فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

سست نشدن عقیده در برابر تمسخر دشمن

از روگرداندن و اعراض دشمن احساس تنهایی نکنید. از تمسخر دشمن درباره ی آنچه در دست شماست -که گوهر گرانبهایی است ۔ عقیده تان سست نشود. شما گوهر گرانبهایی را در مشت گرفتید و کار عظیمی انجام دادید. گنجی تمام نشدنی را در داخل کشور خودتان کشف کردید به اسلام رسیدید، به استقلال و آزادی رسیدید و توانستید خود را از یوغ قدرتها خارج کنید. زمانی این مملکت، این دانشگاه، این تهران، این پادگانها، این نیروهای مسلح، این ادارات دولتی، این وزارتخانه ها، این دستگاههای اطلاعاتی، همه و همه، تیول آمریکا بود. امروز اگر این ملت در دورترین نقاط کشور، در کوره دههای این کشور، کسی را طرفدار آمریکا ببیند، سایه اش را با تیر میزند. زمانی در این مملکت، ملتی وجود نداشت، آرایی وجود نداشت، مجلسی وجود نداشت، انتخاباتی وجود نداشت. همه چیز تشریفاتی، صوری، دروغی و تصنعی بود. دوران پهلوی برای این ملت واقعا دوران عجیبی بود. مثل اینکه کارخانه ی عظیمی را در داخل یک سالن درست کنند! وقتی نگاه میکنید میبینید کارخانه است و تجهیزات کارخانه است. وقتی نزدیک میروید، میبینید همه چیز از نایلون و از پلاستیک، بازیچه درست شده است. مانند عمارت عظیمی با مجسمه ها و ستونها و سقفهای مرتفع، که آدم خیال کند کاخی عظیم است؛ اما وقتی نزدیک رفت، ببیند از برف درست کرده اند! (بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 20/11/1374)

لزوم دید حکیمانه در اتخاذ مواضع مقابل دشمن

حکمت، یعنی نظام اسلامی حکیمانه کار کند و از روی احساسات و بی توجه به منافع و شرایط لازم و بهره هایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند. دید باید کاملا حکیمانه و پخته باشد. ای بسا ما با یک دشمن که در نهایت هم برخورد داریم، الآن بایستی بنشینیم با او طرح دوستی بریزیم. این، حکمت است. خیال نکنید اینها از اسلام نیست؛ نخیر، آنجایی که جایش باشد، از اسلام است؛ کما اینکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله با خیلیها از جمله با یهود اطراف مدینه مذاکره کرد.(بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران 9/11/1368)
***
باید دید دشمن از کجا دارد حمله میکند. برای یک دفاع خوب معرفت خوب لازم است؛ اگر چه حتی برای یک هجوم خوب هم یک معرفت خوب لازم است. اینها با همفکری و با تبادل نظر و با کار مشترک تأمین میشود. بنابراین، هفته ای یک بار که شما دور هم جمع میشوید، اگر فراغتی به این جلسه ی هفتگی شما بذل شود - فقط برای مثلا رفع خستگی نباشد؛ یک آمادگی باشد و برنامه ریزی بشود- و همین مجمع شما کنار خودش دفتر یا دبیرخانه ای داشته باشد که کارها را ردیف کند، خوب است.(بیانات در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان 28/7/1370)

ضعف و ناامیدی، سبب طمع دشمنان

وعده ی الهی این است که ملتهای مسلمان را عزیز کند. این یک شبه که ممکن نیست؛ بدون تلاش و عمل هم ممکن نیست. وعده ی الهی این بود که هر ملتی در راه خدا مبارزه کند و ایمان داشته باشد، پیروز شود. بسیار خوب؛ شما ملت ایران ایمان داشتید، مبارزه کردید، پیروز شدید. وعده ی الهی این است که شما بعد از این پیروزی، با دشمنان خدا در گیر خواهید شد و اگر پافشاری و صبر و ایستادگی کنید، باز هم پیروز خواهید شد؛ یعنی هم وعدهی پیروزی هست، هم وعدهی درگیری هست. آری؛ وقتی که قدرت الهی، قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت معنویت، در یک جا علم برمی افرازد، کسانی که مخالف معنویتند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل ظلمند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل فسادند، دشمنی میکنند؛ کسانی که به هر جهتی معنویت و دین را برنمیتابند، دشمنی میکنند. « وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا»(55). وقتی در جنگ احزاب، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، سقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یک طور، غیر مؤمنین و کسانی که « وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ»(56) بود، یک طور دیگر. آنهایی که در دلشان مرض بود میگفتند: « مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا»(57) ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههای دشمن، شرقی اش، غربی اش، همسایه اش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامی حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین میگفتند: «هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ ما تعجب نمیکنیم. این همان چیزی است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند. وعده ی خدا و پیامبر این است که « الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ كَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ»(58). شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانه ای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولى « فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطَانِ كَانَ ضَعِیفًا»(59) اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حمله ی دشمن، مایه ی تعجب نیست؛ « هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا »(60) بنابراین، وعده ی الهی مسلم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست می آید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجه پیدا میکند.(بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 4/10/137)