2. ضرورت و اهمیت بصیرت
بصیرت صحیح، همواره موجب درك عمیق از مسائل میشود و از این طریق میتوان تحلیل بهتری از وقایع و تحولات به دست آورد؛ بهتر آنها را ریشهیابی و دقیقتر، آسیبشناسی کرد و درنهایت، در كوتاهترین زمان و با كمترین هزینه، درمان دردها و راه برونرفت از تنگناها را یافت. بدیهی است كه با توجه به این مطلب، بصیرت ضرورت مییابد و به ویژه نبود آن در میان مدیران هر كشوری ممکن است منشأ بسیاری از مشكلات برای مردم آن كشور شود. حتی گاهی به سبب فقدان بصیرت، مسیر افراد 180 درجه از مسیر صحیح منحرف میشود؛ ازاینروست كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل دشمنانشان، بر روی این واژه تکیه میفرمودند: هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛(8) «این راه من است! من و پیروانم با بصیرت كامل، همة مردم را بهسوی خدا دعوت میكنیم». بر اساس این فرمایش، دعوت حضرت رسولصلی الله علیه و آله بر پایة بصیرت است و نهتنها ایشان، بلكه پیروانشان نیز افرادی با بصیرتاند و بر آن اساس، دیگران را بهسوی خدا دعوت میکنند.
درحقیقت، درصورت كسب بصیرت، انسان صاحب نوعی معرفت، شناخت و نورانیت باطنی میشود که در مواقعی كه ابهام بر جامعه سایه میافكند (بهویژه در زمان فتنه)، او میتواند حق را از باطل تشخیص دهد و در دام شیاطین انس و جن نیفتد. بنابراین اگر انسان به راهی كه انتخاب می كند،
﴿ صفحه 15 ﴾
بصیرت و بینش داشته باشد، هرگز در طول مسیر، عواملی همچون غفلت و اشتباه نمیتواند او را بهآسانی به انحراف كشاند. دلیل تأکید مقام معظم رهبری بر بصیرت داشتن نیروهای انقلابی و حافظان ارزشهای انقلاب، این است كه اگر عقاید، افكار و آرای این نیروها مبتنی بر دلیلهای روشن و محکم باشد، سبب میشود تا بهآسانی از راه صحیح خود منحرف نشوند.
البته بصیرت حقیقی، نوری است كه باید خداوند آن را إعطا كند؛ نور هدایت از خداست و تا او نور ندهد، كسی صاحب این نور نمیشود: وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ؛(9)«و كسی كه خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست» ولی خداوند به كسانی این نور را خواهد داد كه شایستگی آن را به دست آورده باشند. مقدمة این نور هدایت، پاك شدن دل از آلودگیها و انحرافات است؛ آن كاری كه از دست ما برمیآید فراهم كردن همین مقدمات است و این حاصل نمیشود جز از طریق تقویت باورها و افكار و اقامة ادلة محكم برای اثبات آنها. ازاینرو باید کوشید تا قبل از القای شبهات، خود را مجهز به ادلة محكم کرد تا بتوان بهراحتی پاسخ شبهات را داد، نهاینكه با خواندن یك كتاب یا مقاله و یا شنیدن یك سخنرانی، اعتقادات و افكارمان تحت تأثیر قرار گیرد و مسیرمان به انحراف افتد. نبود بصیرت در چنین مواقعی، موجب خواهد شد تا افراد بهراحتی فریب خورده، راه كج را برگزینند؛ بهویژه آنكه شیاطین، تبلیغات گستردهای را بهمنظور به دام اندختن افراد بهكار میگیرند.
﴿ صفحه 16 ﴾
در این زمینه، داستان معروف و آموزندهای هست كه نشان میدهد در مقابل تبلیغات و شبهات، بصیرت تا چه حد ضرورت دارد. عابدی در صومعه ای عبادت می كرد و چون در بیابان بود و امكاناتی نداشت، تنها از شیر گوسفندان خود برای تغذیه استفاده میكرد. یك روز كه گوسفندان را بیرون آورده بود، چشم راهزنان به گوسفندان او افتاد؛ تصمیم گرفتند به هر طریق ممكن آن گوسفندان را از او بربایند. یكی از آنان نزد عابد آمد و پس از عرض ارادت به او گفت: آیا بر شما با آن مقام معنوی زشت نیست كه خوك همراه خودتان دارید؟ عابد با تعجب گفت: خوك؟! من كه خوكی ندارم. اینها گوسفند است. راهزن گفت: نه آقا، این خوك است كه همراه شماست. عابد حرف راهزن را نپذیرفت. راهزن دوم آمد و همان سخن را گفت و همان پاسخ را شنید. دیگر راهزن هم نزد عابد آمد و همان سخنان بین او و عابد گذشت. عابد وقتی تنها شد با خود اندیشید: این سه نفر هریک نزد من آمدند و میگفتند كه اینها خوك است. نكند كه واقعاً اینها خوك باشد و من در اشتباه باشم. او با این گمان، گوسفندانش را رها كرد و راهزنان كه در کمین چنین فرصتی بودند، بیسروصدا و بی جنگ و دعوا گوسفندان را تصاحب كردند و با خود بردند.
بنابراین شیاطین میکوشند تا از راههای مختلف، همان چیزی را در میان مردم رواج دهند كه مطابق با منافع آنان است. دراینصورت، افرادی كه افكار عمیق ندارند، تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. سیاست شیاطین آن است كه بهقدری حرف خود را در قالبهای مختلف همچون سخنرانی، مناظره، چاپ
﴿ صفحه 17 ﴾
كتاب و مقاله و امثال آنها تكرار كنند تا بهتدریج، در جامعه جا بیفتد. از این روست كه ما شاهدیم براثر همین تبلیغات، واضح ترین اموری كه ما در انقلاب به آن یقین داشتیم، امروز در آنها تشكیك میكنند. برخی از این تردیدها را كسانی ایجاد میکنند كه یا در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت دارند، یا از نویسندگان مهم كشورند و یا حتی سوابق مبارزاتی در انقلاب داشتهاند و همین امر موجب تردید کسانی شده كه نگاه سطحی به مسائل پیرامون خود دارند. در صدر اسلام هم میبینیم آن مردمی كه بیبصیرت بودند، وقتی دیدند بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه و آله، پدرزن ایشان و پس از مدتی، پدرزن دیگر پیامبرصلی الله علیه و آله و بعد هم منتسبان دیگر همچون داماد و پسرعمة ایشان راهی را در پیش گرفتند و علی علیه السلام را تنها گذاشتند، آنان نیز تحت تأثیر قرار گرفتند و آن حضرت را تنها گذاشتند. برای همین گفته میشود عمدة گناهان متعلق به خواص است؛ چراكه اگر آنان راه كج بپیمایند، مردم نیز تحت تأثیر قرار میگیرند و آنان را ملاك تشخیص خود خواهند دانست.
این مطلب، یكی از واقعیتهای روانی، تاریخی و اجتماعی است كه بارها در جوامع مختلف تكرار شده است؛ در طول عمر پربركت نظام جمهوری اسلامی نیز نمونههای فراوانی از این واقعیت بوده است و بارها از برخی شخصیتها در سِمَتهای مختلف چنین انحرافی را دیدهایم. یكی از راههای پیشگیری از چنین انحرافات مهلك و خطرناكی این است كه باورهای خود را از طریق بهرهگیری از ادلة روشن، تقویت كنیم و با بهكارگیری این شیوة پیشگیرانه، به گوهر بصیرت دست یابیم.
﴿ صفحه 18 ﴾
الف) تقویت اعتقادات و باورهای دینی
بصیرت عنصری است كه با تحقق دو عامل در فرد، تحقق پیدا میکند؛ یك عامل، شناختی و عامل دیگر، رفتاری است؛ یعنی برای كسب بصیرت، نخست باید مطالب صحیح را شناخت و در گام بعد، بهمقتضای آن شناخت عمل كرد. دراینصورت است كه نوعی روشنی دل، شرح صدر و آرامش قلبی برای انسان پیدا می شود و این همان بصیرتی است كه به دنبال تحقق آنیم. بنابراین در كنار شناخت، باید به خودسازی نیز پرداخت تا بصیرت به دست آید.
در حوزة شناخت باید توجه داشت كه اگر در رویارویی با مسائل پیرامون خود، سطحی برخورد كنیم، به دلیل ضعف باور، بهراحتی در دام شیاطین خواهیم افتاد؛ اما اگر به تقویت باورها بیشتر اهمیت دهیم و با استدلال بتوانیم پاسخ شبهات را فراگیریم، هرگز گرفتار این دام نخواهیم شد. بنابراین باید با بهرهگیری از تجربیات عینی، عقل و استفاده از بیانات قرآن، انبیای الهی و ائمة اطهار علیهم السلام، باورهای خود را تقویت کنیم. اگر بخواهیم نهال ایمان در ما پابرجا باشد، باید ریشههای عمیق آن در زمینِ دل ما، گسترده شده باشد؛ دراینصورت است كه كسی نمی تواند با یك سخنرانی، مقاله یا فیلم، آن را سست کند. كسانی هماكنون میکوشند تا به هر قیمتی، ایمان را از جوانان این مرز و بوم بگیرند. رهبر معظم انقلاب نیز بارها تأكید فرمودهاند كه دشمن، ایمان جوانان ما را هدف قرار داده است.(10) پس، برای
﴿ صفحه 19 ﴾
اینكه ریشههای این نهال در درون زمین دل، استوار شود، باید آن را با تقویت باورهای خود آبیاری کرد.
اگر انقلاب اسلامی برای تحقق حاكمیت دین در جامعه شكل گرفته است، باید برای رسیدن به این هدف، باورهای دینی را زنده نگه داشت. سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو ایمان و باورهای دینی است و برای سالم ماندن این باورها باید همواره به آن رسیدگی و آن را تقویت کرد. همانگونه كه افراد، در زندگی خود، سهمی برای كار، خانواده، رفاه، تفریح، زیارت، و اموری ازاینقبیل قائلاند، سهمی هم باید برای تقویت ایمان خود در نظر داشته باشند. ما باید بکوشیم تا تحت تأثیر مباحث شكگرایانه، كه بهمنظور تضعیف اعتقادات دینی مطرح میشود، قرار نگیریم و در اصول سهگانة توحید، نبوت و معاد، به هر قیمتی، به یقینی دست یابیم كه شك و شبههای نتواند خللی در آن ایجاد كند؛ در غیر این صورت، اگر نگاه ما به این اصول، سطحی باشد، همواره در معرض سقوط و لغزش خواهیم بود.
بنابراین اگر ما معتقدیم باید اسلام باقی باشد و اسلام حکومت دارد و قوام حکومت اسلامی به امام معصوم علیه السلام و در زمان غیبت به ولی فقیه است، باید سعی کنیم این مبانی و معانی را بهخوبی بفهمیم و باور کنیم؛ وگرنه در هر زمان احتمال دچار شدن به سرنوشت کسانی که در آزمونهای سخت، گمراه شدهاند، وجود دارد ما هنگامی میتوانیم در شدائد و فتنهها، از آزمونها سربلند بیرون آییم که پایههای فکریمان محکم شده باشد. این پایههای فکری، باید در مراكز علمی، مساجد و مجالس دینی و سایر مراكز مرتبط، بهدرستی، تقویت شود.
﴿ صفحه 20 ﴾
كسی نباید تصور كند كه این اعتقادات و باورهای دینی ارثی است و نیازی به كسب كردن ندارد؛ بلكه اساساً زندگی در دنیا برای رسیدن به چنین شناختهایی است. البته طبیعی است که هركس نمیتواند در عالیترین مرتبة شناخت قرار بگیرد؛ بلكه مراحل مختلفی از شناختها بر اساس استعداد افراد متصور است. حتی شرایط زندگی نیز ممکن است در سطح شناختها تفاوت ایجاد کند؛ مثلاً یكی جوان است و دیگری پیر، یا یكی تجربة زیادی دارد، اما فرد دیگری تجربة كمتر، یکی تخصص در رشتهای دارد، اما فرد دیگر در آن زمینه تخصصی ندارد. پس، خواهناخواه، درجة شناختها متفاوت خواهد بود. ازاینرو ما ناچاریم در بعضی موارد، از شناخت دیگران کمک بگیریم. البته هرچه بتوانیم شناخت خود را تقویت کنیم، بهتر است؛ اما مشخص است كه شرایط زندگی بهگونهای نیست که همه بتوانند بر تمام ابعادِ شناختِ اسلام مسلط شوند و تمام موضوعات، مسائل سیاسی، دسیسهها و اموری ازاینقبیل را خوب درک کنند.
البته، خداوند متعالی در این موارد، كمک بزرگی کرده و ولایت فقیه را به ما عنایت فرموده است. با وجود مسئلهای به نام ولایت فقیه، حداقل این است كه ما از لحاظ حکم ظاهری معذوریم و فرضاً اگر رهبر هم در جایی اشتباه کند، ما که از ایشان تبعیت میکنیم، معذور خواهیم بود. البته قطعاً میدانیم كه او هم تقصیر نكرده، بلكه قصوری از ناحیة وی بوده است و ازاینرو او هم معذور است. این فایدة ولایت فقیه برای همة ماست که اگر شناختمان اشتباه هم بود، ما را عذاب نمیکنند؛ فقط در یک مورد ممکن است عذاب در کار
﴿ صفحه 21 ﴾
باشد و آن در جایی است كه خود ولی فقیه تقصیر کند و تعمد بر این داشته باشد که مردم را گمراه کند، كه البته چنین احتمالی نزدیك به محال است؛ چراكه آن ولی فقیهی که عادل و باتقواست و تجربة عدالتش را حدود چهل سال، مردم آزمودهاند، چنین احتمالی دربارة او داده نمیشود. حتی ایشان ثابت کرده است که فرضاً اگر اشتباهی هم كرده باشد، قابل مقایسه با اشتباهات فراوان دیگران نیست. البته، لطف خدا برای بندگان مخلصی که همه چیزشان را فدای اسلام میکنند، اقتضا میکند که در موارد خیلی پیچیده هم خداوند آنان را هدایت کند و جلوی اشتباه آنان را بگیرد؛ اما بر فرض كه اشتباهی هم صورت گیرد، حداقل این است که ما به تکلیف ظاهری خود عمل کردهایم و دیگر مسئول نیستیم. این مطلب بهمعنای نادیده گرفتن ارزش کسب شناخت، چه دربارة اسلام و چه دربارة مسائل سیاسی، نیست؛ بلكه ما باید همیشه بکوشیم سطح معلومات خود را هم دربارة اسلام و هم دربارة موضوعات سیاسی بالا ببریم.
بنابراین بصیرت فقط از راه علوم نظری حاصل نمیشود؛ بلكه عاملی معنوی نیز وجود دارد كه مرتبط با تقویت اعتقادات و باورهای دینی در خود است. هر اندازه توجه فرد به انجام وظیفه و توكل به خدا و اولیای الهی بیشتر شود، از درون، بیشتر حقایق را تشخیص می دهد و نور باطنی قویتری پیدا می كند: فاتقوا فراسة المؤمن، فإنه ینظر بنور الله الذی خلق منه؛(11) «از زیرکی مؤمن بهراسید؛ چراکه مؤمن با نور خدا که از آن خلق شده به شما
﴿ صفحه 22 ﴾
مینگرد». هركس ایمانش بیشتر باشد، نور باطنی دل او بیشتر است و با نور خدا حقایق را می بیند؛ هرچه توجه افراد به خدا و مظهر انوار او وجود مقدس ولی عصرعجل الله تعالی فرج الشرف بیشتر شود، بر بصیرت آنها نیز افزوده می شود.
نكتهای كه باید در تقویت باورها و اعتقادات دینی بدان توجه شود، این است كه افكار و عقاید همانند یك هرم است؛ قاعدة هرم سطحی بسیار گسترده را دربر میگیرد و ازاینرو بسیاری از باورها و ارزشها در آن میگنجد؛ اما هرچه از قاعده به طرف رأس هرم برویم، آن باورها و ارزشها محدودتر می شود تا به رأس هرم میرسد كه تنها یك نقطه قرار دارد. اگر كسی آن نقطه را محكم كند، تا آخر محكم پیش خواهد رفت؛ اما اگر اول كسی سراغ قاعدة هرم برود با هزاران مطلبی روبهرو خواهد شد كه در این قاعده قرار گرفته است و هركدام را كه بخواهد ثابت كند، نیازمند بحث فراوان و زمان زیادی خواهد بود، و همه كس چنین فرصتی ندارند. پس، ابتدا باید آن رأس هرم را شناخت و سپس سراغ قسمتهایی رفت كه نزدیک به رأس هرم قرار گرفتهاند. اگر آن پایهها محكم شود، میتوان بهتدریج به سراغ مراحل دیگر رفت و آن بخشها را نیز تقویت كرد. اگر در آن بخشها اشكالی هم پیدا شود، با مراجعه به آن مباحث پایهای و اساسی، می توان ابهام را برطرف كرد.
در دین اسلام تأكید شده است ابتدا سه مسئلة توحید، نبوت و معاد را محكم كنید؛ اگر این سه اصل درست شد، سایر مسائل نیز حل میشود. به دنبال بحث نبوت، وقتی ثابت گردید كه هرچه پیامبرصلی الله علیه و آله فرموده، صحیح است، میتوان بهراحتی متوجه شد كه بعد از آن حضرت باید سراغ چه كسی برای
﴿ صفحه 23 ﴾
ادارة جامعه رفت. اگر كسی نگاهی منصفانه به زندگی پیامبرصلی الله علیه و آله داشته باشد، پی خواهد برد كه ایشان در هر فرصتی كه پیش میآمد، علی علیه السلام را جانشین خود معرفی میفرمود؛ اما اگر كسی در اصل نبوت آن حضرت شك داشته باشد و ایشان را همچون افراد عادی بپندارد كه دچار خطا و اشتباه میشود، دیگر حرفهای آن حضرت برایش اعتباری نخواهد داشت. در اینجا چون آن نقطة اولی را محكم نكرده، در مسائل دیگرش نیز دچار مشكل شده است؛ اما اگر این نقطه را محكم میكرد و باور میداشت كه پیامبرصلی الله علیه و آله اشتباه نمی كند، در بحث امامت نیز دچار مشكل نمیشد. باور به قرآن و آموزههای آن نیز از جمله باورهای پایهای است. قرآنی كه فرستاده شد تا شكی در آن نباشد، اگر ادعا شود كه نقدپذیر است، دیگر با سایر كتب تفاوتی نخواهد داشت.
بنابراین برای شناخت درست حق، باید از رأس هرم آغاز و پایه ها را محكم کرد؛ بهتدریج باید به سمت قاعدة هرم حركت كرد و بر معلومات خود افزود. اگر كسی آن پایه را محكم كند، اگرچه به تمام حقایق دست نیابد، چون پایه را محكم كرده، امید نجاتش هست؛ اما اگر خود آن پایه متزلزل شود، دیگر پایه ای نخواهد بود كه ساختمان بر روی آن بنا شود. دلیل آنكه دشمن هماكنون دست بر روی همین موارد گذاشته و در این مباحث بنیادین تشكیك میكند، به منظور تیشه به ریشه زدن است.
امام خمینی رحمه الله در مقدمة وصیتنامة الهی ـ سیاسی خود، با ذکر حدیث «ثقلین»، بر اهمیت این مباحث پایهای تأكید كرده و توجهات را به کتاب و عترت معطوف ساختهاند: اِنّی تاركٌ فیكُمُ الثّقلَینِ كتابَ اللهِ وعترتی اهلَ بیتی؛
﴿ صفحه 24 ﴾
فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوض؛(12) «همانا من در میان شما دو وزنة سنگین برجای میگذارم: كتاب خدا و عترتم؛ این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینكه در روز قیامت بر من وارد شوند». امام رحمه الله با آوردن این حدیث در ابتدای وصیتنامة خود نشان دادند كه برای گمراه نشدن باید به كتاب خدا و عترت چنگ زد. دشمن برای اینكه بتواند این دو گوهر گرانبها را از ما بگیرد، تشكیك در آنها را جدّی گرفته است. دربارة قرآن، عدهای بحث خوانشهای مختلف را مطرح كردند تا به ذهنها بیندازند كه برداشتهای مختلفی از قرآن وجود دارد و معلوم نیست كدام برداشت صحیح است. دراینصورت، قرآن از كارایی خواهد افتاد و بود و نبودش یكی خواهد بود. در مورد امام معصوم نیز با شبهاتی کوشیدند در اذهان القا کنند كه ایشان نیز در زندگی خود دچار اشتباهاتی شدهاند و از جمله به جنگ امام حسین علیه السلام با یزید اشاره میكنند. دراینصورت، دیگر برای دین چیزی باقی نخواهد ماند؛ چون هرچه در دین آمده، بازگشتش یا به قرآن است یا به كلام پیامبرصلی الله علیه و آله و امام معصومعلیهم السلام.