فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

علل دشمنی دنیای استکبار با نظام اسلامی

نظام جمهوری اسلامی با دنیای استکبار، با آمریکا، با دولتهای دیگری از بلوک استکبار، معارضات و اختلافاتی دارد. اختلاف بر سر چیست؟ این نکته ی مهمی است. دعوا بر سر چیست که امروز وقتی تحلیلگران تحلیل میکنند، میگویند در مسائل گوناگون دنیا که آمریکا وارد میشود، گوشه چشمی به جمهوری اسلامی و ملت ایران دارد؛ چرا؟ علت چیست؟ ماهم وقتی به مسائل داخلی خودمان نگاه میکنیم، میبینیم، بسیاری از مشکلات ملّت و کشور ما به طریق مختلف، از ناحیه ی تحمیل آمریکاییهاست؛ چرا؟ علت چیست؟ بایستی این را با نگاه دقیق جستجو و پیدا کرد.
دعوا بر سر چند مسأله ی سیاسی نیست. خوب، دو کشور با همدیگر سرمسائلی ممکن است اختلاف داشته باشند که مینشینند با مذاکره این اختلاف را حل میکنند؛ تمام میکنند. مسأله ی جمهوری اسلامی و دولت مستکبر آمریکا از این قبیل نیست. مسأله، مسأله ی دیگری است؛ مسأله ریشه ای تر است. مسأله این است که رژیم ایالات متحده ی آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم، داعیه ابر قدرتی مطلق دنیا را داشت. البتّه آنروز شوروی در مقابلش بود، امّا این مسأله ی رقابت بین آمریکا و شوروی آن روز صرفاً رقابت بین دو ابر قدرت نبود. آمریکا میخواست برروی تمام منابع طبیعی عالم دست بگذارد. عملاً هم منطقه ی عظیم و حساسی که به آن خاورمیانه میگویند و شمال آفریقا و خلیج فارس ـ منطقه ی نفت ـ در پنجه ی اقتدار آمریکا بود. نفت، خون حیاتبخش تحرک دنیای امروز است. حالا فردا چه بشود، نمیدانیم؛ امّا امروز و توی دنیا، نفت مایه ی تولید، مایه گرما، مایه ی نور و روشنایی و در واقع مایه ی حیات برای خیلی از کشور هاست. اگر نفت نباشد، کارخانه ها نیست، تولیدات نیست، تجارت ها نیست. نفت یعنی خون؛ یعنی زندگی. حالا بخش اعظم این نفت توی این منطقه است؛ منطقه ای که اسمش خاورمیانه است. تسلط براینجا مهم است که آمریکا هم تسلط پیدا کرده بود.
در وسط خاورمیانه، ایران قرار داشت؛ پایگاه اصلی استکبار. در اطراف ایران کشور های مختلفی بودند که هرکدام به نحوی در اختیار آمریکا بودند. شوروی البتّه در این خلال دست اندازیهایی کرده بود، امّا آمریکاییها غلبه داشتند و این روال باید ادامه پیدا میکرد. البتّه طمع ورزی مخصوص این منطقه و مخصوص نفت نبود. آمریکاییها در آمریکای لاتین، در آفریقا، در شرق آسیا و در جاهای مختلف ـ که حالا جای تفسیر آن نیست؛ یک وقتی به شما جوان ها عرض خواهم کرد ـ مشغول تحکیم قدرت خودشان بودند و پیش هم میرفتند و روزبه روز سلطه را تقویت میکردند و رقبایشان را روزبه روز عقب میکشیدند.
در وسط این بحبوحه ی روز افزونی اقتدار استکباری در حساس ترین نقطه، انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد که مهم ترین شعار این انقلاب مقابله با ظلم و استکبار بود؛ دفاع از حقوق ملّتها بود. انقلاب اسلامی این نقطه ی اصلی یعنی ایران را از زیر سیطره ی آمریکا بیرون کشید. یک روز آمریکاییها تو همین کشور شما، توی همین تهران شما، توی مناطق مختلف کشور، در همه ی نقاط حساس، آدم داشتند؛ در نیروهای مسلّح، در بخشهای مربوط به مالیه و دارایی، در بخشهای حسّاس سیاست، در بخشهای امنیّت، عناصر و آدمهای آنها همه کاره بودند. خود شاه مملکت هم که رئیس همه ی دستگاه های کشور بود و دخالت در همه ی امور میکرد، گوشش به دهان سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. اگر آنها چیزی میخواستند و اصرار داشتند، او ناگزیر، خواه و ناخواه، اطاعت میکرد. گاهی هم نیمخواست، امّا مجبور بود اطاعت کند و اطاعت میکرد. از یک چنین نقطه ای آمریکاییها بیرون رانده شدند. خوب، این خیلی حادثه ی مهمی بود؛ این زخم کوچکی نبود. (بیانات در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در آستانه ی سالروز سیزده آبان 8/8/1387)

تمام نشدنی دشمنیها

کشورهای استکباری همیشه میخواهند زور بگویند، بچاپند، ثروت قدرت عالم در اختیار آنها باشد؛ ملّت هایی هم باشند که کار کنند، زحمت بکشند و منابعشان به غارت برود. هر حرکتی که در مقابل آنها بایستد، با آن دشمن میشوند؛ و اسلام در مقابل آنها می ایستد. علت اینکه استکبار با ایران مخالف است، این است. علّت دشمنی عمیق آمریکا با انقلاب اسلامی و با اسلام، این است. این دشمنی، تمام شدنی نیست. در اینجا آن عامل تعیین کننده که می تواند صحنه را به سود یک طرف سنگین کند و تغییر بدهد و میتواند معین نماید که کدام یک از دو طرف پیروز خواهند شد، عبارت از حقیقت، مفید بودن برای انسانیت، دلهای مؤمن و قدمهای استوار است، و اینها در طرف ما و پیش ماست. (بیانات در دیدار با فرزندان ممتاز شاهد، جانبازان شهرهای مختلف، جمعی از دانش آموزان مدارس تهران، و گروهی از ورزشکاران و مسئولان سازمان تربیت بدنی کشور 21/6/1369)
من معتقدم، این حجّت خداست که به نفع جمهوری اسلامی تمام کرده است. هرجا جناح خبیث و پلید و منفوری هست، با جمهوری اسلامی بد و مخالف و دشمن است؛ درست مثل زمان رسول اکرم (ص) که اشراف فاسد و زورگوها و دشمنان طبقات مظلوم و محروم و کسانی که خودشان به این طبقات ظلم میکردند و منافقان که در دلشان مرض بود، با دعوت پیامبر مخالفت کردند. امروز عیناً همان جناحها در برابر جمهوری اسلامی ایستاده اند؛ چون جمهوری اسلامی راه پیامبران را طی میکند. (بیانات در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حضرت رضا (ع) 2/1/1369)

حجم دشمنیها

جنگ را علیه ایران ـ اگر نگوییم راه انداختند ـ پشتیبانی کردند. احتمال دارد که در راه اندازی جنگ عراق علیه ایران هم، آمریکاییها دست داشته باشند. منتها چون نمیخواهیم تا یقین نداشته باشیم، چیزی بگوییم؛ میگوییم احتمال دارد. امّا پشتیبانی آنها از عراق، یقینی و قطعی است. همه رقم پشتیبانی کردند. ملّت ایران از یادش میرود؟ همه نوع کمکی که عراق لازم داشت به آن کردند. ملّت ایران فراموش میکند؟ این صدام حسین و رژیم بعثی که در قضیه حمله به کویت، در مطبوعات آمریکایی و در نظرات رسمی آمریکا، آن چهره ها را برایش ترسیم کردند، در دورانی که خانه های مردم در سی، چهل شهر ایران را در آن واحد با موشکها میکوبید، برایشان یک چهره ی خواستنی و محبوب و پسندیده بود! ملّت ایران اینها را فراموش میکند؟ با ملّت ایران دشمنی کردند؛ باز هم دشمنی میکنند و علّت دشمنی هم معلوم است. حال ممکن است کسی بپرسد: چرا اینقدر دشمنی میکنند؟ از اوّل چرا کردند؟ علّت این است که ملّت ایران، با ایمان اسلامی و با فرهنگی که این مبارزه و این انقلاب و آن امام به آن بخشیده است، تسلیمِ تسلط قدرتها نمیشود. آمریکاییها هم این را دوست ندارند. سردمداران استکبار دنیا ـ در رأس همه و بیش از همه، آمریکا ـ دولتها و ملّتهای تسلیم را دوست میدارند. میخواهند ملّتها و دولتها تسلیم آنها باشند و هرچه آنها میگویند، گوش کنند. نگاه کنید و وضع اینها را در دنیا ببینید! وقتی ملّتی ایستاده است؛ قبول ندارد و میگوید شما که هستید؟ شما یک کشور، ما هم یک کشور؛ شما یک دولت، ما هم یک دولت؛ شما دولتی هستید که ثروتمندید، پول دارید، پیشرفتهای علمی دارید؛ ما هم ملّتی هستیم که استعداد درخشان داریم، سابقه درخشان داریم، امکانات داریم، ذخایر ارضی داریم؛ شما یکی، ما هم یکی. وقتی ملّتی با این استقلال و با این احساس توانایی و قدرت در صحنه حاضر میشود و دولتی به آنها، به چشم یک ابر قدرت نگاه نمیکند، دیگر تحملشان تمام میشود. این، طبیعت سردمداران استکباری است. میروند سراغ اینکه ببینند چنین فکری را این ملّت از کجا پیدا کرده است. اگر کسی این فکر را به این ملّت داده بود، از اعماق با او دشمن میشوند. مثل اینکه با امام، از اعماق وجودشان دشمن بودند. (بیانات در آستانه ی سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و روز ملّی مبارزه با استکبار 11/8/1373)