فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

اهمیت نقش رهبری در خنثی سازی توطئه دشمن

رهبری، یعنی آن نقطه ای که هرجا دولت- هر دولتی در ایران - مشکلی داشته باشد، مشکلات لاعلاجش به دست رهبری حل میشود. توجه کنید؛ هر جا که تبلیغات دشمن کاری کند تا مردم را به دولتها بدبین سازد، اینجا نقش رهبری است که حقیقت را برای مردم، روشن، و توطئه ی دشمن را برملا میکند. این چند ساله ندیدید که درباره ی دولتها، دولتمردان و مسئولان چه میکردند و چگونه سعی مینمودند که تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگونی را رایج کنند تا مردم را مأیوس نمایند؟ آنجایی که میخواهند مردم را مأیوس کنند، رهبری است که امید به مردم میدهد. آنجایی که میخواهند یک توطئه ی سیاسی بین المللی برای ملت ایران به وجود آورند، رهبری است که قدم جلو میگذارد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه قرار میدهد - مثل همین قضیه ی اخیر اروپا که ملاحظه کردید - و دشمن را وادار به عقب نشینی میکند. آنجایی که میخواهند در بین جناحهای گوناگون مردم، اختلاف ایجاد کنند، رهبری است که می آید مایه ی الفت و مانع از تفرقه میشود.(بیانات در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج 5/9/1376)

الگوسازی دشمن در جوامع مختلف

امروز سعی میشود در زمینه های گوناگون برای جوامع مختلف الگو تراشیده بشود. حقیقتا سیاستهایی این را دنبال میکنند. وقتی شما میبینید فرضا یک موجود منحرف دوجنسی بدون اینکه یک هنر فوق العاده برجسته ای داشته باشد، یکهو اول در تمام رسانه های آمریکایی و بعد غربی، اسم و رسم پیدا میکند و مجلات معتبر و پرتیراژ غربی عکسهای او را، زندگینامه ی او را، سنین مختلف او را، شکلهای گوناگون زنانه و مردانه ی او را منعکس میکنند، این را نمیشود حمل بر یک امر تصادفی کرد؛ این، فکر شده است. اینها الگوسازیهایی است برای منحرف کردن نسلهای بشری. آماج حمله هم فقط ایران نیست. با مشاهده ی این چیزها، در ذهن انسان تأیید میشود آن چیزی که سالها قبل بعنوان پروتکلهای صهیونیستی در دنیا منتشر شد و به زبانهای مختلف ترجمه شد؛ که یکی از مواد آن پروتکلها این بود که باید نسلهای بشری از رویه ها و روشهای انسانی متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقی بشوند. حالا هدف چیست، جای بحث فراوانی دارد. یکی از اصول کارهای فراهم کنندگان این تفکر انحرافی و خطرناک صهیونیستی، همین بوده. انسان روزهای اول شاید باور نمیکرد، اما بتدریج انسان باور میکند. میخواهند الگوسازی کنند؛ حالا این نوع بدترش است، اما شکلهای گوناگون دیگری هم دارد. ما نیاز داریم برای جوان خودمان، برای نسل نونهال خودمان، الگوهایی را از بخشهای مختلف مشخص کنیم؛ آن کس که علاقه ی به علم دارد، آن کس که علاقه ی به هنر دارد، آن کس که علاقه ی به ادبیات دارد، آن کس که علاقه ی به تاریخ دارد، آن کس که علاقه ی به کارهای عملی دارد، آن کس که علاقه ی به کشاورزی یا صنعت یا فناوری دارد، هرکدام بتوانند الگوهای شایسته ی خودشان را پیدا کنند. این یکی از کارهای لازم ماست، که تشکیل این جلسات به ما کمک میکند.(بیانات رهبر معظم انقلاب در دبدار با نخبگان و برگزیدگان علمی استان کرمانشاه26/7/1390)

مطالعه و برنامه ریزی دشمن برای ملتها

فاتحان جنگ بین الملل اول و دوم که عمدتا چند کشور اروپایی و آمریکا بودند، اینها برای این منطقه ی مهم خاورمیانه یک سیاست تثبیت شده ای داشتند؛ چون این منطقه، هم از لحاظ موقعیت سوق الجیشی مهم است، منطقه ى اتصال آسیا و اروپا و آفریقاست، هم یکی از بزرگترین انبارهای نفت عالم است که نفت، شریان حیاتی همه ی قدرتهای صنعتی است که بر دنیا مسلطند. هم از لحاظ ملتها، اینجا دارای ملتهای کهن، ریشه دار و با سوابق تاریخی است؛ لذا برای این منطقه یک سیاستی را اتخاذ کردند. آن سیاست عبارت بود از اینکه در این منطقه باید کشورهایی، واحدهای سیاسی ای وجود داشته باشند که این خصوصیات را داشته باشند: اولا ضعیف باشند؛ ثانیا با یکدیگر دشمن باشند، مخالف باشند، باهم کنار نیایند، نتوانند اتحاد بکنند. لذا دیدید سیاست تقویت ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم ترکی، ناسیونالیسم ایرانی در طول سالهای متمادی دنبال شد. ثالثا حکّامشان از لحاظ سیاسی، دست نشانده باشند، مطیع باشند، زیر بار قدرتهای غربی بروند، حرف گوش کن باشند؛ رابعا از لحاظ اقتصادی مصرف کننده باشند؛ یعنی نفتی را که تقریبا مفت از چنگ اینها خارج میکنند، پول همان نفت را باز خرج واردات کنند، خرج مصرف کنند تا کارخانه های غربی رونق بگیرد؛ خامسا از لحاظ علمی عقب افتاده باشند، اجازه ی پیشرفت علمی به آنها داده نشود. اینهایی که من عرض میکنم، سرفصل است. هر کدام از اینها حقیقتا یک کتاب شرح و تفصیل دارد. چطور در ایران ما، در بعضی کشورهای دیگر، از توسعه ی علم، تعمیق علم جلوگیری میکردند. ملتهای این منطقه، از لحاظ فرهنگی، مقلد محض اروپاییها باشند؛ از لحاظ نظامی، ذلیل و آسیب پذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقی، فاسد باشند، دچار انحطاطهای گوناگون اخلاقی باشند؛ از لحاظ مذهبی هم کاملا سطحی و قانع به مذهب فردی و احیانا مذهب تشریفاتی باشند. این تصویری بود که آنها از این منطقه برای خودشان درست کرده بودند، برای این سیاستگذاری کردند؛ شاید استراتژیستهای غربی هزارها ساعت نشستند درباره ی این مسائل مطالعه کردند، فکر کردند، برنامه ریزی کردند، آدمهایشان را اینجا در کشورهای این منطقه معین کردند و به وسیله ی آنها کارها را انجام دادند. با این تحلیل میشود رفتار رضاخان را درست فهمید، رفتار محمدرضا را فهمید، رفتار مصطفی کمال ترکیه و دیگران و دیگران را فهمید. این، برنامه ی اینها بود، موفق هم شدند.(خطبه های نماز جمعه تهران 15/11/1389)