فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

قانون اساسی هدف دشمن

در نگاه واضحی که انسان به مسائل میکند، میتواند چند نقطه را بروشنی پیدا کند. یک نقطه، نظریه ی حکومت اسلامی است. این، یکی از موارد آماج حملات دشمن است. یا به مبانی اسلام، یا به قانون اساسی و یا به برخی از بخشهای برجسته ی نظام اسلامی که علامت و شاخصه ی نظام است، تهاجم فکری و نظری میشود. این تهاجم از تهاجم عملی کم اهمیت تر نیست. چون- همانطور که آقایان اشاره کردند- تکیه ی نظام اسلامی به قدرت مردم است. قدرت مردم هم با ایمان آنهاست؛ اگر مؤمن باشند، دفاع خواهند کرد؛ اما اگر پایه ی ایمان سست شد، این پشتیبانی و این دفاع به مرور از بین خواهد رفت. بنابراین چیزی که ایمان و اعتقاد راسخ مردم را هدف گرفته است، نباید دست کم گرفت. علاج این کار، پیکار نظری است. یک حرکت علمی در این زمینه لازم است.( بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان 15/6/1380)

ایجاد وابستگی نظام اسلامی به قدرتهای بیگانه

مشروعیت این نظام به تفکر اسلامی و به استواری بر پایه ی اسلام است؛ مشروعیت مجلس و رهبری هم بر همین اساس است. امام یک وقت فرمود: «اگر من هم از اسلام روی برگردانم، مردم مرا کنار میگذارند.» راست هم میگفت. مردم امام را به اسلام شناختند؛ بخاطر فداکاری و عظمت او در راه اسلام دنبالش راه افتادند، که همه ی ما، بنده و شما هم همینطور هستیم. اگر ما از این راه منصرف و منحرف شویم، خودمان ضرر میکنیم؛ اما این حرکت و جریان راه افتاده و متوقف شدنی نیست. حقیقتا نظام اسلامی به ما و امثال من و شما وابسته نیست. امام یک وقت میفرمود: «نظام اسلامی به من وابسته نیست!» ما واقعا تعجب میکردیم، چون امام خالق این انقلاب و در واقع پدید آورنده ی این نظام بود و واقعا تفکیک بین بقای امام و بقای نظام هم برای ما مشکل بود؛ اما امام قرص و محکم میگفت نخیر، نظام اسلامی به من وابسته نیست. حالا وقتی امام با آن عظمت، وجودش ملازم با وجود نظام نباشد و با نبودن او این مردم انقلاب و اسلام را حفظ کنند، دیگر امثال من چه جای حرف زدن دارند که بگوییم اسلام و نظام به من وابسته است! نه؛ صدها نفر از قبیل ما باید قربان اسلام شویم؛ جانمان، مالمان، آبرویمان را بدهیم تا نظام اسلامی بماند و پایه های آن استوار شود. آنچه را که دشمن هدف گرفته، این است؛ باید به این موضوع توجه داشت. دشمن، سیاسی و سیاستمدار است؛ مغز طراح سیاسی دارد، فکر میکند که چه کار باید بکند. یکی از طراحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام آرام و بتدریج طلبکاری ایجاد نمایند و طرف مقابل را وادار به عقب نشینی کنند. به مجردی که عقب نشینی کردید، طلبکاری دیگری شروع خواهد شد. حالا بعضیها میگویند چیزی بدهیم، چیزی بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچ چیز نخواهند داد. شعارهایی را درست میکنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشته اند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت میگذارند. اگر قرار است قدرتی این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم بکشد و بگوید من قوی هستم و میزنم و میبرم و میبندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جا خوردن، حد يقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مینشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول میکنید، بعد یک مطالبه ی دیگری را مطرح میکنند: فلان دولت غیرقانونی را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و همان تهدیدها، به مجردی که فلان دولت غیر قانونی را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح میشود: اسم اسلام را از قانون اساسيتان بردارید. شما باید ذره ذره عقب بنشینید؛ این حد يقفی ندارد. این حد يقفی ندارد. من این موضوع را بارها به بعضی از مسئولانی که دچار وسوسه و واهمه هایی بودند، گفته ام که حد يقف فشار آمریکا کجاست، آن را مشخص کنید، که اگر به آنجا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشاری علیه ما نخواهد بود. من عرض کنم حد یقف کجاست؟ آنجایی است که شما - که چنین حقی را نه شما دارید، نه من - از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت مردمی را نمیخواهیم؛ هر کسی که شما مصلحت میدانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حد يقف است؛ اول اسارت مملکت. مگر میتوانیم؟ من و شما مگر میتوانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقی داریم؟ این ملت ما را برای این سر کار نیاورد.( بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 7/3/1382)

فصل ششم: شیوه ها، ابزارها و زمینه‌های دشمن