لزوم توجه به خداوند در تنگناها و فراخىها
سپس پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«تعرّف الى اللّه فى الرّخاءِ یعرفك فى الشّدّة.»
در حال فراخى خویشتن را با خداوند آشنا ساز تا تو را در حال تنگدستى بشناسد.
از آنجا كه خداوند داراى قدرت بىنهایت است و هرچه در نظام عالم انجام مىگیرد به اراده و مشیت اوست و چیزى از دایره اراده او خارج نیست، در هر حال انسان باید به او توجه داشته باشد. اگر در تنگنا و گرفتارى قرار گرفت، تنها به خداوند توجه كند و از او
﴿صفحه 337 ﴾
بخواهد تنگناها را رفع كند و نیز هنگامى كه در آسایش قرار دارد به خداوند توجه كند، چراكه نعمت آسایش و راحتى را خداوند در اختیار او نهاده است.
طبیعى است كه وقتى انسان دچار گرفتارى و رخداد ناگوارى مىشود به سوى خداوند روى مىآورد، چنانكه خداوند درباره مشركان مىفرماید:
«فَإِذا رَكِبُوا فِىالْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّیهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِكُونَ.»(325)
وقتى بر كشتى سوار شوند (و كشتى به خطر افتد) با اخلاص كامل تنها خداوند را مىخوانند و چون به ساحل نجات رسیدند به خداوند یكتا شرك مىورزند.
توجه یافتن به خداوند در هنگام سختى و گرفتارى و هنگامى كه امواج سهمگین بلا از هر سو انسان را فرا مىگیرد، هنر نیست. البته هستند كسانى كه آنقدر از درگاه خداوند رانده شدهاند كه حتى در گرفتارى نیز سراغ خداوند نمىروند، اما كسى كه ذرّهاى ایمان در دلش باشد لااقل هنگام سختى و گرفتارى سراغ خداوند مىرود. پیامبر مىفرمایند: اگر مىخواهى هر وقت سراغ خداوند مىروى جوابت دهد و به فریادت رسد، در هنگام آسایش و راحتى رابطهات را با خداوند حفظ كن و با او آشنایى بورز. چون اگر در آن هنگام از او بیگانه شدى، توقع نداشته باش كه در هنگام گرفتارى به فریادت رسد. در هنگام آسایش و راحتى به یاد خداوند باش كه در گرفتارى وقتى او را مىخوانى به تو لبیك بگوید.
همه ما، كم و بیش، در زندگى خود مبتلا به گرفتارىها و مصیبتهایى شدهایم و پس از چندى از آنها رهایى یافتهایم، اما بسادگى از كنار آنها گذشتهایم و در اطراف آن نعمت رهایى و آسایش كه خداوند پس از گرفتارى براى ما فراهم ساخت نیندیشیدهایم. در حالى كه بلاها و گرفتارىها براى بیدار ساختن انسان و توجه دادن او به خداوند است تا قدر نعمتها را بشناسد.
اگر موقعیت خطیرى براى ما رخداد: یكى از بستگانمان با كسالت شدیدى مواجه شد و
﴿صفحه 338 ﴾
همه درهها به رویمان بسته بود و خطر ما را تهدید كرد، اگر در عین ناامیدى و یأس و تن به بلا سپردن كسى به ما كمك كرد، پزشكى از راه رسید و بالاخره امكانات معالجه بیمارمان فراهم گشت و از مهلكه نجات یافتیم و همینطور درصدها حوادثى كه براى ما پیش مىآید و از سر ما رفع مىشود، بنگریم كه ما چه برداشتى از این گشایشها داریم؟ آیا همه اینها را حمل بر تصادف مىكنیم و مىگوییم تصادفاً چنین و بهمان شد؟ چنین نیست، همه اینها لطف خداوند است و عنایت و لطف او شامل حال ما شد كه از خطر رهیدیم.
در نظام آفرینش آنچه واقع مىشود، همه مشمول اراده الهى است و هیچ چیز بدون خواست خداوند تحقق نمىپذیرد. اگر نعمتى به انسان مىرسد و یا بلایى از وى دور مىگردد، همه به اراده خداست. او اسباب و شرایطش را فراهم ساخته است، چه آن اسباب عادى باشند و چه غیر عادى و چه ما بدانیم و چه ندانیم (گرچه وقتى ما به اسباب غیر عادى ـ كه از آنها به اتفاق تعبیر مىكنیم ـ توجه داشته باشیم، بیشتر تحت تأثیر قرار مىگیریم.) خداوند است كه دائماً روزى انسان را مىدهد، چه به وسیله اسباب عادى، مثل كسب و كار و چه به وسیله اسباب غیر عادى، مثل مائده آسمانى. رفع گرفتارىهاى انسان نیز از ناحیه خداوند است، چه از راههاى عادى و چه غیر عادى.
در یك تقسیمبندى مىتوان انسانها را از لحاظ توجه به خداوند به سه دسته تقسیم كرد:
دسته اول: كسانى كه در همه حال، چه در خوشى و رفاه و چه در گرفتارى و بلا به خداوند توجه دارند و به تعبیر قرآن، هر صبح و شام به یاد او هستند و تنها در حال گرفتارى به او توجه نمىكنند:
«وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعَاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدوِّ وَالاْصَالِ وَلاَتَكُنْ مِنَ الْغَافِلینَ.»(326)
خداى خود را با تضرع و پنهانى و بىآنكه آواز بركشى، در دل خود و در هر صبح و شام، یاد كن و از غافلان مباش.
﴿صفحه 339 ﴾
«فِى بُیُوت أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالاْصالِ.»(327)
در خانههایى (مانند مساجد، خانههاى انبیاء و اولیاء) كه خداوند اجازه داده رفعت یابند و در آنها ذكر خداوند شود و هر صبح و شام ذات پاك او را تسبیح و تنزیه كنند.
راز اینكه این دسته در همه حال به یاد خداوندند این است كه با وجود همه نعمتهایى كه خداوند به آنها داده باز از او بىنیاز نیستند و دستكم در دوام آن نعمتها خود را به خداوند محتاج مىبینند و چون بر حسب اختلاف مراتب خویش نیازمندى خود را به خداوند درك مىكنند، نعمت و بلا برایشان تفاوتى ندارد. آنان بندگان شایستهاى هستند كه همواره خداوند را در نظر دارند و مورد توجه خداوند نیز هستند.
دسته دوم: كه اكثر مؤمنان جزو این دستهاند، كسانى هستند كه در حال نعمت و رفاه كمابیش مبتلا و غفلت مىشوند، ولى وقتى گرفتارى پیش مىآید بیدار مىشوند و نسبت به خداوند اظهار نیاز مىكنند. این دسته نیز نسبتاً بندگان خوبى مىباشند، اما خداوند از آنها گله مىكند كه چرا وقتى به آنها نعمتى مىدهیم ما را فراموش مىكنند و وقتى نعمت از آنان گرفته مىشود، به خداوند متوجه مىشوند:
«وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَىالاِْنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُ فَذُو دُعاء عَریض.»(328)
هنگامى كه به انسان نعمت مىبخشیم (از حق) روى مىگرداند و متكبرانه دور مىشود و هنگامى كه بدى به او مىرسد، دعائى گسترده دارد.
دسته سوم: كسانى هستند كه در هیچ حال، حتى در گرفتارىها رو به خداوند نمىآورند. عدهاى از این دسته برخى از بلاها را از جانب خداوند مىدانند، لذا وقتى آن بلاها بر آنان نازل مىشود دست به دعا برمىدارند؛ چون آن بلاها را برخاسته از اسباب غیر طبیعى و نشانه قهر و غضب خداوند مىدانند. مانند قوم یونس كه وقتى عذاب بر آنان مقدر شد و نزدیك بود كه نازل شود، چون مىدانستند كه آن عذاب نشانه غضب الهى است به خود آمدند و استغفار كردند؛ خداوند نیز آنها را نجات داد. این دسته در ارتباط با بلاهایى كه
﴿صفحه 340 ﴾
تصور نمىكنند از جانب خداوند باشد، به خداوند توجه نمىكنند؛ خداوند این دسته را نكوهیده، مىفرماید:
«فَلَوْلاَ إِذْ جَائَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا كَانُوا یَعْمَلُونَ.»(329)
چرا وقتى بلاى ما به آنها مىرسد توبه و تضرع و زارى نكردند، بدین سبب نكردند كه دلهایشان را قساوت فرا گرفت و شیطان كردار زشت آنان را در نظرشان زیبا نمود.
و در جاى دیگر مىفرماید:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِىَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاَْنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِل عَمَّا تَعْمَلُونَ.»(330)
پس با این همه (آیات قدرت الهى كه بر شما نمودار گشت) سخت دل گشتید و دلهایتان چون سنگ یا سختتر از آن شد، چه اینكه از پارهاى از سنگها نهرهاى آب مىجوشد و برخى دیگر از سنگها چون بشكافد آب از آن مىجوشد و پارهاى از آنها از ترس خداوند فرو ریزد و (اى سنگدلان بترسید كه) خداوند از كردار شما غافل نیست.
لزوم درخواست و یارى جستن از خداوند
سپس حضرت در این باره كه انسان فقط از خداوند باید درخواست كند و به غیر او روى نیاورد مىفرمایند:
«و اذا سألت فاسال اللّه عزّوجّل و اذا استعنت فاستعن باللّه فقد جرى القلم بما هو كائنٌ الى یوم القیامة.»
اگر خواستى درخواست كنى از خداوند درخواست كن، هرگاه خواستى از كسى یارى جویى از خداوند یارى بخواه، زیرا قلم بر آنچه تا روز قیامت خواهد شد جارى شده است.
﴿صفحه 341 ﴾
طبیعى است كه انسان نیازهایى دارد و خود توان رفع آنها را ندارد و نمىتواند همه خواستههایش را تأمین كند و خواه ناخواه سراغ كسى مىرود كه به او كمك كند و خواستهاش را تأمین سازد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوذر مىفرمایند كه اگر بناست از كسى چیزى بخواهى از خداوند بخواه. وقتى مىنگرى نیازى دارى و خودت نمىتوانى آن را تأمین كنى و مجبورى از دیگرى كمك بخواهى از خداوند كمك بخواه، چرا كه كسى بهتر از او به نیاز تو آگاه نیست و كسى به مانند او توان براى رفع خواستههاى تو را ندارد؛ چون همه هستى ملك اوست و قدرت او بر هر چیزى سیطره دارد و اگر بخواهد امرى تحقق یابد باید به اراده و مشیت او باشد. بعلاوه خداوند متعال بیش از هر كسى به مخلوق و بنده خود محبت دارد و خیر او را مىخواهد و از این رو، خود به بندهاش فرمان داده است كه او را بخواند و از او درخواست كمك كند. در دعاى افتتاح مىخوانیم:
«أَللّهُمَ أَذِنْتَ لى فى دُعائِكَ وَمَسْئَلَتِكَ.»
خداوندا، به من اجازه دادى كه تو را بخوانم و از تو درخواست كنم.
طبیعى است كه وقتى خداوند باب دعا و مناجات را به روى انسان مىگشاید، بر اجابت و پاسخ دادن آماده است و گذشته از این همواره انسان را مشمول نعمتهاى خود مىسازد و شكى نیست كه از جمله نعمتهاى او، نعمت رهایى از بلاها و دفع آنهاست كه این نعمت نیز توسط خداوند به انسان ارزانى مىشود. وقتى انسان به بلایى گرفتار مىشود، خداوند او را نجات مىدهد و گاه قبل از مبتلا شدن به گرفتارى، خداوند آن را دفع مىسازد. از این جهت انسان همواره مرهون الطاف خداوند و محبتهاى اوست و باید بداند كه تنها او قادر است به او یارى رساند و كارى در این عالم بدون اذن او انجام نمىپذیرد؛ پس تنها از او باید كمك بخواهد. در فراز دیگرى از دعاى افتتاح مىخوانیم:
«فَكَمْ یَا إِلهى مِنْ كُرْبَة قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُوم قَدْ كَشَفْتَها وَ عَثْرَة قَدْ أَقَلْتَها وَ رَحْمَة قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَةِ بَلاء قَدْ فَكَكْتَها.»
پروردگارا، چه بسیار گرفتارىهایى كه از من رفع كردى و اندوههایى كه برطرف
﴿صفحه 342 ﴾
ساختى و لغزشهایى كه از آنها درگذشتى و رحمتى كه پراكندى و حلقه بلایى كه گشودى.
امام صادق(علیه السلام) مىفرمایند:
«إِذا أَرادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لایَسْأَلَ رَبَّهُ شَیْئاً إِلاّ أَعْطاهُ فَلْیَیْأَسْ مِنَ النّاسِ كُلِّهِمْ وَ لایَكُونُ لَهُ رَجاءٌ إِلاّ عِنْدَاللّهِ فَإِذا عَلِمَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ یَسْأَلِ اللّهَ شَیْئاً إِلاّ أَعْطاهُ.»(331)
چون یكى از شما خواسته باشد هر چه از پروردگارش درخواست مىكند به او عطا كند باید از مردم ناامید شود و جز به آنچه نزد خداوند است امیدى نداشته باشد، چون خداوند عزوجل این را در دلش بنگرد هرچه از او بخواهد، به او عطا مىكند.
هر یك از ما در روز لااقل ده بار مىگوید «ایّاك نستعین» اما در عمل چنین نیست و گویا عمل بسیارى از ما بیانگر این است كه تنها از خداوند كمك نمىخواهیم و از دیگران كمك مىطلبیم. البته هستند كسانى كه در این گفته صادقند و وقتى مىگویند «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» صادقند و واقعاً او را عبادت مىكنند و تنها از او كمك مىطلبند؛ اما ما از سر صدق نمىگوییم و دائماً دستمان نزد بندگان خداوند دراز است. در گرفتارىها و مشكلات امید داریم پدر و مادر، برادر، خواهر و دوستان به ما كمك كنند و گاهى توقع و امید خود را ابراز نیز مىكنیم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) سفارش مىكنند كه انسان فقط از خداوند درخواست كند و تنها از او كمك بخواهد و پس از آن ابوذر را به قضا و قدر و تقدیرات الهى توجه مىدهند كه پیش از این نیز درباره آن بحث گردید. یكى از فواید اعتقاد به تقدیرات الهى و قضا و قدر این است كه اگر رفاه، آسایش و مكنت و امر خوشایندى براى انسان پیش آمد سرمست نمىشود و یا اگر گرفتارى و امر ناگوارى برایش پیش آمد، چندان ناراحت نمىشود؛ چون مىداند آنچه رخ مى دهد تقدیر الهى است و از آن گریزى نیست:
«مَا أَصابَ مِنْ مُصِیبَة فِىالاَْرْضِ وَ لاَ فِى أَنْفُسِكُمْ اِلاَّ فِى كِتَاب مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ
﴿صفحه 343 ﴾
ذلِكَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرٌ.»(332)
هر رنج و مصیبتى كه در زمین (از قحطى و آفت و فقر و ستم) یا از نفس خویش به شما رسد پیش از آنكه در دنیا ایجاد كنیم در كتاب (لوح محفوظ) ثبت گردیده است و خلق آن بر خداوند آسان است.
تصور نشود كه خداوند چگونه براى هر بندهاى از بندگان بىشمار خود، در طول تاریخ، هرچه در ارتباط با او تحقق یافته و مىیابد مقدر ساخته است، چون این كار براى او آسان است و همین كه او اراده كند همه معلوماتى كه در نزدش حاضر است در لوح محفوظ مكتوب نیز مىگردد. سپس در آیه بعد دلیل آن مطلب را چنین ذكر مىكند:
«لِكَیْلاَ تَأْسُوا عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لاَتَفْرَحُوا بِمَا اتكُمْ وَ اللَّهُ لاَیُحِبُّ كُلَّ مُخْتَال فَخُور.»
تا هرگز بر آنچه از دست شما مىرود دل تنگ نشوید و به آنچه به شما مىرسد دل شاد نگردید و خداوند هر متكبر فخر فروشى را دوست نمىدارد.
از جمله فواید اعتقاد به تقدیرات الهى این است كه انسان پیوسته چشمش به دست خداوند است، چراكه مىداند هر چیزى را او مقدر ساخته است و مىتواند آن را تغییر دهد و از دیگران كارى ساخته نیست، تا دل به آنان ببندد. اگر رخداد ناگوار و گرفتارى برایش پیش آمد، مىداند خداوند متعال از روى حكمت آن را مقدر كرده، یا اگر چیزى از دستش گرفته شد، مىداند آن در لوح محفوظ الهى نوشته شده است و بر اساس تدبیر حكیمانه خداوند این قبیل جریانات باید واقع شوند؛ از اینرو ناراحت نمىگردد و باز دستش را به سوى خداوند دراز مىكند و از او مىخواهد كه تنگنا و گرفتارى را رفع سازد. اگر نعمتى به ما ارزانى شد، سرمست و مغرور نگردیم و خود را نبازیم و خداوند را فراموش نكنیم، بلكه در آن حال بیشتر به خداوند توجه یابیم و به پاس ارزانى داشتن آن نعمت شكر كنیم و حالت تواضع و گدایى خود به درگاه خداوند را حفظ كنیم؛ نه اینكه به مانند قارون آن نعمتها را رهآورد تلاش و سعى خود بدانیم:
﴿صفحه 344 ﴾
«قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْم عِنْدِى أَوَلَمْیَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعاً ...»(333)
قارون گفت: من این مال و ثروت فراوان را با علم و تدبیر خود بهدست آوردم، آیا نمىدانست كه خداوند پیش از او امّتها و طوایفى را كه از او قوّت (وثروت) و جمعیتشان بیشتر بود هلاك كرد.
بدانید آنچه دارید بر اساس تقدیر الهى به شما رسیده است و خداوند اسبابش را فراهم آورده، بنابراین اگر بناست از كسى كمك بخواهید، از كسى كمك بخواهید كه همه امور به دست اوست و هر كارى با تقدیر او انجام مىگیرد و اگر صلاح بداند مىتواند مقدرات خود را تغییر دهد. در هر حال باید دستتان پیش او دراز باشد و چشم به رحمت او بدوزید و وقتى كه به بلایى و مصیبتى گرفتار مىشوید، نباید چندان دگرگونى در شما رخ دهد، چون آن بلا و مصیبت بر اساس جریان حساب شدهاى رخ داده، بر اساس تدبیر حكیمانه بوده است. پس جزع و فزع نكنید و یقه خود را چاك نزنید كه چرا چنین شد. با آه و زارى و جزع و فزع ما خداوند از حكمتش كارش صرفنظر نمىكند و از تدبیر خود منصرف نمىشود.
اگر نعمتى به شما داده شد، تصور نكنید با زرنگى خود آن را بهدست آوردهاید، بلكه تقدیر الهى و تدبیر حكیمانه خداوند موجب گشت آن نعمت به شما ارزانى شود و نیز براى امتحان و آزمایش شماست كه با آن نعمت چه مىكنید. پس از فواید اعتقاد به قضا و قدر این است كه انسان بداند آنچه واقع مىشود از روى تدبیر حكیمانه است و اگر كم و كاستى به نظرش آمد، چندان ناراحت نمىشود، چون مىداند كسى كه این نظام را برپا ساخته، این تقدیر را تدبیر كرده، بهتر از او به كرده خود آگاه بوده است و به خیر و صلاح بندگان خود واقف بوده است. با توجه به آنچه ذكر شد پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از سفارش ابوذر به كمك خواستن از خداوند، او را به تقدیرات الهى متوجه مىسازند:
«فقد جرى القلم بما هو كائنٌ الى یوم القیامة»
زیرا قلم بر آنچه تا روز قیامت تحقق خواهد یافت جارى شده است.
﴿صفحه 345 ﴾
قبلا تذكر دادیم، اكنون نیز تأكید مىكنیم كه نباید از مسأله قضا و قدر و معارف الهى سوء استفاده كنیم. از حكمتهایى كه در بیان این معارف نهفته است غافل شویم و فكر كنیم آنچه بناست واقع شود، انجام مىپذیرد و ما هیچ كارهایم؛ پس خود را كنار بكشیم و شانه از زیر بار وظیفه و مسؤولیتمان خالى كنیم! باید بدانیم كه حركت و تلاش ما نیز در زمره تقدیرات الهى است، بنابراین باید بیشتر فعالیت و تلاش كنیم و بیشتر به انجام وظایفمان همّت گماریم و تصور نكنیم كه با تكیه بر قضا و قدر مىتوان شانه از زیر بار تكلیف خالى كرد و تنبلى پیشه ساخت؛ این از وسوسههاى شیطان است.
اعتقاد به قضا و قدر باید موجب گردد كه ما بیشتر به خداوند توجه یابیم و تنها سراغ او برویم و بىجهت سراغ دیگران نرویم و تملق آنان را نگوییم و براى رسیدن به منافع خود وظایف و تكالیفمان را ترك نكنیم، نه اینكه فریب شیطان را بخوریم و تصور كنیم حال كه همه چیز مقدر است كارى از ما ساخته نیست؛ پس گوشهاى بنشینیم و اگر به تحصیل علم اشتغال داریم، درس نخوانیم. پیش خود بگوییم اگر بناست عالم بشویم، چه درس بخوانیم و چه نخوانیم عالم مىگردیم! اگر بناست عالم شویم مقدر شده است كه از راه درس خواندن عالم شویم و اگر درس نخوانیم عالم نمىگردیم. البته ممكن است بدون تلاش و زحمت، علمى به انسان عطا شود كه این تفضل الهى است و گاهى نصیب انسان مىشود، اما به هر حال انسان در راه انجام وظیفه خود باید تلاش كند و از هر كوششى دریغ نورزد.
در ادامه پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى تأكید سخن پیشین خود مىفرمایند:
«فلو انّ الخلق كلّهم جهدوا ان ینفعوك بشىء لمیكتب لك ما قدروا علیه و لو جهدوا ان یضرّوك بشىء لمیكتبه اللّه علیك ما قدروا علیه.»
اگر همه مردم بكوشند كه سودى به تو رسانند كه خداوند بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود، همینطور اگر همه مردم بكوشند كه ضررى به تو رسانند كه خداوند بر تو ننوشته است بر آن توانا نخواهند بود.
اگر خواست و اراده خداوند متعال بر كارى تعلق گرفت، همه قدرتهاى پندارى عالم نمىتوانند از آن جلوگیرى كنند:
﴿صفحه 346 ﴾
«وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَ لكِنْ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ.»(334)
خداوند بر كار خود غالب است، ولى بسیارى از مردم به این حقیقت آگاه نیستند.
در آیه دیگرى مىفرماید:
«وَ إِنْ یَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ وَ إِنْ یَمْسَسْكَ بِخَیْر فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَىْء قَدیر.»(335)
اگر از خداوند ضررى به تو رسد، هیچ كس جز خداوند نمىتواند تو را از آن ضرر برهاند و اگر از او به تو خیرى رسد (هیچ كس نتواند تو را از آن باز دارد) او بر هر چیز تواناست.
بنابراین تصمیم نهایى و اراده حتمى و قطعى از خداوند است، پس اگر چیزى مىخواهى از كسى بخواه كه چنین اراده و قدرتى دارد و سراغ كسانى نرو كه به مانند تو گداى دیگرى هستند و كارى از دستشان برنمىآید و بدان كه اگر خداوند نخواهد كسى نمىتواند به تو كمك كند.
بازتاب شناخت و یقین به تدبیر حكیمانه خداوند
آخرین نكتهاى كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوذر گوشزد مىكنند كه اگر خود را به آن متصف سازد برایش ثمربخش و نافع خواهد بود، این است كه معرفت او به حد یقین برسد. یقین داشته باشد كه آنچه خداوند مقدر كرده تحقق مى یابد و آنچه تقدیر نشده انجام نخواهد گرفت و آنچه مقدر است لغو و بیهوده نیست و از روى تدبیر حكیمانه انجام مىگیرد. با این معرفت و شناخت مؤمن اطمینان دارد كه آنچه واقع مىشود به صلاح اوست، چراكه خداوند زیان و ضرر بندهاش را نمىخواهد، بخصوص بندهاى كه كارش را به خداوند واگذار كرده است. او با خیال راحت در راه انجام وظیفهاش مىكوشد و خاطرش جمع است كه آنچه واقع مىشود موافق حكمت الهى و به صلاح و نفع اوست، چه در ظاهر خوشایند باشد و چه ناخوشایند. او مىداند كه آنچه بر اساس قضا و قدر الهى رخ مىدهد خیر است و در
﴿صفحه 347 ﴾
تقدیرات الهى شر راه ندارد. طبیعى است كه اگر انسان به چنین یقین و معرفتى رسید كه همه حوادث و رخدادهاى عالم را خیر و مطابق تدبیر حكیمانه الهى دید، به آنچه واقع مىشود خوشبین خواهد بود و مطمئن است كه آنچه واقع شده خیر است و انسان از خیر خرسند مىگردد و ممكن نیست از آن بدش بیاید.
البته این یقین و معرفت و ایمان والا براحتى به دست نمىآید و هر كس نمىتواند به آسانى چنین ایمانى را در قلب خود ایجاد كند و هر كس لیاقت ندارد كه به چنین مقامى برسد. كسى كه مىخواهد به چنین مقامى برسد، باید در راه تهذیب نفس و تحلیه درون فراوان بكوشد و به مرحلهاى برسد كه كاملا نفس خود را مهار كند و با عمل به دستورات الهى و درس گرفتن از سیره اولیاى خداوند، به مراحل و مراتب عالى انسانى برسد كه همواره رضاى الهى و خواست خداوند را بر رضا و خواست خود مقدم بدارد و طبیعى است كه رسیدن به این مقام كار هر كسى نیست و پیامبر سفارش مىكنند كه اگر كسى نتوانست به یقین و معرفتى برسد كه حوادث را به صلاح و خیر خود ببیند و در برابر ناملایمات ناراحت نگردد، لااقل در برابر حوادث تلخ و ناگوارى كه رخ مىدهد صبر كند و بردبارى نشان دهد. بداند بىطاقتى و بىصبرى در مقابل آنچه مقدّر بود كه انجام بگیرد سودى نمىبخشد و هرچه بىتابى كند، آنچه خواست خداوند است انجام مىگیرد و براى جلوگیرى از آن، كارى از ما ساخته نیست.
اگر مصیبتى براى او پیش آمده، به بیمارى و فقرى مبتلا گردیده، زلزله و یا سیلى هستىاش را به تاراج برده، یا هر حادثه دیگرى كه براى او اتفاق افتاده، صبر كند و تحمل پیشه سازد كه در این صورت مورد عنایات خداوند قرار مىگیرد. البته اگر حادثهاى قابل پیشبینى است و با اندیشیدن تمهیداتى مىتوان از آن جلوگیرى كرد، انسان وظیفه دارد از آن جلوگیرى كند، اما چه بسا پیشرفتهترین كشورها با همه تجهیزات پیشرفته خود، گاه با حادثه و بلاى پیشبینى نشدهاى مواجه مىشوند كه قدرت مقابله با آن را ندارند: چنانكه معروف است ژاپن زلزلهخیزترین كشور است و براى مقابله با زلزله ساختمانهاى مقاوم و
﴿صفحه 348 ﴾
ضد زلزله ساختهاند، تجهیزات كافى براى امداد رسانى به حادثه دیدگان از پیش تهیه دیدهاند؛ چون در این زمینه تجربه كافى دارند و پیشرفتهاند و مىتوانند سرمایهگذارى لازم را داشته باشند. با این حال دیده شده كه یكى از اسفبارترین زلزلههاى عالم در ژاپن رخداده كه خسارات وارده بیش از خساراتى بوده است كه زلزله بر كشورهاى عقبافتاده تحمیل كرده است.
پس حوادثى مقدر است و رخ مىدهند و مردم از آنها بىخبرند و امر آن حوادث در دست مدبّر عالم و كسى است كه عالم با تدبیر او اداره مىشود و او مىداند كه طبق چه فرمولى، چه وقت و كجا زلزله باید واقع شود و كجا سیل باید جارى گردد. ممكن است خداى ناكرده، براى ما نیز بلا و مصیبتى پیش آید، حال اگر به تدبیر حكیمانه الهى و نظام احسن خداوند یقین و معرفت داشته باشیم ناراحت نمىشویم؛ چون به تدبیرات الهى حسن ظن داریم و همه را خیر و به صلاح خود مىبینیم. ما وقتى كاستى و ضعفى در كارى مىبینیم از آن ناراحت مىگردیم، اما اگر صددرصد آن را به صلاح و خیر خود ببینیم، جا ندارد كه از آن ناراحت گردیم و غصه بخوریم. ممكن است كسى از شدت ناراحتى و بیمارى به خود بپیچد و درد امانش ندهد، اما وقتى مىبیند آن بیمارى به خیر و صلاحش هست از آن استقبال مىكند. درست مانند كسى كه دندانش فاسد شده است و باید آن را بكشد. او از كشیده شدن دندان خود استقبال مىكند و بابت آن پول مىپردازد، چون این كار را به صلاح خود مىبیند و هیچ وقت ناراحت نمىشود كه چرا دندانم را كشیدم؛ چون مىداند دندان فاسد براى سلامتى بدن مضر است و باید آن را كشید.
گاهى ناراحتى و بیمارىاى براى انسان پیش مىآید كه مجبور است براى معالجه به كشور دیگرى برود و میلیونها تومان خرج كند و یا براى حفظ سلامتى خود مجبور مىگردد كه عضوى از بدن خود را از دست بدهد و به آن معالجه و پولهایى كه خرج مىكند و یا عضوى كه قطع مىشود رضا مىدهد؛ اما این بدان معنا نیست كه به مقام رضا رسیده باشد و از ته دل به آنچه رخ داده راضى باشد و گلهاى نداشته باشد. ممكن است از آنچه رخ داده
﴿صفحه 349 ﴾
گلهمند باشد و اگر جرأت مىكرد لب به شكایت از خداوند مىگشود، چنانكه افراد ضعیف الایمان وقتى مصیبتى برایشان پیش مىآید، طاقت از دست مىدهند و حتى از خداوند نیز شكایت مىكنند؛ با توجه به این مطلب است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مىفرمایند:
«فان استطعت ان تعمل للّه عزّوجلّ بالرّضا و الیقین فافعل و ان لمتستطع فانّ فى الصّبر على ما تكره خیراً كثیراً و انّ النّصر مع الصَّبر و الفرج مع الكرب و انّ مع العسر یسراً.»
پس اگر توانستى كه براى خداوند كارى را با رضا و یقین انجام دهى، انجام بده و اگر نتوانستى به صبر و شكیبایى در تحمل آنچه از آن كراهت دارى خیر فراوان است. پیروزى همراه شكیبایى است و فرج و گشایش با غم و اندوه همراه است و همانا با هر دشوارى آسانىاى است.
اگر توانستى به مقام رضا برسى ـ كه البته رضا در سایه یقین كسب مىشود و ایندو با هم ارتباطى تنگاتنگ دارند و تا كسى به مقام یقین نرسد نمىتواند به مقدرات الهى راضى گردد ـ خوشا به حالت كه به بهترین مقامات انسانى رسیدهاى، چرا كه بهترین مقام و خصیصه انسان این است كه به تقدیرات الهى راضى باشد و از ته دل خرسند باشد و گلهاى نداشته باشد. پس سعى كن رفتارت بر اساس رضا و یقین باشد كه در این صورت حوادث تلخ و شیرین را بر خودت هموار مىكنى و هیچ ناراحتى و شكوهاى ندارى، اما اگر به این حد نرسیدى و نتوانستى براى ناراحتىها و ناگوارىها توجیهى براى خود بیابى كه بدان دلخوش شوى، سعى كن در برابر سختىها صبور باشى و جزع و فزع نكنى و آرامش خود را حفظ كنى. اگر نمىتوانى از ته دل به آن ناگوارىها راضى گردى، بدان كه از كمى معرفت توست كه نتوانستى به مقام رضا برسى و لااقل بىتابى نكن كه بىفایده است و عقل و ایمان خودت را حفظ كن. بدان كه اگر در برابر ناملایمات صبر كردى، خداوند خیر فراوان به تو عنایت مىكند.
﴿صفحه 350 ﴾