دشمن خارجی و دشمن درونی
دو خطر عمده، اسلام را تهدید میکند که یکی خطر دشمنان خارجی و دیگری خطر اضمحلال داخلی است. دشمن خارجی یعنی کسی که از بیرون مرزها، با انواع سلاحها، موجودیّت نظام را با فکرش و دستگاه زیربنایی عقیدتیاش و قوانینش و همه چیزش هدف قرار میدهد، که شما در جمهوری اسلامی این را چشم دیدیدو گفتند که ما می خواهیم نظام جمهوری اسلامی را از بین ببریم. دشمنانی بودند از بیرون و تصمیم گرفتند که این نظام را از بین ببرند از بیرون یعنی چه نه از بیرون کشور از بیرون نظام ولو در داخل کشور.
دشمن و آفت دوّم، آفت «اضمحلال درونی» است؛ یعنی در درون نظام، که این مال غریبهها نیست؛ این مال خودیهاست. خودیها ممکن است در یک نظام، بر اثر خستگی، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوههای مادّی و بزرگ انگاشتن آنها، ناگهان در درون، دچار آفتزدگی شوند. این، البتّه خطرش بیشتر از خطر اوّلی است. این دو نوع دشمن ـ آفت برونی و آفت درونی ـ برای هر نظامی، برای هر تشکیلاتی و برای هر پدیدهای وجود دارد. اسلام برای مقابله با هر دو آفت، علاج، معیّن کرده و جهاد را گذاشته است. جهاد مخصوص دشمنان خارجی نیست «جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ» (4) منافق، خودش را در درون نظام قرار میدهد. لذا با همهی اینها باید جهاد کرد. جهاد، برای دشمنی است که میخواهد از روی بیاعتمادی و دشمنی با نظام، به آن هجوم بیاورد. همچنین، برای مقابله با آن تفکّک داخلی و از هم پاشیدگی درونی، تعالیم اخلاقی بسیار باارزشی وجود دارد که دنیا را به طور حقیقی به انسان میشناساند و میفهماند که: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ»؛ (5) یعنی این زر و زیورها؛ این جلوهها و این لذّتهای دنیا اگر چه برای شما لازم است؛ اگرچه شما ناچارید از آنها بهره ببرید؛ اگرچه زندگی شما وابسته به آنهاست و در این شکّی هم نیست و باید آنها را برای خودتان فراهم کنید؛ امّا بدانید که مطلق کردن اینها و چشم بسته به دنبال این نیازها حرکت کردن و هدفها را به فراموشی سپردن، بسیار خطرناک است. (بیانات در دیدار سپاه پاسداران و نیروی انتظامی، به مناسبت سوّم شعبان 6/11/1371)
مفهوم جنگ نرم دشمن
همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجههی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجههی دههی اوّل انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهه سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اوّل انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت؛ یعنی احتمالش ضعیف است. البتّه باید همیشه هشیاری نسبت به همهی جوانب باشد. امّا این، اولویّت استکبار در مواجههی با نظام اسلامی نیست. اولویّت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، بوسیلهی نفوذ، به وسیلهی دروغ، به وسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را دریک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بد دل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانهای پیدا کنند، با این بهانه بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانهای درست کردند، بین مردم ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما با بصیرتند. اینجور کاری در کشور های دیگر اوضاع کشور را به کلّی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردید افکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانهای مثل بهانه انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار دهند؛ بعد در میانه، عناصر دست آموزِ مغرضِ معاند را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود، چه شد. این جزو طرحهای اساسی است. اینجور کاری را دنبال میکنند. (بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور 4/9/1388)