بی باک بودن دشمن در ارتکاب جنایت
دستهای دشمن، بی ملاحظه و در ارتکاب به جنایت بی باک است که اگر این حادثه، حادثه ای محسوب شود که برنامه ریزی کرده و عمداً خواسته باشد آن را به وجود آورد، کسانی را از بهترین عناصر یک کشور ـ جوان و دانشجو؛ آن هم اینگونه دانشجویانی ـ انتخاب کند! به خیال او، جرقه اینطوری زده شد. منتها محاسباتش غلط از آب درآمد؛ که حالا من خواهم گفت اشتباهات دشمن در محاسبات کجاها بود. من که این اشتباه او را در محاسبه میگویم، میدانم که نمیتواند این اشتباه محاسبه ها را درست کند؛ یعنی راهی ندارد. نه اینکه بگویم کجا اشتباه کردی که برود اشتباهش را تصحیح کند؛ نه. دشمن قادر نیست خودش را از این تناقض و از این موقع و موقف اشتباه خارج کند. (بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران 8/5/1378)
***
انقلاب اسلامی یک تجربه ی جدید و یک حرف نو در دنیاست. نظام اسلامی یک حرف تازه در محیط سیاسی عالم است. این چیزی نیست که نظامهایی که منافع کلان قدرتهای مستقر و مسیطر عالم به آن آنها وابسته است، حاضر باشند به آسانی از سرش بگذرند. لذا مقابله و معارضه و کارشکنی و تهدید میکنند؛ برای اینکه بتوانند این تجربه ی جدید را به شکست بکشانند. بنابراین، مشکلات، تحمیلی است. علاوه بر ضعفها و فتورها و بی فکریها و عقب ماندگیهایی که در طول زمان بر ملّت و کشور ما تحمیل شد، فشارهای دشمن هم زیاد است. در این محیط حقیقتاً جنگ احزابی، مسئولان نظام وظیفه دارند از همه ی توانشان استفاده کنند؛ برای اینکه بتوانند یک قدم جلو بروند و کاری انجام دهند و یکی از مشکلات را حل کنند و گرهها را بگشایند؛ و این با اخلاص، با صفا، با همکاری، با حفظ آن مبانی ای که این انقلاب بر اساس آن به وجود آمد، ممکن است. عزیزان من! شما بدانید که دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، برنده ترین حربه ای که در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتاری اقتصادی مردم است. روی این مسأله باید فکر کرد. گرفتاریهای اقتصادی مردم، همین بیکاری ای است که در کلمات شما تکرار میشود و درست هم هست؛ همین کمبودها و همین مشکلات فراوان است. البتّه فسادهای گوناگون، سوء استفاده های گوناگون، تبعیضهای گوناگون، مشکلات اداری و مشکلات قضایی هم در کنارش هست. اولویت اوّل برای شما این است که امید مردم را حفظ کنید. الویت اوّل این است که شکم مردم را سیر کنید. میشود نشست و حرفهای روشنفکری زد: اگر فلان طور نشود، فلان طور نخواهد شد؛ اگر چنین نشود، چنان نخواهد شد؛ امّا باید دید واقعیت چیست. (بیانات در دیدار با نمایندگان دوره ی ششم مجلس شورای اسلامی 29/3/1379)
توهم نبودن توطئهی دشمن
اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئه ها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلا نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز کی میرقصند. ولی، این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئه ها وجود دارد. در عین حال این کشور، این نظام نه فقط سست نمیشود، ضعیف نمیشود؛ جامعه ی علمی اش، جامعه ی پیشرفته اش ـ که همین شما جوانها باشید ـ امروزش از ده سال قبلش به صورت آشکاری جلوتر میرود. این معنایش چیست؟ این معنایش حقانیت است. این معنایش اصالت است. این معنایش ریشه دار بودن است. « أَلَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ » (22)؛ اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم. (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور 6/8/1388)
توطئه و خدعه ی همیشگی دشمن
شما از پیروزی انقلاب گذشته، بارها به دشمن تودهنی زده اید و او را دچار شکستی خفت بار کرده اید، امّا باز هم دشمن دست به توطئه و خدعه و خباثت خواهد زد. البتّه او انتظار دارد که ملّت ایران دهها بار دیگر هم در مقابله با توطئه های خبیثانه اش، مشت محکم خود را به دهان و سینه ی او بکوبد و ان شاء الله خواهد کوبید. برای این کار، بیداری ملّت ایران وحدت کلمه ی شما مردم همیشه لازم است. (بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران 23/4/1368)
***
جنگ تبلیغاتی عظیمی را در هر برهه ای که لازم دانستند، علیه جمهوری اسلامی به راه انداختند و در یکی دو هفته اخیر بعد از بیست و دوی بهمن، پس از آنکه گیجی و عدم قدرت تحلیل آنها برطرف شد، حجم عظیمی از تبلیغات را علیه جمهوری اسلامی شروع کردند و هر کاری که توانستند، انجام دادند. ملّت ایران باید توجه داشته باشند که دشمن دست به هر کاری میزند: از شایعه پراکنی و دروغ آفرینی تا تحریک و بزرگ کردن ضعفها و ایجاد فضای غبارآلود و نومید کننده از آینده؛ درست همان چیزهایی که برای دشمن آرامبخش است. (بیانات در دیدار با جمع کثیری از پاسداران، در سالروز میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار 10/12/1368)
***
بعضی خیال میکنند حمله به دشمنان، معنایش این است که انسان حتماً توپ و تفنگ به جایی ببرد؛ یا فریاد سیاسی بلند کند. البتّه این هم در مواقعی لازم است. بله؛ لازم است انسان فریاد سیاسی هم بزند. بعضی اینطور خیال نکنند که وقتی ما به مسأله ی فرهنگ اشاره میکنیم، منظور فریاد کشیدن بر سر دشمن است؛ نه. البتّه آن هم جای خودش کار لازمی است؛ امّا فقط آن نیست. کار سازندگی انسان بر روی خود، بر روی فرزندان، زیردستان و کسان و بر روی امت اسلامی، بزرگترین کارهاست. دشمن دائم پنجه میزند، برای اینکه بتواند این سدّ عظیم را به نحوی متزلزل یا نازک و نفوذپذیر کند. دشمن که رها نمیکند. دشمن با عظمت ظاهری و پوشالی خود، همه ی استکبار غربی و فرهنگ منحط جاهلی و طاغوتی است. این دشمن در طول قرنها به وجود آمده است؛ بر همه ی منافذ عالم ـ منابع اقتصادی، فرهنگی، انسانی و سیاسی ـ دست و چنگ انداخته است. حالا با یک مانع مهمی که اسلام واقعی است ـ نه اسلام ادعایی ـ روبه رو شده است. البتّه اسلام ادعایی هست. اسمشان مسلمان است. سر سفره ی آن، هم مینشینند؛ هم میچرند؛ انگشتان را میلیسند! طبیعی است آنکه ترسی ندارد. (بیانات در دیدار پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار 24/9/1375)