فهرست کتاب


شرحی بر بیانیه گام دوم انقلاب

,

36ـ اهمیت سبک زندگی اسلامی در پیشرفت مادی و معنوی جامعه:

رهبر معظم انقلاب در جمع جوانان استان خراسان شمالی در تاریخ 23/7/91 در خصوص «سبک زندگی» فرمودند:
«در انقلاب، در این بخش (سبک زندگی)، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ باید آسیب شناسی کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟
بنابراین باید آسیب شناسی کنیم؛ یعنی توجه به آسیب هایی که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیب ها. البته ما اینجا نمی خواهیم مسئله را تمام شده فرض کنیم؛ فهرستی مطرح می کنیم: چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه ی ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعی را غربی ها به اسم خودشان ثبت کرده اند، اما اسلام خیلی قبل از این ها گفته است: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى»؛ (مائده: 2) یا: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا»؛ (آل عمران: 103). یعنی حتّی اعتصام به حبل الله هم باید دسته جمعی باشد؛ «وَلَا تَفَرَّقُوا». چرا در برخی از بخش های کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخش های کشورمان روی آوردن جوان ها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگی مان رعایت های لازم را نمی کنیم؟ چرا صله ی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینه ی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفت و آمد در خیابان، یکی از مسائل ماست؛ مسئله ی کوچکی هم نیست، مسئله ای اساسی است. آپارتمان نیشینی چقدر برای ما ضروری است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتی دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت می کنیم؟ الگوی تفریح سالم چیست؟ نوع معماری در جامعه ی ما چگونه است؟ ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همه ی بخش های زندگی، داخل در این مقوله ی سبک زندگی است؛ در این بخش اصلی و حقیقی و واقعی تمدن، که رفتارهای ماست. چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیاز های ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئله ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرت های روزانه، به همدیگر به طور کامل راست می گوییم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف می زنیم؟ بعضی ها با داشتن توان کار، از کار می گریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخی ها پرخاشگری های بی مورد می کنند؛ علت پرخاشگری و بی صبری و نابردباری در میان بعضی از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات می کنیم؟ در رسانه ها چقدر مراعات می شود؟ در اینترنت چقدر مراعات می شود؟ چقدر به قانون احترام می کنیم؟ علت قانون گریزی ـ که یک بیماری خطرناکی است ـ در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ محکم کاری در تولید چقدر وجود دارد؟ تولید کیفی در بخش های مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخی از حرف های خوب، نظرهای خوب، ایده های خوب، در حد رؤیا و حرف باقی می ماند؟ که دیدید اشاره کردند.
چرا به ما می گویند که ساعات مفید کار در دستگاه های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت و یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف گرائی رواج دارد؟ آیا مصرف گرایی افتخار است؟ مصرف گرایی یعنی اینکه ما هرچه گیر می آوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست.
چه کنیم که ریشه ی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر ـ حق زن، حق شوهر ـ حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعه ی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی اش محفوظ بماند، هم بتواند وظایف اجتماعی اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چندتا، یکی اش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست.
حد زاد و ولد در جامعه ی ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیمِ زمان دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت! مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید.
بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش می دهند که آقا جامعه ی ما در آینده ی نه چندان دوری، جامعه ی پیر خواهد شد؛ این چهره ی جوانی که امروز جامعه ی ایرانی دارد، از او گرفته خواهد شد.
حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهرهای بزرگ، خانه های مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه ی ما نفوذ کرده است؟ تجمل گرایی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اینها بخش های گوناگونی از مسائل سبک زندگی است، و ده ها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ که بعضی از این هایی که من گفتم، مهمتر است. این یک فهرستی است که از آن چیزهایی که متن تمدن را تشکیل می دهد. قضاوت درباره ی یک تمدن، مبتنی بر این هاست.
نمی شود یک تمدن را به صرف اینکه ماشین دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت کرد و تحسین کرد؛ در حالی که در داخل آن، این مشکلات فراوان، سراسر جامعه و زندگی مردم را فرا گرفته. اصل این هاست؛ آن ها ابزاری است برای اینکه این بخش تأمین شود، تا مردم احساس آسایش کنند، با امید زندگی کنند، با امنیت زندگی کنند، پیش بروند، حرکت کنند، تعالی انسانیِ مطلوب پیدا کنند.