گناهان زبان
همان گونه که در کتاب اخلاق در قرآن نوشته ایم، حدود سى گناه کبیره با زبان صورت مى پذیرد. کسانى که علاقمند به سیر و سلوک و تهذیب نفس هستند، عزیزانى که آرزوى دیدار آقا امام زمان(علیه السلام) آنها را بى قرار کرده است، کسانى که خواهان عاقبت به خیرى هستند و مى خواهند به هنگام سفر به جهان آخرت با ایمان بمیرند، باید زبان خویش را کنترل و اصلاح کنند. سخن اضافه نگویند، غیبت نکنند، به دیگران تهمت نزنند، شایعه سازى نکنند، به پخش شایعات
کمک ننمایند، چیزى را بیشتر یا کمتر از آنچه که هست منعکس نکنند، سخن چینى نکنند، و خلاصه از تمام گناهان زبان اجتناب ورزند. چرا که زبان، آتش بپا مى کند، همان گونه که مى تواند آتش را خاموش کند. زبان ممکن است مقدّمات طلاق و جدایى را فراهم آورد، و کانون خانواده اى را ویران سازد، و مانع جدایى زوجین گردد.
خلاصه این که زبان در سعادت و شقاوت انسان نقش بسیار بزرگى دارد. اگر زبان، عادت بر صداقت و راستگویى کند انسان را سعادتمند مى نماید. بدین جهت، خداوند صفت «صداقت» حضرت ابراهیم(علیه السلام)را قبل از ویژگى نبوّت آن حضرت مطرح کرده است.
«(إِذْ قَالَ لاَِبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لاَ یَسْمَعُ وَلاَ یُبْصِرُ وَلاَ یُغْنِى عَنْکَ شَیْئاً); هنگامى که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چیزى را مى پرستى که نه مى شنود، و نه مى بیند، و نه هیچ نیازى را از تو برطرف مى سازد؟!».
حضرت ابراهیم(علیه السلام) براى ابطال آیین بت پرستى و به امید هدایت عموى بت پرستش آزر، چهار دلیل منطقى و دندان شکن ارائه کرد:
دلیل اوّل: بت پرستى مخالف عقل است
عموجان! چرا موجودى را عبادت مى کنى که نه بنده اش را مى بیند، و نه سخنان او را مى شنود، و نه قادر بر حلّ مشکلات اوست؟ آیا عقل به انسان اجازه مى دهد که قطعه چوب یا سنگى را با دستان خود بتراشد، و از آن بتى بى شعور بسازد، و در مقابل آن عبادت و راز و نیاز کند؟ بنابراین، آیین بت پرستى مخالف عقل انسان است، و آیینى که مخالف عقل باشد باطل است.
دلیل دوم: رجوع جاهل به عالم
سپس به استدلال دوم مى پردازد و در مقام اقامه دلیل مى فرماید: «(یَا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جَاءَنِى مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِکَ صِرَاطاً سَوِیّاً); اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است; بنابراین از من پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم».
حضرت ابراهیم(علیه السلام) در دومین گام، مسأله مهمّ پیروى جاهل از عالم و رجوع به متخصّص را مطرح مى کند. لذا مى فرماید: عموجان! تو خود مى دانى که من در این مسأله از تو عالم تر و آگاهترم، هر چند از نظر سنّ و سال از تو کوچکترم. بنابراین، در این موضوع تو باید از من پیروى کنى; زیرا من متخصّص این امور هستم، و منِ متخصّص مى گویم که آیین بت پرستى بر خلاف عقل و منطق است.