عکس العمل دشمن، نشاندهنده ی صحت کار ما
تاریخ کوتاه انقلاب ما سرشار از حوادثی است که هرکدام از آنها به تنهایی ملّتی را به تفکر و تأمل وادار میکند. در همهی این رویدادها، دو نکته ی روشن مشاهده میشود: اوّل، خباثت دشمن؛ و دوّم، مقاومت و ایمان عمیق و کم نظیر ملّت مسلمان و با اخلاص ما. بارها گفته ام که قبل از پیروزی انقلاب، دستگاه جبار برای هر کلمه ای که منادیان نهضت اسلامی در سرتاسر کشور بر زبان می آوردند، فشارهای زیادی را متوجه آنها میکرد؛ در حالی که خودشان على الظاهر کارهای شبه اسلامی ـ سخنرانی مذهبی، تلاوت قرآن، روضه خوانی و ... ـ انجام میدادند! آنها روی کارهای مبارزان، به شدت حساس بودند. عکس العمل دشمن در آن زمان، نشاندهنده ی صحت کار ما بود. اصولا تا وقتی دشمن تهدید نشود، به عکس العمل وادار نخواهد شد. عکس العمل دشمن، نشاندهنده ی این است که کار و حرف و پیام و اقدام ما برای او خطرناک است. (بیانات در مراسم بیعت ائمه جمعه، روحانیون، مسئولان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اقشار مختلف مردم و خانواده های معظم شهدای استانهای یزد و کهکیلویه و بویراحمد 11/4/1368)
خواست دشمن، کنار آمدن جمهوری اسلامی با آنها
انقلاب اسلامی تحول عظیمی را در شخصیت و روح و وجود مسلمانان در همه ی عالم به وجود آورده است و باید هم به وجود بیاورد و این را هم خبر داریم که آنها از این موضوع به شدت عصبانی اند. استکبار در مقابل این پدیده دو راه بیشتر ندارد. اگر توانست یکی از این دو راه را در پیش گیرد، خود را از خطرِ بیداری اسلامی نجات میدهد. به هر حال، انقلابی به وجود آمده است و حکومت مقتدری با رهبر عظیمی مثل امام راحل، خود را به دنیا نشان داده است. اگر میتوانستند جلویش را بگیرند، علاج آن بود؛ امّا نتوانستند و این اتفاق افتاد. حال که اتفاق افتاده و کار گذشته است، چه کار کنند؟ دو راه بیشتر ندارند. اگر توانستند یکی از این دو راه را بروند و به یکی از این دو مقصود برسند، خطر از سر استکبار برطرف شده است، وگرنه خطر هست. تلاش آنها برای این است که یکی از این دو راه را در پیش گیرند. یکی این است که جمهوری اسلامی؛ این بنای مستحکم را مضمحل کنند و از بین ببرند. اگر بتوانند چنین کاری بکنند، برای مسلمانان عالم تجربه میشود و میگویند: «خب؛ چه فایده ای دارد! ما زحمت بکشیم، کشته بدهیم، این همه مشکل برای خود درست کنیم و آخرش هم بعد از پنج سال، ده سال، پانزده سال، مثل ایران شویم. جمهوری اسلامی از بین رفت، تمام شد.» این یک تجربه میشود. خطر از سر دشمن، به خیال خودش، برطرف میگردد. این تحلیل آنهاست. البتّه ما در این خصوص هم حرف داریم. اگر این کار نشدنی و رؤیای بی تعبیر؛ یعنی از بین بردن جمهوری اسلامی ـ العیاذ بالله ـ روزی انجام گیرد، باز مشکل استکبار لاینحل باقی خواهد ماند؛ هرچند آنها خیال میکنند مشکلشان حل خواهد شد. به این دلیل تلاش میکنند بلکه بتوانند این نظام را با محاصره اقتصادی، جنگ و تهدید مضمحل کنند و از بین ببرند. تاکنون چندین بار هم تصمیم گرفتند کارهای خطرناک بکنند، امّا دیدند نمیشود. به هر حال گیر کردهاند. مانده اند که با جمهوری اسلامی چه کنند! راه دوّم که به خیال آنها آسانتر است؛ امّا همان اثر را دارد، این است که کاری کنند جمهوری اسلامی بماند، لکن با استکبار ـ دشمن دیروز ـ کنار بیاید و دست از شعارهای مخالف خود بردارد. اگر این کار هم انجام گیرد، باز خطر از سر استکبار برطرف شده است. چرا؟ چون سازش و کنار آمدن جمهوری اسلامی با استکبار، روحیه مسلمان را ـ که در همه جای دنیا روحیه پیدا کرده اند ـ دچار ضربه و صدمه خواهد کرد و خواهند گفت: «فایدهای ندارد! ملّتها جان میکنند، زحمت میکشند، بعد رهبران، مثل رهبران جمهوری اسلامی ایران میشوند. ببینید چه کردند! در نهایت تن به سازش دادند!» باز خطر از سر استکبار برطرف خواهد شد. تمام کارهایی که امروز آمریکا و صهیونیسم و مزدوران و ایادی آنان و شبکه ی تبلیغاتی و نظامی و امنیتی و بقیه ی وابستگانشان میکنند، در جهت یکی از این دو راه است. میگویند یا ضربه بزنیم که جمهوری اسلامی از بین برود، یا فشار بیاوریم که مسئولان جمهوری اسلامی بیایند بگویند ما با شما آشتی میکنیم! خوب؛ بالاخره آنها هم آرزوهایی دارند! بالاخره رؤسایشان هم جوانند و آرزو بر جوانان عیب نیست! بگذار آرزو کنند که یا جمهوری اسلامی را دچار شکست و اضمحلال کنند، یا جمهوری اسلامی را وادارند که از آمریکا عذرخواهی کند و بگوید ما این چند ساله بدی کردیم؛ به شما بد گفتیم، مرگ بر آمریکا گفتیم، شما ببخشید! آنها آرزوی خودشان را دارند؛ امّا نکته ی اساسی اینجاست که آیا این آرزوی خام شدنی است یا نه؟ من عرض میکنم: ملّت ایران! ای کسانی که در زمان حاضر بزرگترین حماسه ی تاریخ معاصر را به وجود آوردید! بدانید که این آرزوهای آمریکا در یک صورت نشدنی و در صورت دیگر کاملاً شدنی است. در چه صورتی نشدنی است؟ در صورتی که آحاد و قشر های مردم، همچنان که در صحنه حضور داشتند، انقلاب را مال خودشان و مسئولان را از خودشان دانستند و به مسائل کشور و انقلاب حساس بودند، از اکنون به بعد هم در صحنه حضور داشته باشند، انقلاب را مال خودشان بدانند. (بیانات در خطبه های نماز جمعه 20/11/1374)