تأثیر هنر در مقابله با دشمن
بیان هنری شرط اصلی است؛ کما اینکه خطبه ی حضرت زینب در شهر کوفه و شهر شام، از لحاظ زیبایی و جذابیت بیان، آیت بیان هنری است؛ طوری است که اصلا هیچکس نمیتواند این را نادیده بگیرد. یک مخالف یا یک دشمن وقتی این بیان را میشنود، مثل تیر برنده و تیغ مخالف تیزی، خواهی نخواهی این بیان کار خودش را میکند. تأثیر هنر به خواست کسی که مخاطب هنر است، وابستگی ندارد. او بخواهد یا نخواهد، این اثر را خواهد گذاشت. حضرت زینب علیها السلام و امام سجاد علیه السلام در خطبه ی شام و در بیان رسا و بلیغ و شگفت آور مسجد شام این کارها را کردند. شما هم دارید این کار را میکنید.(بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطره گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت 31/6/1384)
***
طنز صادق و دلسوزانه باید همه ی نقاط معیوب، بخصوص آنها را که کمتر به چشم می آیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبه روست که همه ی ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحه دار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای اگاه کردن ذهن مردم از خدعه ی دشمن، چه وسیله ای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟( پاسخ به نامه کیومرث صابری، مدیر مسئول مجله گل آقا 27/4/1370)
توجه به بهره وری سلاح دشمن در هنر
انقلاب آن وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمند خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را میکنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به برایی این سلاح توجه کنید. به بهره وری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به اینکه مفاهیم انقلاب، خوب میتوانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.(بیانات در دیدار با اعضای کنگره شعر حوزه 15/7/1370)
سرمایه گذاری دشمن بر روی هنر
اینکه شما میبینید سیاستهای استعماری، علیه انقلاب و علیه همه ی ارزشهایی که آنها با آن بدند، اینقدر روی هنر سرمایه گذاری میکنند، به علت همین کارایی هنر است. شما بیرون بروید و شروع کنید به نقل کردن: بله، فلان جا بودیم، کسی اینطور شعری خواند، کسی اینگونه گفت، کسی اینطور نشسته بود؛ اصلا ممکن نیست آنطوری که هست، انعکاس پیدا کند؛ آن شخص، فقط خبری میشنود. اما با زبان هنر میتوان همین جلسه را منعکس کرد؛ به طوری که اگر مثلا عکاس هنرمندی از زوایای خوبی از این جلسه عکس بردارد یا فیلم تهیه کند، بعد کسی که آن عکس یا فیلم را نگاه میکند، اگر صاحبنظر و صاحب ذوق و ریزبین باشد، چیزهایی را خواهد دید که ماها الآن شاید متوجه آنها نباشیم؛ مثلا اینجا چند لباس فلان رنگ وجود دارد و کدام رنگها پهلوی هم نشسته اند. ببینید، اینها استنتاجهایی است که ما که در اینجا نشسته ایم، اصلا از آن غافلیم؛ اما نگاه هنرمند آن را فورا حس میکند و میفهمد.
برادران! اگر اینطور است، پس بدانید که ما این سلاح را آنچنان که باید، درست به دست نگرفته ایم. البته کشور و سرزمین ما، سرزمین هنر است؛ یعنی هنر جهانی از هزار سال پیش به این طرف، در مجموع مدیون سرزمین ماست، مدیون زبان فارسی است، مدیون هنرمندان ایرانی است؛ لیكن ما این سلاح را در اختیار نگرفته ایم. علت هم این است که عده ای بودند، هنرمند هم بودند، صاحب جوهر هم بودند، اما نتوانستند خودشان را با انقلاب تطبیق بدهند؛ چون هنرمندی به معنای بقیه ی خصال خوب که نیست. ای بسا هنرمندی که هنرش خیلی بالاست، اما آدم پست و حقیر و بد و فاسق و فاسد و خیانتکاری است. از این قبیل زیاد داشتیم، الآن هم داریم و جلوی چشممان فراوان قرار دارند.(بیانات در دیدار با اعضای کنگره شعر حوزه 15/7/1370)