فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

تخریب وحدت ملی؛ باورساز و امید

دشمن سه هدف مرحله ای و مقطعی را تعقیب میکند. اول، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده ی توسری خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمیکرد و این ملت پیش نمیرفت. دشمن میخواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظر دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومت بخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم «اصلاح» میگذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسله جنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار دست آنهاست، جزو دشمنانند؛ مثل جبهه ی قاسطین که من سال گذشته در مورد امير المؤمنين علیه السلام عرض کردم. در مقابل حکومت علوی، سه جبهه وجود داشت: قاسطین و مارقین و ناکثین. مارقین و ناکثین، جبهه ی داخلی و جبهه ی خودی بودند؛ منتها خودیهای فریب خورده و به دام افتاده- یا به دام ثروت طلبی و مقام خواهی و عقده های خودشان، یا به دام جهالتها و حماقتها و تعصبهای خودشان - اما جبهه ی قاسطين، جبهه ی دشمن بود؛ جبهه ی آشتی ناپذیر بود؛ با على آشتی بکن نبود. آمدند به امیر المؤمنين علیه السلام عرض کردند: «یا امیر المؤمنین! بگذارید جناب معاوية بن ابی سفیان چند صباحی در رأس حکومت بماند» اما حضرت فرمود: «نه؛ اگر من حاكمم، او نمیتواند استاندار این حکومت باشد؛ باید کنار برود.» آنها امیر المؤمنین علیه السلام را تخطئه کردند و گفتند بی سیاستی کرده است. بعضی از نویسندگان تا امروز هم میگویند امیرالمؤمنین عليه السلام بی سیاستی کرد! اما خودشان بی سیاستند؛ امیر المؤمنین علیه السلام بسیار پخته عمل کرد؛ برای اینکه معاوية بن ابی سفیان، جناب طلحه و زبیر نبود که اگر آن امتیازی را که میخواست، به او میدادند، او ساکت مینشست؛ نه. آن جبهه، جبهه ی قاسطین بود؛ جبهه ای بود که با جبهه ی علوی نمیساخت؛ در هیچ شرایطی هم نمیساخت. هر چه او عقب میرفت، این یک قدم جلو می آمد و جز در میدان جنگ، نقطه ی تلاقی با هم نداشتند. امیرالمؤمنین علیه السلام این را میدانست و لذا تا زمانی که بر سر کار بود، جبهه ی قاسطین هیچ کار نتوانستند بکنند و همیشه شکست خوردند؛ اما وقتی امیر المؤمنين علیه السلام به شهادت رسید- که شهادت على هم به دست آن گروههای شبه خودی متعصب عقده ای بدفهم کج فهم فریب خورده بود، نه بیگانه ی آنچنانی آن بیگانه ها- قاسطین- حکومت را گرفتند و با گذشت چند سال، نشان دادند که ایده آل آنها در حکومت چیست! حکومت «حجاج بن يوسف» در همین کوفه به وجود آمد؛ حکومت «یوسف بن عمر ثقفی» به وجود آمد؛ حکومت یزید بن معاویه به وجود آمد! معلوم شد که آن جریان، اصلا جریانی نیست که بتواند در یک نقطه با جریان علوی تلاقی کند. (بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران26/9/1378)

ایجاد اخلال در وحدت ملی

اقبال ملتهای مسلمان در همه جای دنیای اسلام- بعضی جاها با شتاب بیشتر و بعضی جاها با شتاب کمتر- به امور معنوی و دینی، روزبه روز زیاد شده است. اما موضوع وحدت، موضوع یکپارچگی، موضوع یک جهتی دنیای اسلام و موضوع « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا»( )، که قرآن ما را به آن امر میکند، متأسفانه، آنگونه که باید باشد، نیست و این کار دشمن است. ملتهای اسلامی مایل به اتحادند. اما دشمن تلاش ویژه ای برای اخلال در این امر انجام میدهد؛ یعنی از طرق مختلف سرمایه گذاری مادی و معنوی مخصوصی برای ایجاد تفرقه میکند که بخشی از این سرمایه گذاری، مربوط به سابق است و مثل تقویت ناسیونالیستهای افراطی، از قبل از انقلاب است.( بیانات در دیدار کارگزاران نظام، به مناسبت عید سعید فطر 21/11/1375)

ایجاد ناامنی در مرزها

عزیزان من! جوانان! این مطالبی که من به شما عرض میکنم، جزو بینات و واضحات فضای عمومی کشور است. در قبل، این حرفهایی که الآن عرض میکنم، برای هیچ کس در این کشور تازگی نداشت؛ چون همه با تمام وجود آن را لمس میکردند؛ اما امروز نسل جوانی که آن روز را به درستي لمس و درک نکرده، در میدان است. ناامنی تبلیغاتی و ناامنی سیاسی از طرف دشمن به قدری پرفشار است که میخواهد مانع شود و نسل جوان امروز، این حقایقی را که ده سال قبل، پانزده سال قبل جزو واضحات بود، انکار کند و پوشیده بدارد. من میخواهم ذهن شما نسل جوان امروز را به این حقیقت متوجه کنم که حتی حقایق به این روشنی را که برای کسانی که آن روز در این مملکت صحبت میکردند و امروز هم اکثر مردم مملکت را تشکیل میدهند، چیزهای جدیدی نیست - دشمن میخواهد با حمله ی سنگین تبلیغاتی و سیاسی خود بپوشاند. آن روز به نفع عراق که با ما وارد جنگ شده بود تا مرزهای ما را ناامن کند، همه ی قدرتهایی که در دنیا میتوانستند در این زمینه کاری بکنند، وارد شدند. عده ای- یا ناخردمندانه و یا خائنانه - میخواهند از یاد این ملت ببرند که دشمنی رژیم آمریکا با ملت ایران، چقدر برای این ملت خسارت ایجاد کرده است و هنوز هم خسارت ایجاد میکند؛ میخواهند این را انکار کنند! همین رژیم آمریکا -که آن روز ما به صورت تحلیل میگفتیم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ریز آن منتشر شد- به عراق کمک کرد؛ کمک الکترونیکی، کمک تسلیحاتی، کمک در روشهای جنگیدن، کمک مالی، کمک مستقیم و غیر مستقیم! ناتو هم کمک کرد؛ بسیاری از کشورهای عربی هم کمک کردند؛ برای اینکه بتوانند با فشار ناامنی، نظام انقلابی را از پا بیندازند و یا به زانو درآورند. باز هم همت جوانان این مملکت، دلهای پاک و با ایمان این کشور، همین بسیج، همین سپاه، همین ارتش، همین انسانهای مؤمن و پاک نهادی که در پشت جبهه ها کانون همت را گرم نگه میداشتند، توانست بر تمام توطئه های دشمن فائق آید و به رژیم مهاجم و به همه ی پشتیبانانش- از آمریکا و شوروی آن روز و دیگران -تودهنی بزند و ملت ایران را بعنوان قهرمان این برهه، در مقابل چشم جهانیان قرار دهد و امنیت را بعنوان بزرگترین نعمت به این مملکت برگرداند؛ مرزها را آرام کند و برای شهرهایی که زیر بمباران بودند که در دوران جنگ، تقریبا نیمی از جغرافیای این کشور در زیر بمباران بود. اعاده ی امنیت کند؛ برای زن و مرد، برای کاسب، برای عالم، برای دانشجو، برای کارگر، برای سیاستمدار، برای رئیس، برای مرؤوس و برای همه ی کسانی که به امنیت نیاز دارند، امنیت ایجاد کند؛ حتی برای آنهایی که ناشکرانه این امنیت را انکار میکنند. بنابر این، دلهای با ایمان و عزم ایمانی و راسخ این جوانان، امنیت را برای همه ی مردم به وجود آورد.( بیانات در مراسم دیدار گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد 10/6/1378)