تبدیل به یک انسان زنده همانند همه انسان ها مى شود. آیا این کار، ایجاد حیات و اعطاى زندگى نیست؟
جواب: دانشمندان، خود معترفند که این کار شبیه قلمه زنى در جهان گیاهان و درختان است; یعنى همان گونه که یک باغبان زبردست شاخه زنده اى را از درختى گرفته، و در جاى دیگر کاشته و شرایط رشد و نموّ آن را فراهم مى کند، تا تبدیل به یک درخت تنومند و پرمیوه شود، دانشمندان نیز قطعه کوچکى از بدن یک انسان زنده را گرفته و در فضاى رحم یک زن کاشته و شرایط رشد و نموّ آن را فراهم مى کنند، تا تبدیل به یک انسان کامل شود. بله اگر قطعه اوّلیّه اى که از بدن انسان گرفته مى شود فاقد زندگى بود، و یا باغبان از درخت خشک قطع شده اى شاخه اى را مى گرفت و قلمه مى زد و تبدیل به درخت مى شد، در آن صورت به موجود غیر زنده حیات بخشیده بودند. پس شبیه سازى نیز حیات آفرینى نیست، و حیات و زندگى تنها و تنها به دست خداست.
حیات و زندگى معجزه قرآن کریم
همان گونه که در مباحث قبل گذشت، حضرت ابراهیم(علیه السلام) هزاران سال قبل روى حیات و مرگ انگشت نهاد، و براى ابطال ادّعاى خدایى نمرود به آن استدلال کرد. و این از معجزات علمى قرآن مجید است که پس از این زمان طولانى بشر قادر بر ایجاد حیات و زندگى در هیچ موجودى نشده است. جالب این که خداوند متعال در آیه شریفه 73 سوره حج، بشر را در این زمینه به مبارزه طلبیده و مى فرماید:
«(یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ); اى مردم! مَثَلى زده شد، به آن گوش فرا دهید: کسانى را که غیر از خدا مى خوانید (و پرستش مى کنید)، هرگز نمى توانند مگسى بیافرینند، هر چند براى این کار دست به دست هم دهند».
پس از گذشتن بیش از 1400 سال از طرح این مسأله، هنوز بشر موفّق به خلقت و آفرینش یک موجود زنده نشده و نخواهد شد، هر چند تمام مخترعان و مکتشفان عالم و همه دانشگاه ها و محافل علمى و آزمایشگاه ها دست به دست هم دهند.
سؤال: ممکن است گفته شود اکنون دانشمندان رباط هایى مى سازند که همانند انسان سخن مى گوید، و مانند او حرکت مى کند، و حتّى مثل آدمى ورزش مى نماید. بنابراین، آنها مى توانند رباطى همانند مگس ساخته، و کامپیوتر بسیار کوچکى در قسمت سر او جاسازى کرده، تا همانند مگس طبیعى پرواز و فعالیّت نماید. پس بشر عصر ما قادر بر آفرینش مگس مى باشد!
جواب: حداقل سه تفاوت اساسى بین مگس طبیعى و رباط مذکور وجود دارد:
1. مگس غذا مى خورد و این غذا به تمام سلول هاى بدنش مى رسد. آیا رباط مى تواند غذا بخورد و ذرّات غذا را به تمام سلّول هاى بدنش منتقل کند؟
2. مگس رشد و نمو کرده، و جثّه اش بزرگ مى شود، ولى رباط رشد و نموّ ندارد. در یکى از دایرة المعارف ها خواندم که درخت عظیمى در بعضى از کشورها وجود دارد که اگر چوبش را ببرند مى توان با آن تمام خانه هاى یک دهکده را ساخت. و قطر آن حدود ده متر است. این درخت در ابتدا دانه اى بیش نبود، امّا بر اثر رشد و نمو این قدر بزرگ شده است! آیا رباط مذکور رشدى خواهد داشت؟
3. مگس تولید مثل کرده، و ده ها مگس همانند خود به دنیا مى آورد، امّا رباط مگس، بلکه بزرگترین صنایع ساخته شده توسّط بشر (نظیر هواپیماها و کشتى هاى غول پیکر) قادر بر این کار نمى باشند; زیرا موجود زنده نیستند. بنابراین، در عصر و زمان ما هم بشر از آفرینش حتّى یک مگس عاجز است.
حجاب عادت!
عادى شدن بعضى از مسائل، و دیدن هر روزه بعضى از موجودات، باعث شده که به عظمت آنها فکر نکنیم، در حالى که هر کدام از این موجودات غوغایى دارند.
پشه و مگس که ما به عنوان حشره اى مزاحم با آن برخورد مى کنیم در حقیقت از نشانه هاى عظمت و قدرت خداوند هستند. این حیوانات، با این جثّه کوچک در شش طرف حرکت دارند; به سمت بالا و پایین و جلو و عقب و چپ و راست پرواز مى کنند. هنگام بال زدن آن قدر با سرعت این کار را انجام مى دهند که به چشم دیده نمى شود. راستى چه نیرویى در وجود آنها به ودیعت نهاده شده که این قدر سریع بال مى زنند؟!