فصل چهارم: گفتگوى ابراهیم(علیه السلام) با عمویش آزر
آزر از سران بت پرستان بابِل، و مشاور نمرود بود. او که در دستگاه حکومت نفوذ زیادى داشت، داراى یک کارگاه بت تراشى بود که از سنگ ها و چوب هاى مخصوص، بت هاى زیبایى مى تراشید و آنها را به بت پرستان مى فروخت. قسمت زیادى از بت هاى مورد نیاز بت پرستان بابل در کارگاه آزر تولید مى شد. هنگامى که برادرزاده آزر، حضرت ابراهیم(علیه السلام)، مبارزه خود را با بت پرستان شروع کرد آزر بسیار ناراحت شد; چون منافع مادّى و شغل و حرفه اش به خطر افتاد. بدین جهت، گفتگوى مهمّى بین حضرت و عمویش صورت گرفت، که خداوند متعال آن را در آیات 41 تا 48 سوره مریم، مطرح کرده است. در این آیات هشتگانه، نکات مهمّى براى مردم عصر امروز و زمان ما، به خصوص جوانان وجود دارد که در خور دقّت و تأمل است. توجّه فرمایید:
«(وَاذْکُرْ فِى الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَّبِیّاً); در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او پیامبرى بسیار راستگو بود».
جالب توجّه این که در این آیه شریفه، اوّل وصف «صدّیق» به معناى بسیار راستگو براى حضرت ابراهیم(علیه السلام) بیان شده، سپس به پیامبرى آن حضرت اشاره شده است. و این، نشانگر اهمیّت فوق العاده صداقت و راستگویى است. مسأله راستگویى در زندگى بشر آن قدر مهم است که تمام پیامبران نسبت به آن توصیه کرده اند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:
«اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً اِلاَّ بِصِدْقِ الْحَدیثِ وَاَداءِ الاَْمانَةِ اِلَى الْبَرِّ وَالْفاجِرِ; خداوند متعال تمام پیامبرانش را به راستگویى واداى امانت سفارش کرده است».(20)
راستى اگر مردم به دولت و دولت به مردم، و آحاد مردم به یکدیگر دروغ بگویند، آیا شیرازه زندگى اجتماعى دوام و بقایى خواهد داشت؟
اگر شوهر به همسرش، و زن به شوهرش، و فرزندان به پدر و مادر دروغ بگویند و دست از راستى و صداقت بکشند، آیا اثرى از صفا و صمیمیّت باقى خواهد ماند؟ تأثیر صداقت در ایمان به قدرى زیاد است که استحکام ایمان بدون کنترل زبان امکان پذیر نیست. حضرت على(علیه السلام) طبق آنچه در خطبه 176 نهج البلاغه آمده مى فرماید: «لا یَسْتَقیمُ ایمانُ عَبْد حَتّى یَستَقِیمَ قَلْبُهُ، وَلا یَسْتَقیمُ قَلْبُهُ حَتّى یَسْتَقیمَ لِسانُهُ; ایمان انسان، محکم و صاف نمى شود مگر زمانى که قلبش درست شود، و قلبش درست نمى شود مگر زمانى که زبانش اصلاح گردد». طبق این حدیث نورانى، اصلاح زبان مقدّمه اصلاح قلب، و اصلاح قلب مقدّمه استقامت در ایمان است.
گناهان زبان
همان گونه که در کتاب اخلاق در قرآن نوشته ایم، حدود سى گناه کبیره با زبان صورت مى پذیرد. کسانى که علاقمند به سیر و سلوک و تهذیب نفس هستند، عزیزانى که آرزوى دیدار آقا امام زمان(علیه السلام) آنها را بى قرار کرده است، کسانى که خواهان عاقبت به خیرى هستند و مى خواهند به هنگام سفر به جهان آخرت با ایمان بمیرند، باید زبان خویش را کنترل و اصلاح کنند. سخن اضافه نگویند، غیبت نکنند، به دیگران تهمت نزنند، شایعه سازى نکنند، به پخش شایعات
کمک ننمایند، چیزى را بیشتر یا کمتر از آنچه که هست منعکس نکنند، سخن چینى نکنند، و خلاصه از تمام گناهان زبان اجتناب ورزند. چرا که زبان، آتش بپا مى کند، همان گونه که مى تواند آتش را خاموش کند. زبان ممکن است مقدّمات طلاق و جدایى را فراهم آورد، و کانون خانواده اى را ویران سازد، و مانع جدایى زوجین گردد.
خلاصه این که زبان در سعادت و شقاوت انسان نقش بسیار بزرگى دارد. اگر زبان، عادت بر صداقت و راستگویى کند انسان را سعادتمند مى نماید. بدین جهت، خداوند صفت «صداقت» حضرت ابراهیم(علیه السلام)را قبل از ویژگى نبوّت آن حضرت مطرح کرده است.
«(إِذْ قَالَ لاَِبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لاَ یَسْمَعُ وَلاَ یُبْصِرُ وَلاَ یُغْنِى عَنْکَ شَیْئاً); هنگامى که به پدرش گفت: اى پدر! چرا چیزى را مى پرستى که نه مى شنود، و نه مى بیند، و نه هیچ نیازى را از تو برطرف مى سازد؟!».
حضرت ابراهیم(علیه السلام) براى ابطال آیین بت پرستى و به امید هدایت عموى بت پرستش آزر، چهار دلیل منطقى و دندان شکن ارائه کرد:
دلیل اوّل: بت پرستى مخالف عقل است
عموجان! چرا موجودى را عبادت مى کنى که نه بنده اش را مى بیند، و نه سخنان او را مى شنود، و نه قادر بر حلّ مشکلات اوست؟ آیا عقل به انسان اجازه مى دهد که قطعه چوب یا سنگى را با دستان خود بتراشد، و از آن بتى بى شعور بسازد، و در مقابل آن عبادت و راز و نیاز کند؟ بنابراین، آیین بت پرستى مخالف عقل انسان است، و آیینى که مخالف عقل باشد باطل است.