ایستادگی در برابر تحمیل انحرافات دشمن
دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست! مخصوص امروز هم نیست. قرنهاست که معنویت در دنیا رو به افول و ضعف بوده است. پول پرستها و سرمایه دارها تلاش کرده اند که معنویت را از بین ببرند. صاحبان قدرت، یک نظام و بساط مادی ای در دنیا چیده اند که در رأسش قدرتی از همه دروغگوتر، فریبکارتر، بی اعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسانها بیرحمتر مثل قدرت آمریکاست. این می آید در رأس و همینطور، می آیند تا مراتب پایینتر. این، وضع دنیاست. انقلاب اسلامی، یعنی زنده کردن دوباره ی اسلام؛ زنده کردن « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ». این انقلاب آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند. اگر آن ترتیب مادی جهانی باشد، معلوم است که شهوترانهای فاسد روسیاه و گمراهی مثل محمدرضا باید در رأس کار باشند و انسان بافضیلت منوری مثل امام باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست. وقتی زور حاکم است، وقتی فساد حاکم است، وقتی دروغ حاکم است و وقتی بی فضیلتی حاکم است، کسی که دارای فضیلت است، دارای صدق است، دارای نور است، دارای عرفان است و دارای توجه به خداست، جایش در زندانها یا در مقتل و مذبح یا در گودال قتلگاههاست. وقتی مثل امامی بر سر کار آمد، یعنی ورق برگشت؛ شهوترانی و دنیاطلبی به انزوا رفت، وابستگی و فساد به انزوا رفت، تقوا بالای کار آمد، زهد روی کار آمد، صفا و نورانیت آمد، جهاد آمد، دلسوزی برای انسانها آمد، رحم و مروت و برادری و ایثار و از خودگذشتگی آمد. امام که بر سر کار می آید، یعنی این خصلتها می آید؛ یعنی این فضیلتها می آید؛ یعنی این ارزشها مطرح میشود. اگر این ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی میماند. آن وقت امثال حسین بن علی ، دیگر به مذبح برده نمیشوند. اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیه ی بسیجی را از دست دادیم چه؟ اگر به جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجملات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان با اخلاص را- که هیچ چیز نمیخواهد جز اینکه میدانی باشد که در راه خدا مجاهدت کند- در انزوا انداختیم و آن آدم پرروی افزونخواه پرتوقع بی صفای بی معنویت را مسلط کردیم چه؟ آن وقت همه چیز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام فاصله ی بین رحلت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و شهادت جگرگوشه اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، خیلی کوتاهتر ممکن است بشود و زودتر از این حرفها، فضیلتها و صاحبان فضایل ما به مذبح بروند. باید نگذاریم. باید در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل کند، ایستاد.(بیانات در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته های عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسر کشور، در سالروز شهادت امام سجاد (ع) 22/4/1371)
***
جز با ایستادگی پارسایانه و شجاعانه در مقابل دشمن، امکان پذیر نیست. دشمن لحظه ای غافل نیست و هر کاری بتواند میکند. من بارها گفته ام دشمنان جهانی ما، هیچ منتی بر ملت ایران ندارند که بگویند ما میتوانستیم فلان ضربه را به شما بزنیم و نزدیم؛ نه. هر ضربه ای که نزدند، نمیتوانستند! نتوانستن که فقط نداشتن مهمات نیست. هزار گونه مانع و مشکل داشتند که نمیتوانستند. از عکس العملش و از مشکلات منطقه ای ترسیدند؛ لیكن هیچ وقت هم غافل نبودند از اینکه بتوانند ضربه ای را وارد کنند که کاری و مؤثر باشد. امتحان هم کردند، دیدند که برای این ملت، ضربه ی کاری وجود ندارد. ضربه ای از جنگ هشت ساله کاریتر؟!(بیانات در دیدار پاسداران به مناسبت روز پاسدار 24/9/1375)
***
همیشه خطر توطئه ی دشمن علیه ما وجود داشته است. آنچه مانع از توطئه، جنگ و غلبه ی دشمن میشود، ایستادگی و بیداری و حاضر بودن در میدان مقاومت است.(بیانات در اجتماع بسیجیان و سپاهیان لشکر 25 کربلا 29/6/1382)
ایستادگی در برابر طراحی و نقشه های دشمن
دشمن طراحی میکند. تو میدانی که او درست کرده، بازی نکنید؛ چون چه ببرید، چه ببازید، به نفع اوست. طراحی دشمن ایجاد اختلاف است، ایجاد ناامیدی است، به جان هم انداختن فعالان سیاسی است، منزوی کردن خط اصیل و ارزشهای اسلامی است. این کارها، نقشه های دشمن است؛ سرگرم کردن جوانها به هوی و هوس و لغویات و غافل کردن آنها از حرکت عمومی ملت ایران، به تعطیلی کشاندن مدارس، به تعطیلی کشاندن کلاسهای دانشجویی. اینها نقشه های دشمن است. باید مراقب بود. باید در مقابل هر کاری که به این نقشه ها منتهی میشود، ایستاد. وحدت را باید حفظ کرد، امید را باید حفظ کرد، تلاش را باید روز به روز بیشتر کرد و با یکدیگر صادق بود و دلها را به هم نزدیک کرد و در وظایف گوناگون اجتماعی، باید پرشور حرکت کرد.(بیانات در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سالروز سیزده آبان 8/8/1387)
لزوم جهتگیری متحد در برابر دشمن متجاوز
توصیه ی مهمی که هم قرآن به ما یادآور شده است، هم تاریخ با عبرتهای خود به ما توصیه میکند، هم امام بزرگوار بارها و بارها به ما گفتند، این است که نباید بگذاریم صدای ما و دعوت ما و شعارهای ما در تعارض و تضاد با یکدیگر قرار گیرد. در مقابل دشمنهای متجاوز و در میدانهای مختلف، باید جهتگیری متحد را حفظ کنیم؛ این وظیفه ی امروز ماست. اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده در بسیاری از جزئیات، و شاید اختلاف مبانی در برخی از مسائل غیر دخیل در اساس نظام، وجود دارد و غیر منتظره هم نیست؛ بودن چنین اختلاف سلایق و نظراتی اشکالی هم ندارد؛ اما چیزی که اشکال دارد، این است که اختلافهایی حتی در سطوح کوچکتر و پایینتر از این، به اینجا بینجامد که کسانی در مقابل چشم دشمن، درباره ی مسائل کوچک یا بزرگ، در مقابل هم قرار گیرند و دشمن را فراموش کنند و احیانا بعضی در خلال دعواهای خانگی و داخلی، به دشمن چشمکی هم بزنند و به طور آشکار یا پنهان، به دشمن اظهار محبتی هم بکنند؛ این بد است. چیزی که ما همه ی جناحهای کشور را به شدت از آن برحذر میداریم، این است؛ والا اختلافات وجود دارد، گفتگوها وجود دارد؛ همیشه هم بوده، اجتناب ناپذیر هم هست؛ خطر مهمی هم برای نظام ندارد. وقتی مسئولان بخشهای مختلف مشغول تلاشند و کار میکنند، اهمیتی ندارد که این اختلافها هم وجود داشته باشد؛ به شرطی که مانع کارها نشود. آنچه مهم است و باید از آن پرهیز کرد، اختلاف در موضعگیری و نشان دادن چهره های متناقض و متضاد به یکدیگر و در مقابل چشم دشمن است.(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان 19/6/1382)