فهرست کتاب


دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)

از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)

مفهوم جنگ نرم دشمن

همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجههی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجههی دههی اوّل انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهه سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اوّل انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت؛ یعنی احتمالش ضعیف است. البتّه باید همیشه هشیاری نسبت به همهی جوانب باشد. امّا این، اولویّت استکبار در مواجههی با نظام اسلامی نیست. اولویّت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، بوسیلهی نفوذ، به وسیلهی دروغ، به وسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را دریک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بد دل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانهای پیدا کنند، با این بهانه بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانهای درست کردند، بین مردم ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما با بصیرتند. اینجور کاری در کشور های دیگر اوضاع کشور را به کلّی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردید افکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانهای مثل بهانه انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار دهند؛ بعد در میانه، عناصر دست آموزِ مغرضِ معاند را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود، چه شد. این جزو طرحهای اساسی است. اینجور کاری را دنبال میکنند. (بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور 4/9/1388)

فصل دوّم: ضرورت شناخت دشمن

اهمّیّت دشمن شناسی

همهی کارهای ما، یک نوع مبارزه است. زندگی، میدان مبارزه است. شما در خانهی خودتان هم که نشسته باشید، مجبورید چالشی را بر خودتان تحمیل کنید تا بتوانید تنفس کنید و ادامهی حیات دهید. مبارزهها فرق میکند؛ کوچک و بزرگش فرق میکند؛ شخصی و عمومیاش فرق میکند؛ جهتگیری انسانی و ضدّ انسانیاش فرق میکند؛ همه در حال مبارزهاند. اینکه گفتهاند «انما الحیاة عقیدة و جهاد»، (6) یک واقعیت است. انسان راهی را انتخاب میکند و در آن راه مشغول چالش و مبارزه میشود. زندگی این است. این مبارزه علیه کیست؟ فلش این مبارزه را به سمت چه کسی باید قرار داد و جهت مبارزه کدام است؟ یعنی در این مبارزه، عبارت اخرای اینکه دشمن کیست مهم است.
دستگاههای مسلّط بر این کشور که با فریب و نیرنگ و فشارهای گوناگون، با ادامه سلطهی ظالمانه رژیم طاغوت نتوانسته بودند کاری انجام دهند و همه چیز از دستشان در رفته بود، یک راه بیشتر نداشتند و آن، کودتای نظامی بود. ژنرال آمریکایی را به ایران فرستادند تا زمینهی کودتای نظامی را بررسی کند. اگر قرار بود این کودتای نظامی انجام گیرد، به وسیلهی چه کسانی انجام میگرفت؟ به وسیلهی سران خود فروخته و خائنی که در نیروهای مسلّح آن روز جا گرفته بودند. پس در واقع چه کسی میتوانست دشمن این ملّت و دین و انقلاب و این حرکت عظیم باشد؟
حال که احساس تکلیف کردیم، میخواهیم کاری کنیم. بنابراین باید موقعیّت و فضا و زمینهها و امکانات را بشناسیم تا بدانیم کدام کار، بهین و برتر است و ما باید آن را انجام دهیم. این مبارزهی بهینه در برابر کیست؟ دشمن ما کیست؟
اکثر رسانههای دنیا در دست همان غارتگران است. رادیوها و تلویزیونها و مطبوعات و سازمانهای خبررسانی متعلّق به آنهاست. غالباً در بیشتر نقاط عالم، جنگ فرهنگی و سیاسی عظیمی را علیه جمهوری اسلامی شروع کردهاند؛ که دنبال این جنگ فرهنگی، جنگ سیاسی همراه با موذیگریهای اقتصادی و فشارهای گوناگون است. اگر کسی این دشمن با این وضوح را نبیند، آیا چنانچه بدخواه نباشد، غافل نیست؟ (بیانات در دیدار گروه کثیری از پرسنل نیروی هوایی 19/11/1379)