فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

جدا شدن نسل سوم از ایده های انقلاب؛ محور جنگهای روانی دشمن

میگویند نسل سوم انقلاب از ایده های انقلاب جدا شده است! بعد به دنبالش یک فلسفه هم میگذارند- مثل همه ی فلسفه های قلابی دروغین و جعلی که فقط برای توجیه یک حرف دروغ و غلط درست میکنند- تا کسی جرأت نکند بگوید این حرف غلط است. میگویند این حرف متکی به یک فلسفه است! آن فلسفه چیست؟ آن فلسفه این است که همواره در همه ی انقلابها، نسل سوم از آن انقلاب رو برگردانده اند؟ حرف دروغ، حرف غلط، حرف چرند! کدام انقلابها را میگویید؟ در سال ۱۷۸۹ در فرانسه انقلاب شده؛ اما نه نسل سوم، نه نسل دوم، بلکه همان نسل اول از انقلاب برگشتند! بعد از چهار، پنج سال، یک حرکت علیه انقلابیون اول به وجود آوردند و سه، چهار سال قدرت را قبضه کردند؛ باز بعد از چهار، پنج سال علیه آنها فعالیت شد. به سال ۱۸۰۲ که رسید، چنان ماهیت این انقلاب دگرگون شده بود که کسی مثل ناپلئون توانست بیاید و تاج پادشاهی را روی سرش بگذارد! یعنی کشوری که علیه سلطنت مبارزه کرده بود و لویی شانزدهم را زیر گیوتین گذاشته بود، بعد از ده، دوازده سال وضعش به گونه ای شد که ناپلئون بناپارت آمد و تاج شاهی را بر سرش گذاشت و خودش را امپراتور نامید و سالها هم در آن کشور حکومت کرد؛ بعد هم تا نزدیک به هشتاد، نود سال رژیمهای سلطنتی۔ البته سلطنتهای گوناگون و سلسله های مختلف- در فرانسه پابرجا بود، که دائما در حال جنگ و ابتذال و فساد بودند! آن انقلاب به نسل سوم که هیچ، به نسل دوم هم نرسید؛ چون پایه های انقلاب پایه های سستی بود. امروز بعد از گذشت دو قرن، بعضی کسان در جمهوری اسلامی خجالت نمیکشند؛ می آیند ایده هایی که در زمان خودش یک انقلاب را نتوانسته بود به سامان برساند، با تیتر درشت انقلابیون ایران تقدیم میکنند؛ انقلابیونی که توانسته اند عظیمترین انقلاب را با پایه های مستحکم به وجود آورند و سالهای متمادی آن را در مقابل توفانها حفظ کنند.
انقلاب اکتبر شوروی هم به نسل سوم نرسید. هنوز شش، هفت سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که استالینیسم بر سر کار آمد. استالینی بر سر کار آمد که امروز در دنیا هر کس را بخواهند به گردن کلفتی و زورگویی و ظلم و بی ملاحظگی و دوری از انسانیت متهم کنند، به استالین تشبیه میکنند. درست هم هست؛ استالین واقعا مظهر این صفات بد بود. حکومت به اصطلاح کارگری، که برای طبقات ضعیف تشکیل شده بود، به حکومت استبداد مطلق فردی تبدیل شد! استالین حتی به حزب کمونیست هم که در نظام شوروی همه کاره بود، اجازه نمیداد که در زمینه هایی تصمیم گیری کند. با آن وضعیت خشن و عظیم، استالین یک حکومت مطلقه سی و چند ساله را ادامه داد؛ هیچکس هم جرأت نداشت اعتراض کند. شاید شما ماجرای آن تبعیدهای عجیب را شنیده باشید. اولین کتابی که بعد از فروپاشی حکومت شوروی در تشریح اوضاع اختناق آمیز دوران اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد، یک رمان است که الآن اسمش یادم نیست- دو جلدش به فارسی ترجمه شده که من آن را خوانده ام؛ بسیار هم قشنگ نوشته و اوضاع آن زمان را تشریح کرده است. این تازه مربوط به اوضاع بعد از استالین است که وضعیت کاملا فرق کرد، اما روش آن استبداد باقی ماند. بنابراین مسأله ی نسل دوم و سوم و این حرفها نبود؛ همان اوایل کار، همه چیز از دست رفته بود.
این کدام فلسفه است، با کدام انقلاب تطبیق شده و در کجا تجربه شده که نسلهای سوم انقلاب، از انقلاب بر میگردند؟ نخیر، این بسته به این است که ایده ی آن انقلاب چه باشد. اگر ایده های یک انقلاب بتواند نسل دوم و سوم و دهم را بخاطر اصالت و صحت خود قانع کند، آن انقلاب عمر ابدی خواهد داشت. ایده های انقلاب اسلامی، ایده هایی هستند که عمر ابد دارند.(بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 9/12/1379)

سرگرم کردن جوان به شهوات از تلاشهای دشمن

دشمن میخواهد جوانان ملت ایران را از او بگیرد. چگونه؟ با فاسد کردن؛ با گرفتن احساس مسئولیت از آنها؛ با گرفتن شور و شوق ایمانی از آنها، با سرگرم کردن آنها به لهو و لعب و انداختن آنها در دام شهوات. اگر جوانان یک ملت، سالم و مؤمن باشند، همان اتفاق می افتد که شما در جبهه های نبرد هشت ساله دیدید. جوانان مؤمن، جوانان پر حماسه و جوانان پرشور ما، چنان ایمان و صفایی از خود نشان دادند که در عرفای کهنسال، نظیر آن را کمتر میتوان پیدا کرد. این جوانان در میدان جنگ، به پشتوانه ی همان ایمان، توانستند سدهای مستحکم را بشکنند، پای دشمن را قطع نمایند و از تجاوز جلوگیری کنند. اگر این جوانان نبودند؛ اگر این ایمان نبود؛ اگر این شور و شوق نبود، میدانید بر سر این ملت و بر سر این کشور چه می آمد!؟(بیانات در اجتماع زائران حضرت علی موسی الرضا (ع) در روز عید سعید فطر 15/1/1371)

مقابله ی جوانان با تئوریهای وارداتی غربی

من میخواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجوی خودمان را توجه بدهم که مواظب تئوریهای وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکم آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند. البته تحت نامهای مختلف، بسیار حرفها زده میشود؛ اما هدف یک چیز بیشتر نیست. این انقلاب و این نظام و این حرکت عظیم مردمی آمده و این سلطه و اتوریته ی تحکم آمیز غربی را در این کشور شکسته است. امروز در کشور ما ارزشهای غربی به صورت قانونی و رایج وجود ندارد. امروز دادن منافع کشور به بیگانگان، در کشور ما یک امر مذموم محسوب میشود. امروز سفره ای را که با هزاران طمع در این کشور پهن کرده بودند- بخصوص آمریکاییها -جمع شده میبینند. این برای مراکز قدرت و تسلط جهانی، خسارت کمی نیست. برای برگرداندن اوضاع به صورت قبلی چه کار کنند؟ اوایل انقلاب ناشیانه آمدند و جنگ رو به رو راه انداختند؛ ولی وقتی بینی شان به خاک مالیده شد، فهمیدند راهش این نیست. لذا به جنگ فرهنگی متوسل شدند. جنگ فرهنگی کار آسانی نیست؛ کار زبدگان است. لذا زبدگان مینشینند فکر میکنند و نسخه مینویسند و متأسفانه عده ای هم در داخل همانها را رله میکنند. آنها حرفهایی را میزنند، عده ای هم فارسی آن را میگویند و شکل بومی به آن حرفها میدهند! باید مراقب اینها بود.(بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 9/12/1379)