دشمن میخواهد، مردم سیاسی نباشند
بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانش آموزان مدارس روی این ریزترین پدیده های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده اند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلا توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفه شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بی پایان مردم به سرمنزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانان دانشجویش میتوانند غیرسیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالم ترین عالمها و دانشمندترین دانشمندها را هم اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات ترش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند. (بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار 12/8/1372)
سست نشدن عقیده در برابر تمسخر دشمن
از روگرداندن و اعراض دشمن احساس تنهایی نکنید. از تمسخر دشمن درباره ی آنچه در دست شماست -که گوهر گرانبهایی است ۔ عقیده تان سست نشود. شما گوهر گرانبهایی را در مشت گرفتید و کار عظیمی انجام دادید. گنجی تمام نشدنی را در داخل کشور خودتان کشف کردید به اسلام رسیدید، به استقلال و آزادی رسیدید و توانستید خود را از یوغ قدرتها خارج کنید. زمانی این مملکت، این دانشگاه، این تهران، این پادگانها، این نیروهای مسلح، این ادارات دولتی، این وزارتخانه ها، این دستگاههای اطلاعاتی، همه و همه، تیول آمریکا بود. امروز اگر این ملت در دورترین نقاط کشور، در کوره دههای این کشور، کسی را طرفدار آمریکا ببیند، سایه اش را با تیر میزند. زمانی در این مملکت، ملتی وجود نداشت، آرایی وجود نداشت، مجلسی وجود نداشت، انتخاباتی وجود نداشت. همه چیز تشریفاتی، صوری، دروغی و تصنعی بود. دوران پهلوی برای این ملت واقعا دوران عجیبی بود. مثل اینکه کارخانه ی عظیمی را در داخل یک سالن درست کنند! وقتی نگاه میکنید میبینید کارخانه است و تجهیزات کارخانه است. وقتی نزدیک میروید، میبینید همه چیز از نایلون و از پلاستیک، بازیچه درست شده است. مانند عمارت عظیمی با مجسمه ها و ستونها و سقفهای مرتفع، که آدم خیال کند کاخی عظیم است؛ اما وقتی نزدیک رفت، ببیند از برف درست کرده اند! (بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 20/11/1374)
لزوم دید حکیمانه در اتخاذ مواضع مقابل دشمن
حکمت، یعنی نظام اسلامی حکیمانه کار کند و از روی احساسات و بی توجه به منافع و شرایط لازم و بهره هایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند. دید باید کاملا حکیمانه و پخته باشد. ای بسا ما با یک دشمن که در نهایت هم برخورد داریم، الآن بایستی بنشینیم با او طرح دوستی بریزیم. این، حکمت است. خیال نکنید اینها از اسلام نیست؛ نخیر، آنجایی که جایش باشد، از اسلام است؛ کما اینکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله با خیلیها از جمله با یهود اطراف مدینه مذاکره کرد.(بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران 9/11/1368)
***
باید دید دشمن از کجا دارد حمله میکند. برای یک دفاع خوب معرفت خوب لازم است؛ اگر چه حتی برای یک هجوم خوب هم یک معرفت خوب لازم است. اینها با همفکری و با تبادل نظر و با کار مشترک تأمین میشود. بنابراین، هفته ای یک بار که شما دور هم جمع میشوید، اگر فراغتی به این جلسه ی هفتگی شما بذل شود - فقط برای مثلا رفع خستگی نباشد؛ یک آمادگی باشد و برنامه ریزی بشود- و همین مجمع شما کنار خودش دفتر یا دبیرخانه ای داشته باشد که کارها را ردیف کند، خوب است.(بیانات در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان 28/7/1370)