تجربه از دوران استعمار فرانوین
تردید نباید کرد که دنیای استکبار، بیداری مسلمانان و اتحاد اسلامی و پیشرفت ملتهای ما در میدانهای دانش و سیاست و نوآوری را بزرگترین مانع سلطه و سیطرهی جهانی خود میشمارد و با همه ی توان با آن میستیزد. تجربه ی دوران استعمار و نواستعماری پیش روی ما ملتهای مسلمان است. امروز که دوران استعمار فرانوین است باید از آن تجربه ها درس بیاموزیم و بار دیگر برای مدتی طولانی، دشمن را بر سرنوشت خود مسلط نکنیم.(پیام به حجاج بیت الله الحرام 19/10/1384)
علت مخالفت و دشمنی صهیونیسم با جمهوری اسلامی
این انقلاب و این ملت، منافع عظیمی را که رژیمهای استعمارگر آمریکا و انگلیس در ایران داشته اند، قطع کرده است. بدیهی است که به خودشان حق میدهند از این ملت، انتقام بگیرند. مسأله این است که آنها دشمنند؛ دشمن! آن وقت یک عده می آیند و به اصطلاح از سر عقل، ریش میجنبانند و به ما میگویند: «بیایید عاقلانه فکر کنید!» آخر این چه حرفی است؟! دشمنان ما از انقلاب زخم خورده اند و روزی خشنود و راضی میشوند که این انقلاب کنار برود و به آنها گفته شود: «آقایان دزدها! بفرمایید وسط! بیایید در ایران!» آن روز اینها راضی میشوند و به کمتر از این راضی نیستند. صهیونیستها هم که حق دارند دشمن ما باشند؟ ما میگوییم: «ریشه ی صهیونیستها باید از خاورمیانه کنده شود.» جمهوری اسلامی، بارها قاطعانه گفته است و خواهد گفت که «حتما باید صهیونیسم ریشه کن شود.» مسلما با چنین موضعگیری که ما داریم، دلشان با جمهوری اسلامی، صاف نمیشود.( بیانات در خطبه های نماز جمعه ی سوم رمضان 1415 14/11/1373)
* * *
جمهوری اسلامی ایران از روز اول، موضعش را در مقابل این پدیده ی زشت، روشن کرده است. موضع جمهوری اسلامی ایران که امام فرمودند، بارها مسئولان گفته اند و ما هم بارها تأکید کرده ایم، این است که اساسا این غده ی سرطانی اسرائیل باید از این منطقه کنده شود. این یک فرمول کاملا انسانی قابل قبول هم دارد و آن این است که همه ی مردم فلسطین - نه مردمی که از جاهای دیگر دنیا به فلسطین مهاجرت کرده اند- از اردوگاهها و از همه جای دنیا به فلسطین برگردند و تکلیف حکومت خودشان را -که از آنها باید تشکیل شود- تعیین کنند. البته بدیهی است که هرگز هیچ فلسطینی ای- چه مسلمان باشد، که اکثریت قاطعشان مسلمانند؛ چه مسیحی و یهودی باشد، که اقلیت کوچکی هم مسیحی و یهودی در آنجا هستند- راضی نیست و اجازه نخواهد داد که یک عده از کوچه گردهای لندن، یا از خانواده های توسری خورده ی مسکو، یا از هرزه های آمریکا بیایند و در کشور آنها یک دولت تشکیل دهند و بر آنها حکومت کنند. کسانی که روزی چاقوکشی و قداره کشی میکردند و فقط هنرشان این بود که میتوانستند خوب بزنند، خوب بکشند و بر طبق خواسته ی سرمایه داران صهیونیست و یهودی خوب عمل کنند، اگر بیایند و بر فلسطین حکومت کنند؛ بدیهی است که ملت فلسطین و دنیای اسلام چنین چیزی را اجازه نخواهد داد. این فرمول، فرمول دنیا پسندی است. کسانی که میگویند ما معتقد به آراء مردم و معتقد به دموکراسی هستیم، بسیار خوب؛ بفرمایید این دموکراسی! بالاخره این قطعه ی از دنیا که در اینجا قرار دارد، مردمی داشته است؛ این مردم امروز هم هستند و زنده اند؛ چند میلیون نفر در همان جا زندگی میکنند، چند میلیون نفر هم در خارج از آنجا در لبنان و اردن و نقاط دیگر زندگی میکنند؛ اینها بیایند در همانجا اجتماع پیدا کنند و خودشان حکومت خود را انتخاب کنند؛ این روش بسیار درستی است. آنچه که مسلم است، این است که حکومت صهیونیستی که امروز حاکم است و هر حکومت صهیونیستی دیگر، حق بقا و حاکمیت در سرزمین فلسطین را ندارد.( بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 25/9/1379)
***
ملت کنونی صهیونیست اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده اند؛ صرفا از جهت اینکه به نژاد بنی اسرائیل اتصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده اند، ولی آنها را بعنوان یک ملت تلقى کرده اند. یک ملت تصنعی و دروغین؛ برای اینکه بتوانند در این نقطه ی حساس از جهان- یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اول، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم آمریکا حداکثر استفاده را از آن میبرد و اهداف استکباری خود را تأمین میکند.( بیانات در اجتماع باشکوه زائران مرقد مطهر امام خمینی (ره) 14/3/1376)
نابودی صهیونیسم از علل دشمنی دشمنان با ما
همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را بعنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصره ی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه میگذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاههای متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر اینها به طور متوالی وارد می آید، که احساس میکنند ناچارند عقب نشینی کنند، و عقب نشینی میکنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینه ی مسائل سیاسی است.
از دیدگاه آمریکا و مستکبرین، یکی از جرمهای بزرگ جمهوری اسلامی ایران این است که در مسائل جهانی، تحت تأثیر نظر آمریکا و امثال آمریکا قرار نمیگیرد. امروز شما نگاه کنید. یک مثال واضحش، مساله فلسطین است. روی کشورهای عرب و بسیاری از کشورهای اسلامی فشار آوردند که مسأله ی فلسطین را ندیده بگیرند و متأسفانه بسیاری از دولتها هم تحت تأثیر این فشار قرار گرفتند و آن را قبول کردند. اما جمهوری اسلامی، حرف صریح خود را در یک جمله رسا و روشن بیان کرده است که همه ی منصفین عالم، آن را قبول میکنند. آن جمله این است که فلسطین متعلق به مردم فلسطین است. یکی دیگر ان علل دشمنیهای استکبار با ما، همین موضوع است که گفته ایم: دولت غاصب صهیونیست، باید بساط خود را جمع کند. یهودیها میتوانند در فلسطین بمانند، اما حکومت در فلسطین، متعلق به ملت فلسطین و فلسطینیهاست و آنها، مثل همه ی کشورهای دیگر، هرکس را خواستند آنجا نگه میدارند. اما دولت صهیونیست، دولت غاصبی است. این، موضع ما در قبال مسأله ی فلسطین است. امام راحل، بارها این موضع را اعلام کرده اند و نظر قطعی جمهوری اسلامی ایران است. این را ما گفته ایم و باز هم خواهیم گفت. اعلام این موضع، از موضوعهایی است که دشمنان استکباری را از ما عصبانی میکند.( بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 14/3/1372)