فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

دشمنشناسی؛ اوّلین قدم مبارزه

بحمدالله امروز جمهوری اسلامی در سطح دنیا دارای عزّت و چهرهی پیشرونده است. تلاشهای آمریکاییها برای اینکه بتوانند ملّت و دولت ایران را محاصره کنند و در انزوا بیندازند، به جایی نرسیده است و هرگز هم به جایی نخواهد رسید. ملّت ما پشت سر مسئولان نظام ایستاده است. شناختن دشمن از همه مهمتر است. دشمن سعی میکند خود را دوست جلوه دهد و شعارهای ملّتها را عوض کند؛ کما اینکه شعار ضدّیّت با صهیونیسم را در میان بعضی از دولتمردان عرب، تبدیل به یک شعار انحرافی کردند! یکی از کارهایشان تبدیل کردن شعارهاست. ملّت و دولتی تسلیم میشود که دشمن را درست نشناسد، یا دچار فساد و بدبختی باشد؛ امّا اگر دشمنشناسی بود ـ که من این توصیه را به جوانان دارم ـ آن وقت شعارها، شعارهای روشن و آگاهانهای خواهد بود و آنچه که دشمن میخواهد، به فضل پروردگار آن را در میان ملّت ایران به دست نمیآورد. امیدواریم خدای متعال شما جوانان را حفظ کند. با نور هدایت خود همهی دلها را هدایت کند و گامهای ملّت ایران را استوار بدارد و دشمنان ملّت ایران را منکوب فرماید و انشاءالله شما جوانان با توجّهات ولی عصر (ارواحنافداه) آیندههای روشن و درخشان را در این کشور ببینید و با دست خودتان بسازید. (بیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا (روز ملی مبارزه با استکبار جهانی) 12/8/1378)

شناخت دشمن

من در صحبتهای خود بارها از دشمن اسم آوردهام و راجع به دشمن صحبت کردهام. بعضی نسبت به این رویکرد، حسّاسیّت نشان دادند؛ گفتند یا فهماندند که شما چرا مرتّب به دشمن میپردازید. من در جواب آنها همیشه گفتهام و اکنون هم میگویم که اگر فرض کنیم دشمنی بر سر هر راهی وجود دارد، خردمندانه نیست که انسان دشمن را نبیند و وجود او را عدم فرض کند. اگر فرض کنیم که دشمن در کمین ما نیست، این لزوماً به این معنا نیست که او در کمین ما نباشد. اگر دشمنی فرض میشود، باید او را شناخت و از او برحذر بود. ما در زمینهی مسألهی سیاسی بزرگ کشورمان ـ یعنی پیدایش نظام نو، نظام بیسابقه، نظامی که دارای پیام و سخن تازهای است؛ یعنی نظام جمهوری اسلامی ـ از روز اوّل تا به حال با دشمنانی مواجه بودهایم. اگر ما چشم خودمان را بر این دشمنها ببندیم، این دشمنها از بین نمیروند. اگر ما به خودمان تلقین کنیم که او دشمن ما نیست، او از دشمنی منصرف نخواهد شد؛ باید دشمن را شناخت. (بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل 5/5/1379)
***
نظام سلطه، مثل اختاپوسی خطرناک و مثل سرطان دنیا را گرفته است. کشور ما جزو نقاط سالم دنیاست. نمیگوییم همهی دنیا ناسالمند. ممکن است نقاط معدودی در دنیا سالم مانده باشند. کشور و دولتی که از نظام سلطه و کمند این عنکبوت خطرناک تنندهی در تار و پود ملّتها و کشورها، سالم و برکنار مانده است، نظام جمهوری اسلامی است. طبیعی است که علیه شما بیدار باشند، فکر کنند و هر تلاشی انجام دهند. شما هم باید بیدار باشید. دانشجو، طلبه و دانش آموز باید بیدار باشد. بچههای دبیرستانی، دخترها و پسرها باید بیدار و هوشیار باشند. امروز از همهی شما این انتظار هست. شما نسل برگزیدهی این کشورید. دشمن باید شناخته شود. این اولین قدم است. (بیانات در دیدار دانشجویان و دانش آموزان 10/8/1374)

دشوار نبودن شناسایی دشمن

امّا امروز به معنای حقیقی کلمه در دنیا دشمن داریم. آیا میتوانیم دشمن را از دشمنی منصرف کنیم؟ این یک سؤال است. آیا میتوانیم با دشمن مقابله کنیم؟ این هم سؤال دیگری است. پاسخ به این سؤالها را باید داد. هر انسان صاحبِ آگاهی از مسائل سیاسی عالم، میتواند پاسخ این سؤالها را با تأمّلی نه چندان دشوار پیدا کند. بحث من بر سر این نیست که ما حالا بیاییم دشمن را به طور مشخص با نشانهها و با خصوصیّات معرّفی کنیم؛ نه. شناسایی دشمن دشوار نیست. آنچه مسلّم است، این است که یک نظام سلطهی جهانی وجود دارد که امروز در رأس آن، رژیم آمریکاست. در گذشته دیگرانی بودند، ممکن است در آینده هم قدرتهای دیگری باشند. امروز آمریکا منافع خودش را در دنیا تعریف کرده ـ پنهانی هم نیست ـ در مقالاتشان نوشتهاند؛ در تحلیلهای سیاسیشان، منافع خودشان را تعریف کردهاند. منافع آنها عبارت است از ایجاد دنیای یک قطبی؛ یعنی در رأس مجموعهی کشورهای عالم، دولتی به نام دولت آمریکاست و در بدنه، انواع و اقسام دولتها هستند؛ بعضی دارای قدرت علمی و پیشرفتهای علمی و دارای توان نظامیاند؛ باید با آنها به نحوی ساخت و در معارضهی با آنها، منافع آنها را بر منافع خود ترجیح داد ـ این تحلیل آمریکایی است ـ دولتهایی هم هستند که از اقتدار نظامی یا اقتدار اقتصادی برخوردار نیستند؛ اسمهایی برای آنها گذاشته میشود: کشورهای در حال توسعه، کشورهای ـ در اصطلاح قبلی ـ جهان سوّم. از همهی فرصتهای اینها که میتوان برای توسعهی اقتدار آمریکا استفاده کرد، باید استفاده کرد. اگر به انرژی آنها احتیاج داریم ـ نفت آنها، گاز آنها ـ باید راه را به سمت نفت و گاز آنها به هر کیفیّتی باز کرد. اگر به بازار مصرف آنها احتیاج داریم، به هر کیفیّتی که ممکن است، باید این راه را به سوی بازار مصرف آنها باز کرد. اگر به حضور سیاسی و اقتصادی در میان آنها نیاز است، باید این راه را گشود. اگر دولتهای مزاحمی در آن کشورها بر سر کارند، باید آن دولتها را کنار زد. اگر اندیشههای مزاحمی در آن کشورها وجود دارد، باید آن اندیشهها را از فضای ذهنی جامعه زدود. اگر شخصیّتهایی در آن کشورها هستند که میشود آنها را خرید، باید خرید. اگر نیروهایی در آن کشورها هستند که میشود از آنها بعنوان نیروی فشار علیه دولتهایی که با این سیاست مخالفند، استفاده کرد، باید خرج کرد و به کار برد. این سیاست استکباری است. امروز آمریکا این سیاست را دارد. یک روز انگلیس داشت؛ آن روزی که در شرق و غرب دنیا حاکمیت پادشاهی انگلیس تثبیت شده بود؛ در آسیا، در شبه قارهی هند، در استرالیا، در کانادا و در جاهای دیگر. قبل از آن هم روسیهی تزاری نسبت به همان منطقهی محدودی که روی آن نفوذ و فشار داشت، این سیاست را اعمال میکرد. البّته امروز ابزارها مدرنتر و وسایل پیشرفتهتر شده است. (بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل 5/5/1379)