فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

دشمنی با روحانیت

شما طلبه جوانی هستید در مدرسه ی آقای آخوند، یا مدرسه ی زنگنه، یا مدرسه ی مرحوم آقای آقاشیخ علی دامغانی، و دارید در همدان، در ملایر، در فامنین و هر جای دیگر درس میخوانید. اگر بحث سیاست های جهانی و استکبار جهانی و آمریکای با آن عظمت ظاهری بشود و بگویند اینها با شما مخالفند، شما نباید بگویید مگر من چه کسی هستم که با من مخالفند، من یک طلبه ی گوشه ی مدرسه ی آقای آخوند در همدان هستم. من میخواهم بگویم این فکر اشتباه است. اینها با یک یک شما نه تنها مخالفند، بلکه دشمن اند. به هر کدام از شماها به چشم منبعی برای روشنگری و افشاگری نگاه میکنند؛ که اگر این منبع فعال شود و کار بکند و باطن و استعداد و ظرفیت خودش را بروز دهد، کار بر استکبار دشمن دشوار خواهد شد. از نظر آنها هر یک شما بالقوه یک امام خمینی هستید. اینها با یک یک عمامه به سرها و طلبه ها و روحانیون دشمن اند؛ چرا؟ چون بنای کار آنها بر ظلمات، بر چشم بندی بر کتمان حقیقت و پرده روی کار کشیدن است.(بیانات در دیدار علما و روحانیون استان همدان 15/4/1383)

نقش پرشور مرجعیت در خنثی سازی توطئه دشمنان

یکی از برکات مهم الهی برای این کشور، وجود مراجع آگاه است. مرجع تقلید آگاه، برای مردم از هر نعمتی بالاتر است. مرجع تقلید آگاه، مرجعی که فریب نمیخورد، مرجعی که ذهن او را تبلیغات دشمن نمیسازد، مرجعی که تحلیل سیاسی خود را از رادیو اسراییل نمیگیرد، خیلی ارزش دارد. دیدید که مراجع، چطور در مقابل این زمزمه ها و شایعه های دشمن ساز، ایستادند؛ بعد هم حوزه و روحانیت قم، بعد هم شهرهای مهم و مختلف کشور، موضع خودشان را مشخص کردند. معلوم شد که ملت ایران، بیدار است.(بیانات در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج 5/9/1376)

انتقام از مرجعیت
در اوایل بیماری مرحوم آیت الله العظمی اراکی، میخواستند (دشمن) چند مطلب را به مردم بگویند. یک مطلب این بود که وانمود کنند مرجعیت دیگر آن شأن و مکان همیشگی را ندارد. گذشت زمانی که یک مرجع تقلید از دنیا میرفت و ایران تکان میخورد؛ اکنون دیگر مرجع اینقدر اهمیت ندارد. این مطلب را در بیاناتشان در همین رادیوهای بیگانه، مکرر تکرار میکردند. در گوشه و کنار دنیا چند نفر از آخونده بیسواد یا فراری و بدنام و روسیاه را هم پیدا کرده اند و اسمشان را «آیت الله» گذاشته اند. میکروفونها را جلو دهن آنها میبرند، پولی هم در مشتشان میگذارند؛ آنها هم دهن باز میکنند و هرچه اینها میخواهند، میگویند. آنها کیستند؟ یا بیسوادانی از خدا فرار کرده و از اسلام گریخته و پشت کرده به ملت و فراری اند، یا آدمهایی بددل و خبیث! میخواهند از میان آنها چیزهایی را به خورد مردم بدهند. میپرسند: «آقا! مرجعیت مثل سابق در ایران اهمیت دارد؟» آنها هم میگویند: «نه آقا، مرجعیت دیگر تمام شده است و مردم به مرجعیت چندان اهمیت نمیدهند» و از این حرفها. میخواستند این مطلب را در ذهن مردم جا بیندازند. قصدشان این بود که موقعیت مرجعیت را که یک موقعیت عالی و الهی است و در اعماق جان مسلمین دارای تأثیر و نفوذ است، پایین بیاورند. چون از مرجعیت چوب و تودهنی خورده اند، خواستند از مرجعیت انتقام بگیرند، نه از یک مرجع خاص. این، یکی از مطالبی است که تبلیغات دشمن، طی چهل روز بیماری آن بزرگوار دنبال میکرد. مطلب دومی که میخواستند در ذهن مردم جا بیندازند، این بود که «در سطح کشور ایران، دیگر کسی نیست تا مقام مرجعیت را در دست گیرد؛ آن علمای بزرگ و آن ریشه های قوی دیگر تمام شدند؛ آیت الله العظمی اراکی آخریشان بود و تمام شد.» این مطلب را میخواستند جا بیندازند و در این باره مفصلا حرف زدند.(بیانات در دیدار عمومی به مناسبت روز ولادت با سعادت حضرت جواد (ع) و در آستانه میلاد با برکت حضرت علی(ع) 23/9/1373)
***
آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهای ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چرا غ به دزدی میرود و بیشتر صدمه میزند.(بیانات در دیدار با فرزندان ممتاز شاهد، گروهی از خانواده های معظم شهدا و جانبازان استانهای تهران و مازندران، مردم و مسئولان شهرهای نور و محمودآباد، و اساتید و دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس 13/6/1370)

۳) نماز جمعه و ائمه ی جمعه