29ـ هزینه های سازش به مراتب بیشتر از هزینه های مقاومت است:
امروز هم «یک عدّه هستند که وقتی هیمنه ی آمریکا را می بینند، قدرت نظامی او را می بینند، قدرت دیپلماسی او را می بینند، قدرت تبلیغاتی او را می بینند، پول فراوان او را می بینند، مرعوب می شوند؛ می گویند ما که نمی توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟ این جور افراد الان هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که می گفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت می دهید؛ به یک حدّاقلّی قانع شوید و قضیّه را تمام کنید. یک عدّه این جور بودند.
یک عدّه ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می کنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می دهند؛ آن وقت می بینند که این ها حقیر محضند، این ها چیزی نیستند. وعده ی الهی را هم راست می شمرند، حسنِ ظن به وعده ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ»؛ (حج: 40) این وعده ی قطعی است (بیانات رهبر انقلاب اسلامی 1/12/89) بر همین اساس افرادی که تفکرشان برآمده از آموزه های اسلامی نیست از «هزینه های چالش با مستکبرین» صحبت می کنند و عقلانیّت را در این می دانند و می گویند که چالش با قدرت ها هزینه دارد. (14/3/89) و نسخه ی «تسلیم» را برای ملت و نظام اسلامی تجویز می کنند.
آنها معتقدند «تسلیم شویم تا دشمن علیه ما موذیگری نکند؛ اما نمی دانند که هزینه ی تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه ی مقاومت کردن و ایستادگی کردن است. بله، ایستادگی کردن ممکن است هزینه ای داشته باشد، امّا دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که صدها برابرِ آن هزینه برای ملّت ها ارزش دارد؛ امّا تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بی هویّت شدن هیچ اثری ندارد. و البته در این زمینه نیز تجربیات روشنی پیش روی ماست. یکی از نمونه هایی که امروز ملت های دنیا به وضوح دیدند، ماجرای دوشیدن عربستان توسط آمریکا بود؛ عربستانی که بهترین روابط را با آمریکا بین کشورهای منطقه دارد و برنامه های خود را کاملاً بر اساس سیاست های ایالات متحده تنظیم می کند.
در این ماجرا، دولت سعودی برای اینکه با رئیس جمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور می شود بیش از نیمی از ذخایرِ موجودی مالی خودش را در خدمت هدف ها و طبق میل آمریکا هزینه کند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد؛ این ماجرا، یکی از مصادیقی است که بر هزینه داشتن سازش گواهی می دهد.
این قانون لا یتخلّف پروردگار است که فرمود: «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن یَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ»؛ (محمد: 35) سست نشوید، دعوت به سازش با دشمن نکنید، خدای متعال شما را برتر قرار داده است و برتر هستید « وَلَن یَتِرَكُمْ» ـ یعنی «لَن یَنقُصَکُم» ـ خدای متعال برای شما کم نمی گذارد در مقابل مجاهدتی که انجام داده اید، پاداش این مجاهدت را به طور کامل به شما خواهد داد. (بیانات رهبر انقلاب اسلامی 9/4/97).
30ـ زمینه های لغزش برخی از یاران حضرت علی (ع):
زبیر، از شخصیت های برجسته ی صدر اسلام بود. برجستگی او فقط به خاطر حضور در میادین جنگی نبود، بلکه او اهل علم و معرفت نیز بود. تعاریف و قصیده هایی که او در مقام و فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام سروده بود، هنوز هم کم نظیر و عجیب است.
از زمان اخذ بیعت توسط رسول اعظم صلوات الله علیه و آله از همگان در غدیر خم و سپس رحلت ایشان و گذر از ماجراهایی چون سقیفه و ...، تا زمان تقاضای مردم از امیرالمؤمنین علیه السلام برای پذیرفتن خلافت و حکومت، حدود 25 سال طول کشید و تمامی ریزش ها و رویش ها برای مردمان آن دوران، در همین فاصله صورت گرفت.
با این حال در تمامی این دوران، طلحه و زبیر جزو تنها کسانی بودند که بیعت شان با حضرت (ص) را نشکستند، بدان وفادار ماندند و در تمامی بحران ها، در کنار امیرالمؤمنین «علیه السلام» و خاندان ایشان بودند، و البته زبیر بیشتر. اما، نکته ی قابل توجه برای همگان، حکمت الهی است که نمی گذارد عارضه ی قلبی کسی مخفی بماند. خداوند متعال در قرآن کریم تصریح نموده است، عمده ی امتحانات به مال و مقام و اولاد است. چرا که از سویی بهترین نعمت ها هستند و از سوی دیگر مهم ترین محورهای آزمایش می باشند. «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا»؛ (الکهف، 46).
امتحان به اولاد، به مراتب حساس تر، ظریف تر و سخت تر از امتحان به مال و مقام است، چرا که دلبستگی و تعلق به آن ها شدیدتر است. امیرالمؤمنین «علیه السلام» می فرمایند: «مَا زَالَ الزُّبَیرُ رَجُلاً مِنَّا أَهلَ البَیتِ حَتَّی نَشَأَ ابنُهُ المَشئُومُ عَبدُاللهِ» ـ زبیر همواره با ما بود تا آن که فرزند نامبارکش عبدالله، پا به جوانی گذاشت ـ (شرح نهج البلاغۀ ابن ابی الحدید، ج 20، ص 102، حکمت 461).
روزی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به زبیر متذکر شده بود که تو در چنین شرایط و مکانی به روی امام علی «علیه السلام»، شمشیر می کشی، در آن روز مراقب باش و دقت کن که حق با اوست؛ وقتی زبیر با تحریک عایشه و سایر خوارج، جنگ جمل را به راه انداخت و سپاهیان مقابل یک دیگر صف آرایی کردند، امیرالمؤمنین علیه السلام، زبیر را فرا خوانده و این هشدار را به او یادآوری کردند.
زبیر به یادش آمد، خواست از جنگ دست بردارد که پسرش شروع به رجزخوانی علیه پدر و تحریک او به ترسویی و ... نمود، سپس خودش صحنه را ترک کرد، اما پسرش به جنگ ادامه داد. این بیماریِ درونی در طلحه و زبیر، پس از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین «علیه السلام» آشکار شد.
برای اخذ پست و مقام از یک سو و مطالبه ی حق بیشتر از بیت المال از سوی دیگر، نزد ایشان آمدند و چون از همان ابتدا با پیام [خاموش کردن شمع بیت المال و روشن کردن شمع شخصی برای گفتگوی شخصی] مواجه شدند و پس از طرح درخواست نیز پاسخ مساعد نگرفتند، معترض شدند که «چرا حق ما را با دیگران در بیت المال مساوی قرار دادی؟!»
31ـ لزوم مقابله با فساد، نفی فساد سیستمی:
فساد یک اژدهای هفت سر است که باید با آن به طور کامل و جدی مقابله شود، ضمن اینکه وقتی با فساد و مفسد مقابله می شود، قطعاً جیغ و دادهایی از گوشه و کنار بلند می شود. بیانِ علنی این موضوع برای این است که همه بدانند، بنای نظام، برخورد قاطع و بدون ملاحظه با مفسد است. برخی درخصوص فساد به گونه ای صحبت می کنند که گویا همه نظام فاسد است و ادعای فساد سیستمی و فراگیر می کنند در حالی که اینگونه نیست و ما در کشور، مدیران پاکدست و مؤمن فراوانی داریم و اینگونه سخن گفتن، ظلم به این افراد و ظلم به نظام اسلامی است. افراط و تفریط غلط است. برخی در صحبت ها و نوشته های خود بی ملاحظه هستند. نمی توان فساد در برخی دستگاه ها و یا در میان برخی افراد را به کل کشور تعمیم داد. (بیانات رهبر معظم انقلاب، 22/5/97)