فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

تضعیف پشتوانه ی معنوی انقلاب

امروزه قلمهای مزدور و دستهای فروخته شده به دشمن، در کار آنند که این پشتوانه ی معنوی انقلاب را در چشم مردم تضعیف کنند. دشمن انقلاب، جامعه ی روحانیت را در صورتی تحمل میکند که روحانیون از دخالت در امور سیاست و حضور در صحنه های انقلاب کنار بکشند و مانند جمعی از روحانیون بیخبر و متحجر گذشته و حال، به کنج مدارس و مساجد اکتفا کنند و کشور و زندگی مردم را به آنان بسپارند و از جمله ی پدیده های پرمعنی آن است که در تمام مدت مبارزات و نیز سالهای پس از پیروزی، علمای متحجر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریانهای سیاسی، هیچگاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند. بلکه حتی گاه مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتی تهمت ارتجاع و واپسگرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه ی سیاسی و نوآوریهای عرصه ی علم و عمل، درخشیده و بعنوان قشری پیشرو و مترقی و آگاه، شناخته شده اند.( پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام 10/3/1369)

روحانیت؛ هدف اصلی حملات وحشیانه ی دشمن

در دوران مبارزات پانزده ساله، حوزه های علمیه ی قم و دیگر حوزه های علمیه و چهره های سرشناس روحانیت، کانونهای اصلی مبارزه و بالطبع هدفهای اصلی حملات وحشیانه ی دشمن بودند؛ لیكن این شدت عملهای بی حد و حساب، به اراده ی الهی موجب آن نشد که روحانیت از راه پرافتخار خود- که پیمودن آن، وظیفه ی تخلف ناپذیر اسلامی او بود- قدم باز پس نهد؛ بلکه در این دوران، فکر اسلامی شکوفاتر، صیقل خورده تر و فقه قرآن، پربارتر و شخصیت روحانیون مبارز، آبدیده تر شد و زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم آمد. پس از انقلاب تاکنون نیز روحانیت، بخصوص عناصر برجسته ی آن- که مستقیما در خدمت نظام جمهوری اسلامی بوده اند- بی وقفه آماج حملات مسموم دشمن بوده اند؛ چه در عرصه ی تبلیغات و چه در عرصه ی تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن. و شهدای گرانقدری، هم در جبهه ی جنگ تحمیلی و هم در جبهه های فعالیتهای جهادی خود تقدیم داشته اند و محراب نماز جمعه و عرصه ی علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهر خود رنگین ساخته اند. ملت عزیز ما میدانند که انگیزه دشمن از این حملات همه جانبه به علمای دین، جز این نیست که به وضوح میدانند روحانیت نقش تعیین کننده و بی بدیلی داشته و دارند و آنان حمله به روحانیت را با هدف تضعیف و محو انقلاب انجام میدهند.( پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام 10/3/1369)
***
موضعگیریهای دشمنان، به درستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعه ی روحانیت متعهد و انقلابی آشکار میسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کرده اند. یعنی اولا اینکه قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، وظیفه ای دینی و ملی و انقلابی است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست. ثانیا اینکه تحجّر و واپسگرایی در میان روحانیون و یا خدای نخواسته توجه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادی و سوء استفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه به مراتب از آن بیشتر است. و ثالثا وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب میکند که علمای دین، با بینشی کاملا نو و با استفاده از ذخیره ی بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه ی اسلامی را هموار نمایند و حوزه های علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامه های خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعا انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را –که خواست دشمنان و خلاف وظیفه ی اسلامی است- به هیچ وجه در خود و حوزه های علمیه راه ندهند و همواره مخصوصا در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگی ناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقّه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پر کنند.( پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام 10/3/1369)

عدم فتح لباس روحانیت توسط دشمن

این لباس(69) همان چیزی است که دشمن نتوانسته آن را فتح کند. کسانی از اهل این لباس فاسد شدند و در طول تاریخ، فسادشان هم ضررهای بسیار شدید و لطمه های بزرگی به اسلام و مسلمین زده؛ اما دشمن نتوانسته این حصار منیع را فتح کند. با اهل این لباس خیلی هم مبارزه کردند؛ خیلی هم توی سرشان زدند؛ خیلی هم دام بر سر راهشان گستردند؛ اینها در طول این سالهایی بود که ما یادمان است، یا قریب به زمان ما بود؛ مثل زمان رضاخان که بنده یادم نیست، اما قضایایش را اجمالا شنیده ام. جاها و جاذبه هایی درست کردند، تا طلبه را که در مضیقه هایی گرفتار میشود، از درس و بحث و حوزه به آنجاها بکشانند و دهانش را با یک آبنبات شیرین کنند؛ برای اینکه از این سمت منخلعش کنند. البته یک عده از سست عنصرها و آدمهایی که آن نضج شخصیتی لازم را نداشتند، رفتند و مجذوب هم شدند؛ اما آنها قادر نشدند که این قلعه را فتح کنند.( 30/11/1370)