فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

تلاش دشمن برای ایران هراسی

الآن یکی از بخشهای مهم سیاست استکبار در همین منطقه ی ما - علاوه بر دشمنیهای دیگری که میکنند - این است که این سران بعضی از کشورهای عربی را با خودشان همراه کنند و آنها را در مقابل ملت ایران قرار بدهند؛ در مسائل گوناگون؛ در مسأله ی هسته ای و غیر مسأله ی هسته ای، از مسائل مختلف. جلسه میگذارند، مینشینند، معامله میکنند، توطئه میکنند. آمریکا از بعضی از کشورهای اسلامی مطالبه میکند که شما چه سهمی حاضرید ایفا کنید در مقابله ی با ایران. سعی شان ایجاد دشمنی است. کاری که دشمن میتواند در محافل و تصمیم گیریهای سیاسی بکند، این است که سران دولتها را با جمهوری اسلامی وادار به مقابله کند؛ بیش از این کاری نمیتواند بکند. دشمن دل مردم - دل مردم کشورهای عربی، دل مردم کشورهای اسلامی، دل مردم فلسطین، دل مردم عراق - را نمیتواند از جمهوری اسلامی برگرداند؛ دلها را که نمیتواند حداکثر کاری که بکنند این است که بتوانند دولتها را در مقابل جمهوری اسلامی قرار بدهند. البته آن دولتها هم هر کدام ملاحظه کاریهای خودشان را دارند و اینجور هم نیست که آماده باشند یکجا خودشان را در اختیار صهیونیستها و استکبار در این قضیه قرار بدهند؛ اما در دل مردم اثری نمیتوانند بکنند. در دل مردم چه اثر میکند؟ چیزی میتواند دلهای دنیای اسلام را از جمهوری اسلامی و از ملت ایران جدا کند؟ همین اختلافها و تعصبهای مذهبی است. اینها میتواند دلها را از هم جدا کند. از این باید ترسید؛ از این باید ترسید. همه مسئولند که مراقبت کنند. اینکه در دنیای تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیای تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویی کنند، این نه هیچ شیعه ای را سنی خواهد کرد، نه هیچ سنی ای را شیعه خواهد کرد. آن کسانی که مایلند همه ی مردم دنیای اسلام به محبت اهل بیت و ولایت اهل بیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنی کردن هیچکس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهل بیت متوجه کرد. دعوا ایجاد کردن جز بغضاء و جدایی و دشمنی هیچ اثر دیگری ندارد و این بغضاء و دشمنی و جدایی همان چیزی است که امروز آمریکا میخواهد، صهیونیستها میخواهند و دارند برای آن تلاش میکنند. در یک کشور اروپایی غیر اسلامی دشمن تاریخی و بنیادین با کشورهای اسلامی، شما میبینید توی تلویزیونشان، مناظرهی شیعه و سنی راه می اندازند. یکی را از شیعه دعوت میکنند، یکی را از سنی دعوت میکنند، که شما بیایید تو این تلویزیون با هم مناظره کنید. مقصودشان چیست؟ یک کشور مسیحی، یک کشور استعمارگر با سابقه ی سیاه، مناظرهی شیعه و سنی به چه مقصود راه می اندازد؟ میخواهد حقیقت معلوم بشود؟ میخواهد در بین مباحثه و مناظره، مستمعین و مخاطبانش حق را بفهمند؟ یا میخواهد از این گفتگوها و از آنچه در خلال این گفتگوها ممکن است از کسی سر بزند، این آتش اختلاف را تشدید کند؟ نفت روی این آتش بریزد؟ اینها باید ما را بیدار کند. اینها باید ما را به خود بیاورد؛ باید هشیار بشویم.(بیانات در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم به مناسبت عید غدیر خم 27/9/1387)

سعی دشمن در سوق دادن نظام در جهت خلاف اصول خود

آفتی که مسئولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید میکند این است که آنها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیر پذیری ناخواسته از اراده ی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در این آفت هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما بخصوص جوانان - و همچنین مسئولان بخشهای مختلف نظام مقدس جمهوری اسلامی به آن توجه کنند، این است که دشمنان نظام جمهوری اسلامی، وقتی نمیتوانند در میدان مبارزه رویاروی، کار مؤثری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمیتوانند به آن ضربه نظامی بزنند؛ نمیتوانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمیتوانند ضربه های امنیتی بزنند؛ نمیتوانند با محاصره ی اقتصادی، آن را به زانو درآورند وقتی از همه ی اینها مأیوس میشوند. یک راه برایشان باقی میماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصول خود سوق دهند، یا به عبارت ساده تر و روشنتر، آن را وادار کنند که از گفته های خود در زمینه ی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید. این را از چه راهی انجام میدهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی جو را آنچنان از فشار انباشته میکنند که انسانهای ضعیف النفس، در مقابل این فشار نمیتوانند مقاومت کنند.(بیانات در اجتماع باشکوه زائران مرقد مطهر امام خمینی (ره) 14/3/1376)

سعی دشمن بر زدودن شعارها و هدفهای انقلاب

امام در وصیتنامه شان تأکید میکنند که این انقلاب یک انقلاب الهی است و پایه ی اصلی آن مردمند؛ یعنی این انقلاب متعلق به مردم است. معنای این حرف این است که هیچکس - هیچ قشری، هیچ فردی، هیچ طبقه ای - نمیتواند و نباید ادعای مالکیت این انقلاب را بکند؛ خود را مالک بداند، دیگران را مستأجر این انقلاب بداند. اگر قرار بود کسی خود را نسبت به این انقلاب مالک و صاحب بداند، از همه مناسبتر و شایسته تر، خود امام بود که انقلاب بر محور عزم و اراده و شخصیت او وجود آمد؛ ولی امام خود را هیچکاره و خدا را همه کاره میداند. این در بیانات امام موج میزند و در وصیتنامه به آن تأکید و تصریح شده است. پس صاحب این انقلاب مردمند. وظیفه ای بر دوش همگان سنگینی میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهی است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند. انقلاب هویتش، معنایش به شعارهای انقلاب است؛ به جهتگیریهای انقلاب است؛ به ارزشها و مبانی انقلاب است. همیشه بوده اند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانی که بخواهند به بهانه ی اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهای انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینی- بعد دینی - را از انقلاب جدا کنند یا بعد عدالت اجتماعی را از انقلاب جدا کنند یا بعد سلطه ستیزی و بیگانه ستیزی را از انقلاب جدا کنند یا بعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزه های مختلف، به بهانه های مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، برای اینکه شعارهای انقلاب و هدفهای انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهای خود زنده است. اصلیترین شعارهایی که در این انقلاب بر روی پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامی بودن است؛ پایبند بودن به مبانی دین و اصول و قواعد دینی است؛ سلطه ستیزی است؛ ستیزه ی با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانه ی از همه ی مظلومان.
از جمله ی برترین شعارهای این انقلاب، تعلق این انقلاب به عموم مردم است؛ هیچ قشری، هیچ طبقه ای، در نسبت به انقلاب بر دیگران ترجیحی ندارد. جوانهای امروز هم مثل جوانهای دوران دفاع مقدس صاحبان انقلابند. نمیشود گفت آن کسانی که انقلاب را به وجود آوردند یا در زمان انقلاب در به وجود آوردن آن سهیم بودند، آنها بیشتر با انقلاب نسبت دارند؛ نه، کسانی بودند که در اصل پیدایش انقلاب حضوری نداشتند، اما در دفاع مقدس جان خود را کف دست گرفتند و به میدان آمدند؛ آنها هم به همان اندازه با انقلاب نسبت دارند. در طول این سالهای متمادی بیست ساله ی بعد از پایان دفاع مقدس، جوانانی به صحنه آمده اند که با شعور خود، با شور فوق العاده ی خود، با علاقه مندیهای خود، با انگیزه های الهی خود، با تلاش علمی خود، با تلاش اجتماعی و سیاسی خود، بقای این انقلاب و نشاط این انقلاب را تضمین کرده اند؛ آنها هم فرزندان انقلابند؛ آنها هم مالكان انقلابند؛ نسبت آنها با انقلاب، مثل نسبت کسانی است که در صدر انقلاب حضور داشته اند؛ در آینده هم همینجور خواهد بود. طبقه ی جوان نسلهای پی در پی - همه - نسبت واحدی با انقلاب دارند؛ همه سهیم در انقلابند و همه سهیم در تکلیف حفظ امانت این انقلابند.(بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)14/3/1387)