سعی دشمن بر وابسته کردن افراد سیاسی به خود
شما ببینید حکومت پهلوی را چه کسی سر کار آورد؟ رضاخان را چه کسی در این کشور حاکم کرد؟ اینکه دیگر جزو نقاط مبهم تاریخ نیست. امروز همه میدانند که رضاخان را انگلیسیها در این کشور سر کار آوردند؛ همچنانکه وقتی احساس کردند رضاخان دیگر به دردشان نمیخورد، او را برکنار کردند و محمدرضا را سر کار آوردند. این جزو بخشهای واضح تاریخ معاصر ماست. کسانی که آنها را سر کار آوردند، همانها سعی میکردند با انواع سیاستهای گوناگون، آنها را وابسته ی به خودشان نگه دارند. وقتی نهضت مصدق در این کشور پیش آمد که یک نهضت ملی بود. جایی که بیشترین احساس خطر را کرد، دستگاه حکومت و سلطنت نبود؛ انگلیسیها بیشترین احساس خطر را کردند. بعد هم که انگلیسیها دیدند از عهده ی کار برنمی آیند، آمریکاییها را وارد کار کردند. آنها به یک معنا آمدند صحنه را از دست انگلیسیها ربودند و حاكم شدند. یک نفر بلند شد و با یک چمدان دلار به اینجا آمد و با ایجاد یک بحران مصنوعی، حکومت ملی را سرنگون کرد و رژیم محمدرضا پهلوی بر کشور مسلط شد. این سیاست اینهاست؛ این چیز واضحی است و مدارک و اسناد و دستنوشته های آن، امروز در دسترس همه قرار دارد.
البته متأسفانه شما جوانها کمتر فرصت میکنید به این چیزها مراجعه کنید؛ اما لازم دارید و باید بدانید. امروز اسم کسی که رضاخان را در ایران به سر کار آورد، مشخص است؛ اسم کسی که محمدرضا را سر کار آورد، مشخص است؛ اسم کسی که به ایران آمد و پول آورد، مشخص است؛ نقشه ای که در آمریکا طراحی شد و در اروپا اتاق عملیاتش تشکیل گردید، مشخص است؛ اینها نقشه های واضح و مشخصی است که وزارتخانه های امور خارجه ی خود آنها اینها را منتشر کرده اند و امروز در اختیار همه ی ماست.
از استقلال و خودباوری ملت ایران، سیاستهای زیاده خواه و دخالتجوی جهانی ضرر میبردند. برای یک ملت، سم بزرگ عبارت است از وابستگی؛ و پادزهر این سم، عبارت است از خودآگاهی، استقلال فکری، استقلال علمی، روی پای خود ایستادن، خود را اداره کردن و خود را محتاج دیگران ندیدن. بنابراین، اینها باید این پادزهر را از دسترس این ملت دور نگه دارند؛ این طبیعی است.(گزیده ای از بیانات در دیدار گروهی از مخترعان و نوآوران جوان کشور 30/1/1384)
طراحی دشمن در عوض کردن ذهن خواص
دشمن انواع و اقسام کار را میکند؛ انواع و اقسام فعالیت را میکند؛ عمده هم امروز به گمان من، هدف و آماج توطئه های دشمن، خواص است؛ آماج دشمن، خواص است. مینشینند طراحی میکنند تا ذهن خواص را عوض کنند؛ برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند؛ چون خواص تأثیر میگذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند. به نظر من یکی از وظایف اصلی امروز ما و شما، همین است: ما بصیرت خودمان را در مسائل گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم ان شاء الله - بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد بکنیم.(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/7/1388)
ایجاد جنگ قدرت بین مسئولین از برنامه ریزیهای دشمن
دشمن به شدت روی جزئیات وقایع کشور ما حساس است. اینها به روزهایی امید بسته بودند که خلأ وجود امام در جمهوری اسلامی آشکار شود! به شروع اختلافات میان مسئولان و آن چیزی که آنها آن را جنگ قدرت (!) مینامند، امید بسته بودند! دلخوش بودند که جمهوری اسلامی، دچار آشفتگی سیاسی شدیدی شود و مسئولان - حتى اگر مساله ی رهبری را هم حل کرده باشند - نتوانند اوضاع کشور را جمع و جور کنند و کار را ادامه دهند! امید بسته بودند که مردم در صحنه حضور پیدا نکنند و فقدان امام به معنای خاموش شدن شعله ی انقلاب تلقی شود! امروز شما حیرت و تعجب آنها را از واقعیات باشکوهی که در کشور ما در حال اتفاق است، میبینید. هر روز با یک واقعه، رشد سیاسی مردم و عمق ایمان انقلابی آنها و رشد سیاسی مسئولان و دست اندرکاران- که موجب ناامیدی و حیرت دشمنان است - تأیید میشود.(بیانات در مراسم بیعت رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی 24/3/1368)
* * *
شما میبینید امروز تبلیغات جهانی روی چند چیز متمرکز است: یکی از آنها این است که در داخل نظام جمهوری اسلامی، مجموعه ی متصدیان و خدمتگزاران نظام و کارگزاران کشور را به دو دسته تقسیم میکنند و برای هر دسته اسم میگذارند؛ البته یک عده هم ساده لوحانه در داخل کشور همان حرفی را که آنها میزنند، تکرار میکنند که در واقع حرف اینها نیست، حرف آنهاست. همان دشمن خارجی وقتی متصدیان نظام را به دو دسته تقسیم کرد، اعلام میکند ما با این دسته موافق و با آن دسته مخالفیم؛ یک دسته اسمشان اصلاح طلب است، یک دسته اسمشان محافظه کار است. اینها دام دشمنان است؛ همه باید متوجه باشند در دام دشمن قرار نگیرند. امیرالمؤمنین علیه السلام به ما میفرمایند: «صلاح ذات بینكم»(35)؛ دلها را با هم صاف و به هم نزدیک کنید. اختلاف سلیقه ها را به معنای دشمنی تلقی نکنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتى اختلاف عقاید سیاسی و دینی و غیره، تا آنجایی که به مبانی عملی نظام ارتباطی ندارد، میتواند موجب دشمنی و جدایی و خصومت با یکدیگر نشود.(بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران1/9/1381)