ناتوانی دشمن در برابر صاحبان اندیشه
جوانان و صاحبان دانش و اندیشه و خرد باید تلاش کنند. تصور هم نکنید که دشمن میتواند جلو این تلاش را بگیرد؛ نه. حداکثر کاری که این دشمن که امروز در مقابل ملتهاست- یعنی آمریکا۔ میتواند بکند، عبارت است از کار نظامی و جاسوسی، که یکی مثل صدام مفلوک بدبخت را در بیغوله و حفره پیدا کند، یا اینکه به کار فساد و ابتذال پراکنی به وسیله ی رسانه های جمعی و کارهای فرهنگی بپردازد؛ والا حتی از راه فشارهای اقتصادی هم آنچنان که میخواهد، برایش میسر نیست؛ چون در زمینه ی ارتباطات اقتصادی در دنیا، گوشه و کنارها و پیچیدگیهایی وجود دارد و اینطور نیست که اگر بخواهند ملتی را از لحاظ اقتصادی بیچاره کنند، بتوانند. در دوره ی جنگ، دنیای غرب۔ آمریکا و اروپا و وابسته هایشان- و دنیای شرق آن روز که شوروی بود، ما را تحریم کردند و از تعداد سلاحها و هواپیماها و تانکهایمان هم خبر داشتند و فکر میکردند ظرف شش ماه همه ی اینها تمام خواهد شد! هشت سال جنگ را کش دادند که در پایان این هشت سال امکانات و تجهیزات ما بهتر و بیشتر از اول شد! نتیجه ی غلبه ی نظامی بر مجموعه ای مثل مجموعه ی صدام که هم خودش خائن و زبون بود و هم اطرافیانش خیانتکار- او به ملتش خیانت میکرد، اطرافیانش هم به او۔ میشود همین. غلبه بر مثل صدام دلیل اقتدار نیست که کسی خیال کند حالا این قطب ابر قدرت جهانی هر کاری دلش میخواهد، میکند؛ نه، اینطور نیست که هر غلطی بخواهند، بتوانند بکنند. غلبه ی نظامی را مهاجمان به ملتها مثل «چنگیز» و «تیمور» و امثال اینها پیدا میکنند، که آمدند، بعد هم رفتند و نابود شدند؛ اما ملتها دوباره سر بلند کردند آنجایی که ملتها بخواهند و بایستند، هیچ دشمنی نمیتواند در مقابل آنها پایداری کند و به تعرض، تجاوز و افزون طلبی خود ادامه دهد. ضربه ای میزند، ضربه ای هم میخورد.(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین 26/9/1382)
دشمن میخواهد، مردم سیاسی نباشند
بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانش آموزان مدارس روی این ریزترین پدیده های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده اند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلا توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفه شان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بی پایان مردم به سرمنزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش بخصوص جوانان، و بالاخص جوانان دانشجویش میتوانند غیرسیاسی باشند؟! مگر میشود؟! عالم ترین عالمها و دانشمندترین دانشمندها را هم اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات ترش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند. (بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار 12/8/1372)
سست نشدن عقیده در برابر تمسخر دشمن
از روگرداندن و اعراض دشمن احساس تنهایی نکنید. از تمسخر دشمن درباره ی آنچه در دست شماست -که گوهر گرانبهایی است ۔ عقیده تان سست نشود. شما گوهر گرانبهایی را در مشت گرفتید و کار عظیمی انجام دادید. گنجی تمام نشدنی را در داخل کشور خودتان کشف کردید به اسلام رسیدید، به استقلال و آزادی رسیدید و توانستید خود را از یوغ قدرتها خارج کنید. زمانی این مملکت، این دانشگاه، این تهران، این پادگانها، این نیروهای مسلح، این ادارات دولتی، این وزارتخانه ها، این دستگاههای اطلاعاتی، همه و همه، تیول آمریکا بود. امروز اگر این ملت در دورترین نقاط کشور، در کوره دههای این کشور، کسی را طرفدار آمریکا ببیند، سایه اش را با تیر میزند. زمانی در این مملکت، ملتی وجود نداشت، آرایی وجود نداشت، مجلسی وجود نداشت، انتخاباتی وجود نداشت. همه چیز تشریفاتی، صوری، دروغی و تصنعی بود. دوران پهلوی برای این ملت واقعا دوران عجیبی بود. مثل اینکه کارخانه ی عظیمی را در داخل یک سالن درست کنند! وقتی نگاه میکنید میبینید کارخانه است و تجهیزات کارخانه است. وقتی نزدیک میروید، میبینید همه چیز از نایلون و از پلاستیک، بازیچه درست شده است. مانند عمارت عظیمی با مجسمه ها و ستونها و سقفهای مرتفع، که آدم خیال کند کاخی عظیم است؛ اما وقتی نزدیک رفت، ببیند از برف درست کرده اند! (بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 20/11/1374)